تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر سوره صاد
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 38. صاد آیه 30-33

آیه
وَوَهَبْنَا لِدَاوُدَ سُلَیْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ‏
إِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ بِالْعَشِیِ‏ّ الصَّافِنَاتُ الْجِیَادُ
فَقَالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَن ذِکْرِ رَبِّی حَتَّی‏ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ‏
رُدُّوهَا عَلَیَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ‏
ترجمه
و ما به داود سلیمان را بخشیدیم، او بنده‏ی خوبی بود، زیرا که بسیار به درگاه ما روی می‏آورد.
آن گاه که عصرگاهان اسبان چابک تندرو بر سلیمان عرضه شد (و او مشغول سان دیدن بود).
پس سلیمان گفت: من این اسبان را به خاطر پروردگارم (و برای جهاد با کفّار) دوست دارم. (سان دیدن ادامه داشت) تا آنکه اسبان از دیدگان اوپنهان شدند.
(پس دستور داد) اسبان را نزد من بازگردانید (تا بار دیگر آنها را ببینم) پس شروع کرد (به نوازش کردن اسبان و) تا ساق‏ها و گردن‏های اسبان را دست می‏کشید.
نکته ها
«صافنات» جمع «صافنة» به اسبی گفته می‏شود که هنگام ایستادن یکی از دست‏های خود را کمی بلند می‏کند و نوک سم را به زمین می‏گذارد که این امر، نشانه‏ی چابکی اوست. «جیاد» یا جمع «جواد» به معنای اسب تندرو است یا جمع «جَیّد» یعنی نفیس و ارزشمند.
کلمه‏ی «خیر» در مورد اموال دنیا نیز به کار می‏رود که در اینجا مراد از آن، اسبان هستند. ترکیبِ «حُبّ الخیر» به معنای دوست داشتن چیزی است که به انسان خیر می‏رساند. چنانکه در جای دیگر می‏فرماید: «و انه لحب الخیر لشدید»**عادیات، 8 .***
یک توضیح و بررسی‏
در مورد این آیات، دو تفسیر کاملاً متفاوت بیان شده است که مطابق آنچه ما گفتیم:
روزی حضرت سلیمان به هنگام عصر از اسبان تیزرو که برای جهاد آماده کرده بود سان می‏دید، نظیر سان دیدنی که در آیه 17 سوره‏ی نمل می‏خوانیم: «و حشر لسلیمان جنوده من الجنّ و الانس» علاقه‏ی سلیمان به اسبان، جهت اهداف رزمی و برای خدا بود و لذا فرمود: سرچشمه‏ی علاقه من یاد خداست. «احببت حب الخیر عن ذکر ربّی» نگاه سلیمان هم چنان ادامه داشت تا اسب‏ها از دیدگان سلیمان پنهان شدند. او دستور داد بار دیگر اسبان را برگردانید و رژه را تکرار کنید. در سان دوم، سلیمان دستی بر گردن و ساق اسبان کشید و بدین وسیله از مربیان نیز قدردانی کرد.
این تفسیر، هم با ظاهر آیه سازگار است و هم فخر رازی و سید مرتضی آن را نقل کرده‏اند و از بیان مرحوم علامه مجلسی در بحار (ج 14، ص 104) نیز استفاده می‏شود. بر اساس این تفسیر مراد از جمله «توارت بالحجاب» دور شدن اسبان از محل سان و دیدگان حضرت سلیمان و مراد از جمله‏ی «ردّوها علیّ» تقاضای تکرار سان است.
امّا در بعضی تفاسیر می‏خوانیم: سلیمان آن چنان در تماشای اسبان غرق شد که خورشید غروب کرد و نماز عصرش از دست رفت. لذا ناراحت شد و دستور داد خورشید برگردد و مشغول وضو شد و سر و گردن و پاهایش را مسح کرد.
در این معنا اشکالاتی است، از جمله:
1. نامی از خورشید در آیه نیست تا مراد از «توارت بالحجاب» غروب آن و مراد از «ردّوها علیّ» بازگشت آن باشد.
2. پیامبری که خداوند او را در آیه‏ی قبل با جمله‏ی «نعم العبد» و «اوّاب» ستایش می‏کند، چگونه در آیه‏ی بعد فردی غافل از نماز معرّفی می‏نماید!؟
3. دستور برگشتن خورشید با لحنی آمرانه «ردّوها علیّ» چه توجیهی دارد؟ اگر نمازی که ترک شده واجب بوده که با شأن پیامبر سازگار نیست و اگر نماز نافله و مستحبی بوده، برگشت خورشید برای نماز نافله چه توجیهی دارد؟
این تفسیر در برخی روایات نیز آمده است، امّا روایات یاد شده سند صحیحی ندارند و با اصول عقلی که می‏گوید: باید انبیا معصوم باشند سازگار نیست، لذا بهتر است فهم این روایات را به اهلش واگذاریم.**تفسیر نمونه.***
پیام ها
1- فرزند، هدیه‏ای الهی است. «وهبنا»
2- محور ستایش خداوند از انسان، بندگی اوست. «نعم العبد انّه اوّاب»
3- شرایط تلخ و شیرین در اولیای خدا اثری ندارد. (جمله‏ی «نعم العبد» هم برای حضرت داود و سلیمان آمده است که تمام امکانات برایشان فراهم بود و هم برای حضرت ایوب که تمام حوادث تلخ بر سر راهش قرار گرفته بود.)
4- توجّه و رجوع به خداوند باید دایمی باشد. «اوّاب»
5 - سان دیدن از امکانات و نیروهای رزمی، کاری پسندیده است. «عرض علیه...»
6- رهبر باید شخصاً از نیروها سان ببیند و آگاهی از کمیّت و کیفیّت نیروها و امکانات، شرط رهبری است. «عرض علیه»
7- بالاترین مقام از حیوانات بازدید می‏کند و این، هم پیام مدیریّتی دارد و هم پیام تواضع. «عرض علیه بالصافنات الجیاد»
8 - مراسم رژه و سان دیدن، لازمه‏ی نیروهای رزمنده است. «عرض علیه...» چنانکه در جای دیگر فرمود: لشگریان سلیمان در برابر او رژه رفتند. «جنوده من الجنّ والانس»**نمل، 17.***
9- محبت و علاقه به اموال و امکانات اگر هدفدار و متعادل باشد مانعی ندارد. «احببت حبّ الخیر عن ذکر ربّی» حضرت سلیمان در این آیه می‏فرماید: علاقه‏ی من به اسبان از سر عشق به خداست. (زیرا هر چه لشکر توحید مجهزتر باشد، سبب عزّت بیشتری است).
10- اسبان رزمی، مورد علاقه پیامبران الهی بوده است. «احببت حبّ الخیر» چنانکه قرآن نیز به نفس‏اسبان قسم یاد کرده است. «و العادیات ضبحاً»
11- گاهی لازم است بازدید تکرار شود. «ردّوها علیّ»
12- حیوانات مسح و دست کشیدن انسان‏ها را احساس می‏کنند. «فطفق مسحاً»
13- ترحّم بر حیوانات و نوازش آنها کار انبیاست. «فطفق مسحا بالسّوق والاعناق»
14- سان دیدن باید با ملاطفت همراه باشد. «عرض علیه - فطفق مسحاً»