تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

ترش رویی و بی اعتنایی

ترش رویی و بی اعتنایی نیز آثار ویرانگری بر جامعه و روابط اجتماعی دارد، دل افراد جامعه را از هم دور می سازد و انس و محبت آنان به یکدیگر را کم کرده، احساس مسئولیت و هم دردی آن ها را ضعیف می کند. بنابراین، همه اعضای جامعه باید با روی باز و گرمی و صمیمیت با هم برخورد کنند و به سرنوشت یکدیگر بی توجه نباشند. به ویژه، کسانی که موقعیت اجتماعی دارند و به نوعی مردم را رهبری و ارشاد می کنند، یا معلم و مربی یا مدیر و کارفرما هستند و با زیردستان سر و کار دارند، حتماً باید این مسئله را رعایت کنند. خداوند در قرآن کریم می فرماید:
(عَبَسَ وَ تَوَلَّی * اَنْ جائَهُ اْلاَعَمی * وَ مایُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزََّکَّی * اَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْرَی)**عبس/ 1 ـ 4.***.
از این که نابینایی به سویش آمد، عبوس و ترش روی گشت. تو چه می دانی، شاید او تربیت و تزکیه شود یا خدا را به یاد آرد و یاد خدا وی را سود بخشد.
﴿ صفحه 227﴾
در این آیات، خداوند کسی را به خاطر عبوس بودن و ترش رویی کردن با یک فرد نابینا نکوهش می کند که نشان می دهد این عمل از نظر اخلاقی دارای بار منفی است. حال، هر کس این کار را کرده باشد، فرقی نمی کند. در مورد این که فاعل «عَبَسَ» کیست و چه کسی به آن نابینا بی اعتنایی و ترش رویی کرده، اختلاف است. مشهور بین مفسران شیعه این است که شخصی در مجلس پیغمبر اسلام(ص) از ورود یک فرد نابینای فقیر به آن مجلس ناراحت شد. از او خوشش نیامد و نگذاشت در کنارش بنشیند. خداوند هم او را این گونه نکوهش کرده و برای آن که بی اعتنایی وی با آن فرد نابینا را با بی اعتنایی پاسخ داده باشد، تعبیر "عبس" را ـ که فعل غایب است ـ بدون ذکر فاعل به کار برده است تا دلالت بر بی اعتنایی خداوند به او داشته باشد.
قرآن هم چنین در ضمن حکایت نصایح لقمان به فرزندش، به این صفات زشت هم اشاره کرده، می فرماید:
(وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلْنّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الاَْرْضِ مَرَحاً اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتال فَخُور * وَ اْقصِدْ فِی مَشْیِکَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ اِنَّ اَنْکَرَ الاَصْواتِ لَصَوْتُ اْلحَمِیرِ)**لقمان/ 18 و 19.***.
هرگز از مردم رخ متاب (و به آن ها بی اعتنایی مکن) و بر روی زمین با غرور و تبختر راه مرو، که خداوند هیچ متکبر خودستا را دوست نمی دارد. در رفتارت میانه رو باش و آرام سخن بگو، که زشت ترین صداها صدای الاغ است.
لقمان حکیم در این نصایح، فرزندش را از ترش رویی با مردم و بی اعتنایی به ایشان، که سبب رنجش خاطر و دوری دل ها می شود، منع کرده است و خداوند با نقل آن در قرآن مجید، بر بدیِ آن تأکید می کند. ذکر این صفت زشت در میان صفات زشت دیگری چون تکبر، خودستایی، غرور و تبختر، دلیل بر هماهنگی و هم سنخیِ آن ها بوده و نشان می دهد که همان ارزش منفی که بر آن ها بار می شود، بر ترش رویی و بی اعتنایی نیز بار می شود.
ترش رویی و بی اعتنایی، زیان های معنوی و اخلاقی دارند، پیوندهای اجتماعی را تهدید می کنند و افراد را به یکدیگر کم احساس و بی توجه خواهند کرد. در مقابل،
﴿ صفحه 228﴾
گشاده رویی، تواضع و فروتنی، و مهر و محبت، ملایمت و مانند این ها دل ها را جذب و علاقه، محبت و توجه متقابل دیگران را جلب می کند و بر احساس مسئولیت اعضای جامعه در برابر یکدیگر می افزاید. خدای متعال در قرآن مجید خطاب به پیغمبر اکرم می فرماید:
(فَبِما رَحْمَة مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَو کُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ القَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ)**ال عمران/ 159.***.
این از آثار رحمت خدا است که تو با مردم، نرمخو، ملایم و مهربان هستی و اگر تندخو و دل سنگ بودی، مردم از پیرامون تو پراکنده می شدند. پس (از نادانی ایشان درگذرو) آنان را ببخش و برایشان از درگاه خدا طلب مغفرت کن.
نرمخویی و مهربانیِ پیامبر، تجلیِ رحمت خداوند است تا مردم حول این محور گرد آیند و از هدایت الهی و راهنمایی پیغمبر خدا بهره مند گردند و جامعه به سعادت برسد.