آیه
وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِّنَّا مِن بَعْدِ ضَرَّآءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ هَذَا لِی وَ مَآ أَظُنُّ السَّاعَةَ قَآئِمَةً وَلَئِن رُّجِعْتُ إِلَی رَبِّی إِنَّ لِی عِندَهُ لَلْحُسْنَی فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِمَا عَمِلُواْ وَلَنُذِیقَنَّهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِیظٍ
ترجمه
و اگر بعد از سختیای که به انسان رسیده از طرف خود رحمتی به او بچشانیم حتماً میگوید: «این رحمت، حقّ من است» (و چنان مغرور میشود که میگوید:) گمان نمیکنم قیامتی بر پا شود و اگر هم به سوی پروردگارم بازگردانده شوم حتماً برای من نزد او بهترین (منزلت) خواهد بود.» پس ما کسانی را که کفر ورزیدند، حتماً به آن چه انجام دادهاند آگاه خواهیم کرد، و قطعاً از عذاب سخت به آنان خواهیم چشاند.
نکته ها
دنیاگرایی عامل غفلت و گاهی انکار معاد است. در سورهی کهف آیهی 35 میخوانیم که شخصی وارد باغ و بستان خود شد و همین که سرسبزی آن را دید گفت: این باغ از بین رفتنی نیست «ما اظنّ ان تبید هذه ابدا» و قیامتی هم در کار نیست «ما اظنّ الساعة قائمة» و اگر مرا در قیامت برگردانند، بهتر از این باغ و بستان خواهند داد «لاجدنّ خیراً منها...» در این آیه نیز میخوانیم: برخی افراد همین که به رحمتی میرسند قیامت را منکر میشوند و میگویند: بر فرض اگر قیامتی باشد، بهترینها از ما خواهد بود.
پیام ها
1- انسان منحرف کمظرفیّت و مغرور است و در اولین مرحله رسیدن به نعمت بد مستی میکند. «لئن اذقناه رحمة... لیقولنّ هذا لی» (چنانکه در اولین برخورد با شرّ از درون مأیوس میشود «یؤوس قنوط» وفریاد میزند. «اذا مسّه الشر جزوعا»**معارج، 20.***)
2- انسان، از خداوند طلبی ندارد و به هر نعمتی برسد از لطف اوست. «رحمةً منّا»
3- سرچشمهی رحمت از اوست «رحمة منّا» ولی سرچشمهی سختیها عملکرد و خصلتهای خود انسان است. «ضراء مسّته» و نفرمود: «ضراءً منّا»
4- تلخ و شیرینی دنیا اندک است؛ در حدّ چشیدن و لمس کردن. «اذقنا - مسّته»
5 - انسان کافر خودخواه است و کامیابیها را حقّ قطعی خود میپندارد. «هذا لی» (چنانکه قارون میگفت: سرمایهام به خاطر علمی است که نزد من است. «علی علم عندی»** قصص، 78.***)
6- رفاه و نعمت، نشانهی لیاقت و استحقاق و عاقبت به خیری نیست. (قرآن در این آیه از کسی که خود را لایق میداند انتقاد میکند). «هذا لی»
7- هر چه انسان به خودش توجّه کند، از مبدأ و معاد غافل میشود. «هذا لی و ما اظنّ السّاعة قائمة»
8 - کمترین نعمت، برخی انسانها را به باطل میکشاند تا آنجا که میگوید: نعمت حقّ من است. «هذا لی» قیامت نیست. «و ما اظن الساعة قائمة» بر فرض که قیامت باشد، بهترینها برای من است. «ان لی عنده للحسنی»
9- کفّار برای خود منطق و استدلال ندارند و عقیده آنان بر اساس گمان است. «و ما اظن الساعة»
10- شک و تردید در قیامت، نشانه کفر است. «و ما اظن الساعة قائمة... الّذین کفروا»
11- در قیامت حقیقت و باطن اعمال برای انسان کشف میشود. «فلننبّئن الّذین کفروا بما عملوا»
12- در قیامت ابتدا جرم خلافکار به او فهمانده میشود، سپس عذاب میشود. «فلننبّئن... فلنذیقنّهم»
13- کسی که پندار غلط خود را محکم و با قاطعیّت میگوید، باید پاسخ محکم و با قاطعیّت دریافت کند. پاسخِ «انّ لی عنده للحسنی» جملهی «فلننبّئن الّذین کفروا» و «فلنذیقنّهم من عذاب غلیظ»