تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

نتیجه

از آیات مذکور، نکاتی استفاده می شود که به بعضی از آن ها اشاره می کنیم:
﴿ صفحه 270﴾

نخست آن که
خدا همه جا حضور دارد و همراه انسان ها است و از راز و رمز آنان آگاه است. منظور از همراه بودن خدا همین است، نه این که خدا را در عرض موجودات دیگر بر شمریم و مانند آن ها به حساب آوریم.

دوم آن که
در مورد اثم و عدوان و معصیت رسول، که در بعضی آیات آمده، می توان گفت: اثم گناهی است که خداوند، مسلمانان را از انجام آن نهی کرده است؛ اما تجاوز به دیگران نیست؛ مانند نوشیدن شراب. عدوان در مقابل اثم و به معنای تجاوز به دیگران و تضییع حقوق آنان است. معصیت رسول ـ که در مقابل اثم آمده ـ به معنای نافرمانیِ پیغمبر اکرم در امور ولایتی و حکومتی است.
توضیح این که بیانات و اوامر پیغمبر دو گونه اند: گاهی ابلاغ رسالت الهی و انتقال پیام های خداوندند که در این صورت، اطاعت پیغمبر به اطاعت خدا بر می گردد و پیغمبر نقشی جز انتقال دستورات الهی ندارد. گاهی نیز اوامری هستند که شخص پیغمبر اکرم(ص) از سوی خود صادر می کند، هر چند این ها نیز در چارچوب اختیاراتی است که خدای متعال به ایشان مرحمت فرموده و بر اساس ولایتی است که از سوی خدا بر مردم دارد. معصیت رسول، به معنای سرپیچی و مخالفت با پیغمبر در این گونه دستورات نوع دوم، یعنی دستورات حکومتی و ولایتی است.
سوم آن که
آیات، گروهی را نکوهش می کنند که از گفتن راز و رمز و نجوا کردن منع شدند؛ اما با وجود این، برگشتند و مرتکب همان کار شدند که از آن منع شده بودند. علت اصلیِ نکوهش آن ها این است که در مورد کارهای خلاف و گناه و تجاوز به دیگران و مخالفت با رسول خدا و سرپیچی از اوامر او نقشه می کشیدند و از منافقان بودند. از این رو، هنگامی هم که به حضور پیغمبر می رسیدند، او را به گونه ای استهزا آمیز تحیت و سلام می گفتند. هم چنین مؤمنان را از چنین نجواها منع کرده، به آنان توصیه می کند که اگر قرار است راز و رمزی داشته باشند و نجوا کنند، درباره کارهای خیر و بر اساس تقوا و خدا ترسی باشد.

چهارم آن که
در مجموع، آیات قرآن مؤمنان را از نجوا و سخن محرمانه ای نهی می کنند که محتوایش نامطلوب و خلاف حق و مصلحت باشد. پس هر نجوا و سخن درِ گوشی گفتن نامطلوب نیست، بلکه نجوایی نامطلوب است که مرتکب گناه و نافرمانیِ خدا، یا مرتکب عدوان و تجاوز به دیگران و یا مخالفت با دستورات حکومتیِ پیغمبر خدا باشد.
﴿ صفحه 271﴾
البته باید به این حقیقت توجه داشته باشیم که هر چند نجوا را به دو بخش تقسیم کردیم که یک بخش آن ممنوع و بخش دیگر آن مجاز و یا پسندیده است، ولی باید بدانیم که قاعده کلی، ترک نجوا است، حتی اگر منشأ اثم و عدوان و معصیت رسول هم نباشد؛ زیرا همان طور که گفتیم، سخن درِ گوشی و اسرار آمیز، منشأ سوء تفاهم خواهد شد و نه تنها برای دیگران سؤال برانگیز است، بلکه دل ها را از هم دور و افراد را به هم بدبین و در دل آنان کدورت ایجاد می کند.
بنابراین، نجوا به طور کلی مذموم است مگر آن مواردی که مصلحت ایجاب می کند. هر چند که اگر منشأ گناه و تجاوز و نافرمانیِ پیغمبر خدا باشد، مذموم تر و نکوهیده تر خواهد بود و گناه بیش تری دارد. از این جا است که اولا، بعضی از آیات و روایات، مطلق نجوا را نهی کرده اند. ثانیاً، در همان مواردی استثنایی که نجوا مصلحت دارد نیز، اگر ممکن باشد، به جای سخن درِ گوشی در مجلس عمومی، بهتر است در خلوت سخن بگویند تا عوارض سوء نجوا را نداشته باشد و البته اگر جز نجوا راه دیگری نیست، طبعاً باید از این طریق به کار خیر اقدام کرد.
ثالثاً، بعضی آیات در موارد نجوا و سخن درِ گوشی با پیغمبر، دادن صدقه را قبل از نجوا توصیه کرده اند که شاید علتش همین باشد که بسنجند آیا کار آنان این ارزش و اهمیت را دارد که برای آن مرتکب این کار به ظاهر ناپسند شوند و آیا مصلحت آن بر مفسده نجوا می چربد و آیا حاضرند برای آن پولی خرج کنند و هزینه را بر به عهده بگیرند؟ اگر چنین نیست، این کار را نکنند و این خود به خود، باعث محدودشدن نجوا خواهد شد و در نتیجه، وقت پیامبر را کم تر خواهند گرفت.

پنجم آن که
از مجموع آیات به دست می آید که ما به طور کلی سه نوع نجوا داریم:
1ـ نجوایی که بر اساس نیکی و خدا ترسی و برای تأمین مصلحتی عمده باشد، که اشکالی ندارد.
2ـ نجوایی که اساس آن بر گناه و تجاوز به دیگران و سرپیچی از حکم پیغمبر خدا است، که مسلّماً از گناهان است و باید ترک شود.
3ـ نجوای عادی و معمولی که مصلحتی بر آن مترتب نمی شود؛ اما متضمن گناه و تجاوز و مخالفت با پیغمبر خدا هم نیست. این نوع نجوا، هر چند که مفاسد نوع دوم را
﴿ صفحه 272﴾
ندارد، اما باید بدانیم که نجوا، خود به خود، منهای مصالح و مفاسدی که بر آن بار می شود، کار مطلوبی نیست و اطلاق آیه (إِنَّمَا النَّجْوَی مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا)**مجادله/ 10.*** شامل این مورد معمولی نیز می شود.
این که در یک مجلس عمومی و در حضور دیگران، دو نفر با هم درگوشی سخن بگویند، خواه موضوع گفتگوی آنان بد باشد یا خوب، این کار، خود به خود، خلاف ادب است؛ چرا که دیگران از این طرز صحبت محرمانه دلگیر خواهند شد. به یگانگی ها و همدلی ها لطمه می زند و دل ها را از هم دور می کند. پس یک کار شیطانی است.

ششم آن که
انگیزه های شیطانی و نادرستی که انسان را وادار به نجوا می کند، مختلفند. مثلا انگیزه بعضی افراد از نجوا خودنمایی است. آنان می خواهند وانمود کنند که ما راز و رمزی و سخنان محرمانه ای با فلان شخص ـ که مثلا موقعیت و اعتبار خاصی در جامعه داردـ داریم که دیگران نباید از آن آگاه شوند.
این گونه انگیزه ها، خود به خود و با صرف نظر از آثار سوئی که بر عمل نجوا و سخن در گوشی مترتب می شود و نیز با صرف نظر از مفاسدی که به محتوای نجوای به اثم و عدوان و مخالفت با رسول مربوط می شود، ارزش منفی دارند و نوعی بیماریِ اخلاقی و روانی به شمار می روند.
در قرآن کریم به این جریان اشاره شده که در زمان پیغمبر اکرم(ص) عده ای اصرار فراوان بر ملاقات خصوصی با پیغمبر خدا داشتند؛ اما از آن جا که این کار، مشکلاتی را برای پیغمبر اکرم(ص) به وجود می آورد، هم وقت آن حضرت را می گرفت و از کارهای مهم تر بازش می داشت و هم آن عده، در واقع، از این کار، سوء استفاده می کردند و می خواستند وانمود کنند که ما با پیغمبر، سخنان محرمانه ای داریم که این در نظر دیگران صورت خوشی نداشت. از این جا بود که خدای متعال دستور داد هر کس ملاقات خصوصی می خواهد و سخن محرمانه ای دارد، باید قبل از ملاقات با آن حضرت، مبلغی را به عنوان صدقه بدهد.
نقل است تنها کسی که به این دستور خداوند در قرآن کریم، عمل کرد، امیرالمؤمنین علی(ع) بود که از آن پس هر گاه می خواست با رسول خدا سخنی بگوید، قبلا یک درهم
﴿ صفحه 273﴾
صدقه می داد و غیر از او هیچ کس دیگر، به این دستور عمل نکرد. از این رو بود که خداوند متعال این آیه را نسخ کرد و فرمود: آیا ترسیدید که اگر قبل از نجوا صدقه ای به نیازمندان بدهید، فقیر بشوید؟ حال که شما به این دستور عمل نکردید، خدا هم بر شما بخشید و این حکم را از شما برداشت. بروید و دیگر تکالیف خود را عمل کنید، نمازتان را بخوانید، روزه تان را بگیرد و کارهای خیر بکنید.**(ءَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاکُمْ صَدَقَات فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ إللّهُ عَلَیْکُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلوةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُوَنَ)(مجادله/ 13).***
به هر حال، آیه 12 سوره مجادله، که پیش از ملاقات خصوصی با پیغمبر، دستور صدقه می دهد، از آیات نسخ شده است کم تر کسی در این حقیقت تشکیک کرده است؛ ولی با آمدن این دستور در آیه مذکور، معلوم شد کسانی که اصرار داشتند با پیغمبر اکرم (ص) ملاقات خصوصی کنند و سخن محرمانه بگویند، این ملاقات های خصوصی و سخنان محرمانه، برای خود آن ها ارزش یک درهم را هم نداشته است و عملا، نشان دادند که مصلحت مهمی در کار خود نمی دیده اند.
انگیزه بعضی دیگر چنان که در آیات قرآن کریم آمده، گناه و سرپیچی از احکام خدا، تجاوز به حقوق دیگران و یا مخالفت با پیغمبر خدا بوده است که زمام ولایت و حکومت بر جامعه را از سوی خداوند متعال، در دست گرفته بود. بدی این انگیزه نیز روشن و بدیهی است و قرآن در موارد متعدد، آن را محکوم می کند و ارزش منفیِ آن را گوشزد می کند، اینان را در زمره منافقان بر می شمرد و به صراحت، مسلمانان را از آنان بر حذر می دارد. همان منافقانی که پیوسته برای مخالفت با پیغمبر برنامه ریزی می کردند و حتی در مجالس عمومی نیز با یکدیگر، سخنان محرمانه زیر گوشی، برای براندازیِ دستگاه دین و تجاوز به دیگران و مخالفت با پیغمبر، می گفتند هنگامی هم که نزد پیغمبر حاضر می شدند، او را به شکل تمسخرآمیز و ناشناخته ای تحیت می گفتند و گاهی به جای گفتن سلام، که تحیت شناخته شده اسلامی بود، کلمه «سام» را که در زبان عبری به معنای مرگ است، به کار می بردند و چنین وانمود می کردند که دارند به او احترام می گذارند و تحیت می گویند.
البته، همان طور که قبلا گفتیم، نجوا کاری است شیطانی که منشأ نگرانی و اندوه دیگران می شود، خواه نجوا کننده، چنین انگیزه ای داشته باشد یا نداشته باشد. بدین دلیل بود که گفتیم: نجوا، خود به خود، و به طور مطلق، ارزش منفی دارد و جز در
﴿ صفحه 274﴾
مواردی که مصلحت محتوایی آن می چربد، نباید مرتکب این عمل شد. حال، اگر انگیزه نجواکننده نیز تفرقه انگیزی و ایجاد نگرانی و اندوه در دیگران باشد، که خواه ناخواه، بر نجوا مترتب خواهد شد، این نیز انگیزه سوئی دیگری است که بدیِ عمل وی را دو چندان خواهد کرد؛ چرا که علاوه بر سوء فعلی، سوء فاعلی نیز دارد و علاوه بر آن که این فساد بر عمل نجوا، خود به خود و با هر انگیزه ای که باشد، مترتب خواهد شد، انگیزه فاعل و نجواکننده نیز ایجاد نگرانی و ترس در دیگران است و در این صورت، عمل او از دو لحاظ، شیطانی خواهد بود.

هفتم آن که
همان طور که قبلا تذکر دادیم، از بعضی آیات می توان دریافت که نجوا به طور مطلق ارزش منفی دارد؛ اما مسلّماً مواردی وجود دارد که در آن ها مصلحت عمده مورد نجوا بر مفسده آن می چربد که طبعاً این گونه موارد، استثناشده و ممنوع نیست. بنابراین، اصل و قاعده عمومی در نجوا بر ارزش منفیِ آن است که این اصل، در همه موارد، جاری و بر همه آن ها حاکم است، مگر آن که دلیل خاصی بیاید و مورد یا موارد خاصی را استثنا کند و دلیل این قاعده عمومی را تخصیص بزند.
درباره این موارد استثناشده و دلیل خاص آن ها، که دلیل آن قاعده کلی را تخصیص می زند، می توان به بعضی از آیات قرآن اشاره کرد که می فرماید:
(لاَ خَیْرَ فی کَثِیر مِنْ نَجْواهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَة أَوْ مَعْرُوف أَوْ إِصْلاَح بَیْنَ النَّاسِ وَمَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ ابْتِغَاءَ مَرضاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْرَاً عَظِیماً)**نساء/ 114.***.
هیچ فایده و خیری در نجوایشان نیست، مگر آن کس که (بدین وسیله) به دادن صدقه یا انجام کار نیک یا اصلاح میان مردم فرمان دهد و کسی که در طلب رضای خدا چنین کند، به زودی او را پاداشی گران خواهیم داد.
صدر این آیه، نجوا را بدون فایده معرفی کرده و زبان نکوهش درباره آن دارد و سپس مواردی را استثنا می کند.
نخستین مورد استثناشده، جایی است که کسی به منظور کمک به فقرا و برای آن که قدم مفید و خوبی به نفع محرومان برداشته باشد، به طور محرمانه و زیرگوشی، دیگران را به دادن صدقه و کمک مالی به فقرا وا می دارد. کسانی هستند که خودشان امکان مالی
﴿ صفحه 275﴾
برای دادن صدقه و کمک مالیِ مستقیم به فقرا را ندارند؛ اما زبان گویا و نفوذ کلمه دارند و می توانند ثروتمندان را به دادن صدقه وادار کنند. طبیعی است که این گونه کارها از ظرافت خاصی برخوردار است و باید همه ابعاد و جوانب آن را در نظر داشت تا این کار، که از جهت مالی و اقتصادی خیر است، از جهات دیگر، به فقرایی که آبرومند و با شخصیت و دارای عزت نفسند، لطمه نزند و آبرویشان را در میان جمع نریزد. این است که برای آن که آبروی آنان ریخته نشود، ناگزیر است محرمانه با دیگران سخن بگوید و آنان را به دادن صدقه وادار کند. در غیر این صورت، حرمت فقرا شکسته می شود و زشتیِ گدایی از بین می رود و ممکن است سبب شود کسانی که با عفّت و مناعت زندگی می کنند، به تدریج به جای تکیه بر کار و تلاش خود، با گدایی از دیگران زندگیِ خود را بگذرانند. علاوه بر این، ممکن است بسیاری از افراد نیازمند، از خیر چنین کمکی بگذرند.
مورد دوم، در امر به معروف است. کسی که می خواهد دیگری را امر به معروف کند، اگر بخواهد سخنش مؤثر باشد، نباید او را در بین مردم و در حضور دیگران شرمنده و خجلت زده کند، بلکه لازم است به طور خصوصی و محرمانه و با سخنان زیر گوشی به او بفهماند که باید آن کارهای خیر را انجام دهد یا فلان کار بد را ترک کند. بنابراین، هر گاه در مجلسی یا در میان جمعی لازم دید کسی را به کار خیری دعوت کند یا از کار زشتی باز دارد، باید محرمانه با او حرف بزند. نجوا در این مورد، نه تنها اشکالی ندارد، بلکه کاری خداپسند خواهد بود و پاداشی گران دارد.
مورد سوم، اصلاح میان مردم و رفع اختلافات است که آن هم کاری ظریف است و باید با درایت خاص و دقت انجام شود تا بتواند در روحیه دو طرف، تأثیر داشته باشد. از این رو، ناگزیر باید محرمانه و زیر گوشی با دو طرف صحبت کند و حتی اگر لازم شد با توریه کردن و یا حتی گفتن مطالبی که حقیقت ندارد، از زبان هر یک به دیگری، دل آن دو را به هم نزدیک کند و احساس و عواطف متقابل آن دو را در مورد یکدیگر برانگیزد تا پس از پیدایش انعطاف، کار اصلاح به انجام رسد؛ اما اگر همان مطالب محرمانه و زیر گوشی را، که برای انعطاف و اصلاح آن دو لازم است، بلند بگوید، ممکن است در همان گام نخست، با موضع گیریِ تند آن دو روبه رو شود و کار را دشوارتر کند.
﴿ صفحه 276﴾
این است که در چنین مواردی نجوا نه تنها بی اشکال است، بلکه چون اهداف مهمی را دنبال می کند، در پیشگاه خدا پاداش بزرگی نیز خواهد داشت. در آیه ای دیگر می خوانیم:
(وَتَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوَی وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذی إِلَیْهِ تُحْشَروُنَ)**مجادله/ 9.***.
(هر گاه راز می گویید و محرمانه حرف می زنید) بر اساس نیکی و خیر خواهی و خدا ترسی راز بگویید و محرمانه حرف بزنید و تقوای خدایی را پیشه کنید که نزد او محشور خواهید شد.
این آیه نیز بر قاعده کلیِ نجوا و آیاتی که نجوا را بد معرفی کرده اند، بدون آن که بر مورد یا موارد خاصی دست بگذارد، یک استثنای کلی را ذکر کرده که افراد در سخنان محرمانه و نجواهای خود، جانب خیر و نیکی به دیگران و تقوای خدا را نگاه دارند و سخنان محرمانه آن ها با ملاحظات خاص و رعایت همه اطراف و جوانب باشد که نجواکردن آن ها در این صورت، اشکالی ندارد.
طبیعی است که رعایت این دو شرط، یعنی نیکی به دیگران و تقوای الهی، شخص را وا می دارد که اولا، نجوا و سخنان محرمانه اش سبب گناه و معصیت خدا نشود. ثانیاً، سبب تجاوز به حقوق دیگران نگردد. ثالثاً، مخالفت با رسول خدا و سرپیچی از اوامر و دستورات حکومتی ولیّ بر حق نباشد. رابعاً، انگیزه سوئی وی را وادار به این کار نکرده باشد. و خامساً، تا مصلحتی ایجاب نکرده دست به این کار نزند.
بنابراین، این جمله از آیه شریفه، در مورد همه موارد استثنایی، بدون آن که موارد خاصی را نام برده باشد، جامع و مانع است و به همه شرایط و جوانب آن ها نظر دارد.