تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

شیوه های ترغیب به انفاق

بیانات قرآن کریم درباره انفاق، گوناگون است. در بعضی آیات، تنها به دادن زکات و صدقات و انفاق و اطعام فقرا فرمان داده است و یا کسانی که این کارها را انجام می دهند، می ستاید و به همین امر کردن یا توصیف، بسنده می کند؛ اما در موارد دیگری نیز برای تشویق مردم به دادن صدقات و ترغیب به انفاق، از شیوه های دیگری استفاده می کند که بعضی از آن ها را بیان می کنیم:

الف)
یکی از شیوه های قرآن این است که به مردم می گوید: از دادن این گونه اموال نگران نباشند؛ زیرا این اموال از جیب آنان نمی رود و برایشان محفوظ می ماند و روزی که به آن نیاز دارند، به آن ها پس داده خواهد شد و بیش تر منظور این است که در جهان آخرت به آن ها برمی گردد.
این گونه بیانات برای آن است که انسان گمان نکند مالی را که به زحمت به دست
﴿ صفحه 309﴾
آورده، با انفاق کردن از بین می رود و در نتیجه، از آن جا که متمایل به حفظ آن است، از انفاق خودداری کند، بلکه بداند که انفاق، بهترین وسیله برای حفظ مال است. در حقیقت، باید عکس این را گفت؛ یعنی مالی را که در راه های دیگر صرف کنند، از بین می رود و مالی را که در راه خدا به فقرا و محرومان تقدیم کنند، باقی و محفوظ تلقی کنند که این، بهترین شیوه تشویق مردم به انفاق و کمک به محرومان است.
خداوند در قرآن این شیوه را به کار برده و می فرماید:
(وَما تُقَدِّمُواْ لاَِنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْر تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّهِ)**بقره/ 110.***.
آن چه را از اموال که از پیش برای خود می فرستید، آن ها را نزد خدا خواهید یافت.
و در آیه دیگری می فرماید:
(وَماتَقُدِّمُواْ لاَِنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْر تَجِدُوهُ عِنْدَاللّهِ هُوَ خَیْراً وَاَعْظَمَ اَجْراً)**مزمل/ 20.***.
آن چه را که برای خود از پیش می فرستید، نه تنها از بین نمی رود، بلکه آن را در حالی بهتر و با پاداشی بزرگ تر نزد خدا خواهید یافت.
و در آیه ای دیگر می فرماید:
(وَماتُنْفِقُواْ مِنْ خَیْر یُوَفَّ اِلَیْکُمْ وَاَنْتُمْ لاتُظْلَمُونَ)**بقره/ 272.***.
آن چه را از مال خود که انفاق کنید، به طور کامل به شما بازگردد و در مورد آن، هیچ ستمی به شما نخواهد شد و هیچ زیانی نمی کنید.

ب)
شیوه دیگر قرآن این است که انفاق به فقرا را نوعی قرض دادن به خداوند متعال تلقی کرده، تا مشوق مردم به این کار باشد و آنان بدانند که وقتی مالی را به فقیر و مستمند انفاق می کنند، در واقع، این مال خود را به خدا قرض داده اند و خدا وامدار آنان خواهد بود و طبیعی است که خداوند وام خود را ادا خواهد کرد. اگر کسی بداند که مالش را به خدا می دهد و خداوند هم دوباره این مال را به او برمی گرداند ـ چون امین است و هیچ کس از او امین تر نیست ـ انگیزه او برای انفاق، بیش تر خواهد شد.

ج)
سومین شیوه ای که قرآن کریم برای تشویق مردم به انفاق، به کار برده، وعده پاداش و مغفرت و خطاپوشی به کسانی است که انفاق می کنند:
﴿ صفحه 310﴾
(الَّذِینَ یُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ سِرّاً وَعَلانِیَةً فَلَهُمْ اَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاهُم یَحْزَنُونَ)**بقره/ 274.***.
کسانی که اموال خود را شب و روز در خفا و آشکار انفاق می کنند، پس پاداششان نزد خدا محفوظ است و ترسی بر آنان نیست و غمگین نشوند.

د)
چهارمین شیوه قرآن آن است که انفاق را منشأ رستگاری انسان معرفی می کند. انسان ها در محدودیت ها و تنگناهایی گرفتارند و مانند آن است که در دامی افتاده باشند که نمی توانند از آن رهایی یابند. تعلقات مادیِ انسان و گرفتاری های او در این جهان، او را از اوج گرفتن به سوی کمال و سعادت ابدیِ خود باز می دارد و محروم می کند. پس این تمایلات و تعلقات، همانند دام هایی هستند که همه انسان ها در معرض سقوط در آن ها قرار دارند. کسانی که از این دام ها رها شوند، در قرآن با نام «مفلح» از آنان یاد شده است و در مورد کسانی که انفاق می کنند، خدای متعال همین تعبیر را به کار برده است:
(وَاَنْفِقُواْ خَیْراً لاَِنْفُسِکُمْ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَاُوْلئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)**تغابن/ 16؛ حشر/ 9.***.
مالی برای خود انفاق کنید و کسانی که از بخل و پستیِ نفس خود محفوظ بمانند، رستگار خواهند بود.
این آیه در دو جای قرآن تکرار شده است.
کسانی که انفاق نمی کنند، بیمار و مبتلا به «شحّ نفس»، یعنی گرفتگی و تنگنا هستند. از دید قرآن، بخل ورزیدن، امساک کردن و نگه داشتن مال، «شحّ نفس» و نوعی گرفتگی و تنگنا است که انسان به آن مبتلا می شود. اگر کسی از این خطر محفوظ ماند، رستگار است، از آن بندها رها شده و از آن خطر، نجات یافته است.
تعبیر «وقایت» در مورد حفظ از خطر به کار می رود. وقتی خطری متوجه انسان می شود و او خود را از آن خطر دور کند، قرآن در این مورد، از مشتقات کلمه «وقایة» و «اتقاء» بهره می گیرد؛ یعنی خودداری کردن و خود را حفظ کردن.
تعبیر «و من یوق» (کسی که از خطر حفظ شود) فعل مجهول از ماده «وقایت» و اشاره به این است که خدا باید او را حفظ کند؛ چون طبع انسان، خود به خود، به این خطر گرایش دارد و خواه ناخواه، به آن دچار خواهد شد. از این رو است که نمی فرماید: «وَمَنْ
﴿ صفحه 311﴾
یَقِ نَفْسَهُ»؛ یعنی کسی که خود را حفظ کند؛ بلکه به صورت فعل مجهول می فرماید: «وَمَنْ یُوقَ» یعنی کسی که حفظ شود و منظور این است که خدا او را حفظ کند.
این گونه تعبیر، از تعبیرهای رایج توحیدیِ قرآن است تا بشر را به این حقیقت متوجه کند که هر چیزی از ناحیه خدا است و در کارهای خیری که توفیق انجام آن ها را پیدا می کند، خدا است که او را به خیر موفق خواهد کرد و اگر از شرّی هم نجات پیدا کند، خدا او را نجات داده است. «شحّ نفس» از صفاتی است که انسان بنا بر طبع حیوانیِ خود، به آن دچار می شود، مگر کسی که خدا او را حفظ کند.
پس راه سعادت و رستگاریِ انسان در این است که از اموال خود به نیازمندان انفاق کند تا هم مشکل اقتصادیِ آنان حل شود و هم تمرینی برای خود انسان باشد تا نیرومند شود، با نفس شیطانیِ خود بجنگد و در دام پستی ها و بخل ها و تنگ نظری های آن و به اصطلاح قرآن، در دام شحّ نفس گرفتار نیاید.

هـ)
پنجمین شیوه قرآن در تشویق مردم به انفاق این است که به آنان وعده داده که انفاقشان را چندین برابر پاداش دهد و غیر از این، امتیازهای دیگری هم به آنان بدهد. در یک آیه می فرماید:
(اِنْ تُقْرِضُوا اللّهَ قَرْضَاً حَسَناً یُضاعِفْهُ لَکُمْ وَیَغْفِرْلَکُمْ وَاللّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ)**تغابن/ 17.***.
اگر مالتان را به خدا قرض دهید، خدای متعال نه تنها خود آن مال، بلکه چندین برابر آن را به شما برمی گرداند و گناهان شما را نیز می بخشد.
در آیه دیگری در این باره می خوانیم:
(مَنْ ذا الَّذِی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضَاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ اَضْعافاً کَثیرةً وَاللّهُ یَقْبِضُ وَیَبْسُطُ وَاِلَیْهِ تُرْجَعُونَ)**بقره/ 245.***.
کیست که به خداوند قرض الحسنه بدهد تا مال او را چندین برابر کند و به او برگرداند و خدا است که می گیرد و می دهد و به سوی او بازمی گردید.
پس خداوند از مالی که گرفته است، نه تنها کم نمی گذارد، بلکه چندین برابرش می کند. علاوه بر این، خدا گناهانش را نیز می آمرزد و بعد نویدی از آن بالاتر می دهد، البته به کسانی که اهل معرفت باشند، می فرماید:
﴿ صفحه 312﴾
(وَاللّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ)؛ یعنی (خداوند علاوه بر این که پاداش می دهد و مال آنان را چند برابر می کند و گناهانشان را می بخشد) از ایشان تشکر هم می کند. و این از همه آن ها ارزشش بیش تر است.
و در آیه دیگر می فرماید:
(لَنْ تَنالُواْ البِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ وَماتُنْفِقُواْ مِنْ شَیْء فَاِنَّ اللّهَِ بِهِ عَلِیمٌ)**ال عمران/ 92.***.
هرگز به نیکویی نخواهید رسید و نیکوکار نخواهید بود مگر از آن چه دوست دارید، انفاق کنید و آن چه انفاق می کنید، خداوند به آن آگاه است.
هر انسانی طالب بر و نیکی است و همه می خواهند خوب و نیکوکار باشند. خداوند در این آیه، از این خواسته فطریِ انسان، برای تشویق او به انفاق و احسان استفاده کرده است.

و)
شیوه دیگر قرآن، برای ترغیب به اطعام و انفاق، نکوهش بخلورزی و تنگ نظری است. قرآن از کسانی که بخل میورزند، مخصوصاً کسانی که وظایف واجبشان را هم انجام نمی دهند، نکوهش می کند و مؤمنان را به چند بیان، از بخلورزیدن و خودداری از احسان و انفاق برحذر می دارد. در یک جا می فرماید:
(هااَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُواْ فی سَبِیلِ اللّهِ فَمِنْکُمْ مَنْ یَبْخَلُ وَمَنْ یَبْخَلْ فَاِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَاللّهُ الغَنیُّ وَاَنْتُمُ الفُقَراءُ)**محمد/ 38.***.
شما همان هایید که برای انفاق در راه خدا دعوت شده اید، پس برخی از شما بخل میورزید و هر آن کس که بخل میورزد، در حقیقت، به خودش بخل ورزیده است (زیرا به پاداش بزرگ انفاق دست نمی یابد) و خدا بی نیاز است و شما نیازمند به او.
کسی که بخل میورزد، در واقع، به خودش بخل کرده و مانند این است که از خوراک و لباس و دیگر نیازمندی های خود، کم می گذارد و خود را از این نعمت ها محروم می سازد. مال برای این است که انسان از آن برای رفع نیازهای زندگی استفاده کند و وسایل راحتی و آسایش خویش را فراهم سازد. بنابراین، اگر کسی حتی به خودش هم بخل ورزد و از دارایی اش در راه آسایش خود استفاده نکند، کار احمقانه ای کرده است. کسانی که انفاق نمی کنند، در واقع، مانند این است که به خودشان بخل کرده اند؛ زیرا در
﴿ صفحه 313﴾
سختی ها نیاز شدیدی به این انفاق خواهند داشت؛ یعنی در جهان آخرت و در شرایطی که نیاز فراوان دارند، اگر در این عالم انفاق کرده باشند، چندین برابرش به صورت پاداش در آن عالم به آنان بازمی گردد و نیازشان را برطرف می کند؛ اما اگرانفاق نکرده باشند، در آن جا دستشان خالی است و هیچ چیز نمی تواند در آن شرایط به دادشان برسد. پس گویی در این جا که انفاق نکرده اند، در واقع، به خود ستم کرده و به خویشتن بخل ورزیده اند و این اموال را از خود دریغ داشته اند.