آیه
یَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لَا تَتَبِّعِ الْهَوَی فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُواْ یَوْمَ الْحِسَابِ
ترجمه
ای داود! همانا ما تو را در زمین جانشین قرار دادیم، پس میان مردم به حقّ داوری کن و از هواها و هوسها پیروی نکن که تو را از راه خدا منحرف میکند. البتّه کسانی که از راه خدا منحرف میشوند برایشان عذاب سختی است به خاطر آن که روز قیامت را فراموش کردند.
پیام ها
1- خداوند تدبیر امور بندگانش را به انبیا سپرده است. «یا داود انّا جعلناک خلیفة»
2- تدبیر امور مردم، حقّ خداست که به هر کس بخواهد واگذار میکند. «انّا جعلناک»
3- دین از سیاست جدا نیست. «یا داود انّا جعلناک خلیفة»
4- حکومت بر مردم، نعمت بزرگی است که شکر آن، اجرای عدالت در میان مردم است. «جعلناک خلیفة... فاحکم بین الناس بالحقّ»
5 - محور قضاوت باید حقّ باشد. «فاحکم بین الناس بالحقّ»
6- رهبران و داوران جامعه باید از هوای نفس دور باشند. «خلیفة... فاحکم... لا تتبع الهوی»
7- در مدیریّت حتّی المقدور نیروها را حفظ کنید. (خداوند به خاطر یک ترک اولی، اولیای خود را از گردونهی اجتماع خارج نمیکند). «فاستغفر ربه... فغفرنا... یا داود انّا جعلناک»
8 - قضاوت از شئون حکومت است و باید الهی باشد. «شددنا ملکه - انّا جعلناک خلیفة - فاحکم»
9- حکومت دینی، سابقهای بس طولانی دارد. «شددنا ملکه - جعلناک خلیفة - فاحکم»
10- رفتار خلیفهی خدا باید پرتوی از افعال الهی باشد. «واللّه یقضی بالحقّ»**غافر، 20.***، «فاحکم بین الناس بالحقّ»
11- هر چه در برابر حقّ قرار گیرد، هوی و هوس است. «فاحکم بین الناس بالحقّ ولا تتبع الهوی»
12- خطر قضاوت، دوری از حقّ و توجّه به هواهای نفسانی است. «فاحکم... بالحق ولا تتبع الهوی»
13- همه انسانها حتّی انبیا در معرض دام هوس هستند که از طریق هشدارهای الهی مصون میمانند. «لا تتبع الهوی»
14- هوی پرستی ممنوع است، خواه تمایلات فردی و شخصی باشد یا گروهی و حزبی. «لا تتبع الهوی»
15- هوی پرستی با انحراف مساوی است. «لا تتبع الهوی فیضلّک»
16- خطرات گام به گام پیش میآید (گام اول هوی پرستی، گام دوم انحراف از راه خدا، گام سوم فراموش کردن حساب و قیامت و در نتیجه عذاب شدید). «لا تتبع الهوی فیضلّک... لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب»
17- ایمان به معاد کافی نیست، باید انسان یاد معاد باشد. (در مورد بعضی افراد قرآن میفرماید: «لا یؤمن بیوم الحساب»**غافر، 27.*** ایمان به معاد ندارد ولی در این آیه میخوانیم: ایمان هست ولی معاد را فراموش میکند. «نسوا یوم الحساب»
18- هوی پرستی و فراموش کردن روز قیامت، خطراتی است که حاکمان جامعه را تهدید میکند. «جعلناک خلیفة... لا تتبع الهوی... نسوا یوم الحساب»