تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

3. اعتماد به گوینده در پذیرش سخن او

در صورتی که انسان نمی داند که سخنی حق است یا باطل، بلکه می شنود تا با اعتماد به گوینده، سخنش را بپذیرد و ترتیب اثر بدهد صورت های مختلفی قابل فرض است که در هر حال، به هر کسی نباید اعتماد کرد و گوینده باید شخصی قابل اعتمادی باشد.
اعتماد به گوینده، موارد مختلفی دارد: گاهی در موارد عادی و فردی است، گاهی در موارد مربوط به امور اجتماعی است و گاهی در امور دینیِ محض.
اگر می خواهیم درباره دین و سعادت و شقاوت انسان به کسی اعتماد کنیم و سخنانش را بپذیریم، او باید با منبع تردیدناپذیر وحی مرتبط باشد؛ یعنی کسانی چون پیغمبر خدا، امامان معصوم و یا افراد راستگو و مورد اعتماد دیگری که سخنان ایشان را نقل و معانی آن ها را استنباط می کنند؛ زیرا پذیرش سخن کسی که مورد اعتماد نیست،
﴿ صفحه 362﴾
کاری نامعقول است.
در جریانات عادی و روزمره زندگی نیز، به ویژه اگر به مسائل اجتماعی نیز مربوط باشد، نباید به سخن هر کسی اعتماد کنیم. البته نمی خواهیم بگوییم که سخن دیگران را بی دلیل باید تکذیب کرد؛ ولی برای پذیرش سخن دیگران و ترتیب اثردادن به آن، ناچار باید تحقیق کنیم که آیا گوینده، قابل اعتماد است یا نه؟
بهترین نمونه آیات در این زمینه، آیه ای است که در حجیت خبر واحد، به مفهوم آن استدلال می کنند. خداوند می فرماید:
(یااَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا اِنْ جائَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَاء فَتَبَیَّنُوا اَنْ تُصِیبُوا قَوْمَاً بِجَهالَة فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ)**حجرات/ 6.***.
ای آنان که ایمان دارید! هرگاه شخص فاسقی برای شما خبری آورد، درباره آن تحقیق کنید تا نادانسته (با اعتماد به یک خبر دروغ) رنجی به جماعتی نرسانید و سپس برکرده خود پشیمان شوید.
در شأن نزول این آیه، که در کتاب های تفسیر و حدیث نقل شده، آمده است که شخصی به نام حارث بن ضرار خزاعی اسلام آورد. رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) او را به قبیله خود فرستاد تا اسلام را ترویج و زکات آنان را جمع آوری کند. مدتی گذشت و پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) کسی را برای گرفتن زکات نفرستاد. با خود گفت: شاید سوء تفاهمی پیش آمده باشد. با چند نفر از قبیله خودش به سوی مدینه حرکت کرد. از سوی دیگر، پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) ولید را فرستاد تا زکاتی که نزد حارث جمع شده، بگیرد و به مدینه بیاورد.
ولید از مدینه حرکت کرد و در بین راه، به جمعیتی که همراه حارث به طرف مدینه می آمدند، برخورد. با ترس و نگرانی به مدینه نزد پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) بازگشت و به دروغ اظهار کرد که آنان حاضر نیستند زکات بدهند.
پیغمبر گروهی را مأمور کرد تا بروند زکات را از حارث بگیرند. آنان در بیرون مدینه، حارث را دیدند که با جماعتی به سوی مدینه می آمد. از وی حال و وضع را پرسیدند و او در پاسخ گفت: مدتی است که هر چه به انتظار نشستیم، کسی برای تحویل گرفتن زکات
﴿ صفحه 363﴾
نیامد. از این رو، ما خود می آمدیم تا در مدینه زکات را تحویل پیامبر دهیم. معلوم شد خبر ولید دروغ و بی اساس بوده است. آیه بالا در این زمینه نازل شد که وقتی فاسقی خبری برای شما می آورد، بدون تحقیق و دقت، ترتیب اثر ندهید. در اخبار مستفیضه، از طرق شیعه و سنّی، این شأن نزول نقل شده است وتصریح گردیده که منظور از فاسق در این آیه کریمه، ولید بوده است و ممکن بود دروغ وی، منشأ حوادث تلخی شود که پشیمانی هایی را به دنبال داشته باشد.ولید چنین شخصیتی داشت و همو بود که بعدها در دستگاه بنی امیه به مقام هایی رسید.
اصولی ها در استدلال بر حجیت خبر واحد، از مفهوم این آیه استفاده کرده اند که اگر خبر دهنده، شخص موثق و مورد اعتمادی باشد و اهل فسق و فجور نباشد، بدون تحقیق در اصل خبر می توان به گوینده اعتماد کرد و سخن وی را پذیرفت و بدین ترتیب خواسته اند حجیت خبر واحد را با مفهوم این آیه اثبات کنند.
بنابراین، بخشی از سخنان را ما براساس اعتماد به گوینده و بدون دقت در اصل سخن و بدون تحقیق درباره صحت و سقم آن، به صورت مستقیم می پذیریم و طبعاً، پذیرش این بخش از کلام، بستگی بسیاری به اعتماد ما به گوینده دارد؛ ولی از سوی دیگر، ما به هر کسی نمی توانیم اعتماد کنیم، بلکه اعتماد به دیگران منوط به وجود برخی شرایط روحی و روانی و صفات و فضائل اخلاقی است که بدون آن ها اعتماد بی جا و بی اساس خواهد بود و ممکن است در بعضی موارد، نتایج تلخ و پشیمانی هایی به دنبال داشته باشد.