تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر سوره صاد
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 38. صاد آیه 8-11

آیه
أَءُنزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ مِن بَیْنِنَا بَلْ هُمْ فِی شَکٍ‏ّ مِّن ذِکْرِی بَل لَّمَّا یَذُوقُواْ عَذَابِ‏
أَمْ عِندَهُمْ خَزَآئِنُ رَحْمَةِ رَبِّکَ الْعَزِیزِ الْوَهَّابِ‏
أَمْ لَهُم مُّلْکُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا فَلْیَرْتَقُواْ فِی الْأَسْبَابِ‏
جُندٌ مَّا هُنَالِکَ مَهْزُومٌ مِّنَ الْأَحْزَابِ‏
ترجمه
آیا از میان همه‏ی ما، قرآن بر او نازل شده است؟ (این حرف‏ها بهانه‏ای بیش نیست) بلکه آنان نسبت به قرآن، در شک هستند. آری، آنان هنوز عذاب مرا نچشیده‏اند.
مگر گنجینه‏های رحمت پروردگار عزیز و بخشنده‏ی تو در اختیار آنان است (تا وحی بر افرادی که آنان می‏خواهند نازل شود)؟
یا حکومت آسمان‏ها و زمین و آن چه میان آنهاست، از ایشان است؟ پس به وسیله‏ی امکاناتی که دارند بالا روند (و رشته کار را بدست گیرند و از نزول وحی بر کسی که ما می‏خواهیم جلوگیری کنند).
آنان لشگر کوچکی از احزابِ شکست خورده‏اند (که از حقیقت دورند و بهانه می‏گیرند).
نکته ها
یکی از نام‏های قرآن کریم، «ذکر» است. در آغاز این سوره قرآن به ذکر توصیف شد، «القرآن ذی الذّکر» در این آیه هم نزول قرآن بر پیامبر، نزولِ ذکر شمرده شده، «انزل علیه الذّکر» در آیه‏ی 48 نیز می‏خوانیم: «هذا ذکر مبارک» در آخر سوره نیز آمده است: «ان هو الاّ ذکر للعالمین».
شک دو گونه است: طبیعی و تعمّدی. در شک طبیعی انسان به دنبال فهم حقیقت است، امّا هنوز به علم نرسیده است. این شک، امری مثبت و لازمه‏ی فکر بشری است.
امّا گاهی انسان چیزی را می‏داند، ولی خود را به شک می‏زند و تجاهل می‏کند و دیگران را به شک می‏اندازد تا حقیقت آشکار نگردد.**تفسیر المیزان.***
مراد قرآن از اینکه می‏فرماید: «بل هم فی شک من ذکری» شک نوع دوم است.
حرفِ «ما» در «جندٌ ما» برای تحقیر است، یعنی لشگری ناچیز و کوچک.
پیام ها
1- شک برخی کفّار در رسالت پیامبر اسلام، برخاسته از شک در اصل امکان نزول وحی است. «ءانزل علیه الذکر... بل هم فی شک من ذکری»
2- برخی کسانی که روی احکام دین بهانه می‏گیرند، در حقیقت اصل دین را قبول ندارند. «ءانزل علیه الذکر من بیننا بل هم فی شک...»
3- ریشه‏ی برخی انکارها، حجاب معاصرت و حسادت است. (چرا او پیامبر شد و ما نشدیم) «ءانزل علیه الذکر من بیننا»
4- کسانی که رهبر و مکتب الهی را تحقیر می‏کنند باید تحقیر شوند. در پاسخ کسانی که می‏گویند: «ءانزل علیه الذکر من بیننا» چطور شد که او پیامبر شد، قرآن می‏فرماید: شما چه کاره‏اید، مگرخزینه‏های رحمت خدا دست شماست یا حکومت آسمان‏ها به دست شماست، شما یک گروه شکست خورده‏ای بیش نیستند. «ام عندهم... ام لهم...»
5 - شک، اگر طبیعی باشد قهر و عذابی را در پی ندارد، مگر در صورتی که می‏توانسته آن را برطرف کند و یقین حاصل کند و در این امر کوتاهی نکرده باشد، لیکن اگر تشکیکِ برخاسته از غرور و تحقیر و تضعیف دیگران باشد، تهدید و قهر و عذاب به دنبال دارد. «بل هم فی شک من ذکری بل لمّا یذوقوا عذاب»
6- کافران، تا عذاب نشوند و آتش را به چشم خود نبینند، ایمان نمی‏آورند! (زیرا حس‏گرا هستند و فقط آنچه را به چشم می‏بینند می‏پذیرند.)
7- بعثت پیامبران برای هدایت مردم، جلوه‏ای از رحمت و عزّت و بخشندگی الهی است. «ام عندهم خزائن رحمة ربّک العزیز الوهّاب»
8 - خداوند در مورد تربیت مردم، بخشنده است «الوهّاب» ولی نسبت به تمایلات نامعقول و نامشروع مردم نفوذ ناپذیر است. «العزیز»
9- انتخاب رهبر و قانون باید به دست خدایی باشد که هم نظام هستی به دست اوست، «ملک السموات والارض» هم نظام تربیتی مردم از اوست، «ربّک» و هم رحمت او بی‏نهایت است. «خزائن رحمة» (لذا مردم حقّ ندارند بگویند چرا در میان ما او پیامبر شد و دیگری نشد).
10- عالمِ بالا، اسباب تدبیر عالمِ پایین است. «فلیرتقوا فی الاسباب»
11- گرچه دشمنان، ارتش وتشکیلاتی دارند، امّا در مقابل حقّ، نه عددی هستند، «جندٌ ما» نه قدرتی دارند، «مهزوم» و نه حزب و گروهشان منحصر به فرد است. «من احزاب»
12- احزاب غیر الهی محکوم به شکست و انقراضند. «مهزوم من الاحزاب»
13- خداوند از غیب و آینده‏ی کفّار خبر می‏دهد. (همین مکّه که محل چنین ایراداتی بر نبوّت پیامبر است، روزی شاهد شکست آنان در فتح مکّه خواهد بود.) «مهزوم من الاحزاب»