تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

تعهدات انسانی یا قراردادهای اجتماعی

بنابر آن چه گذشت، گرچه عهد خدا یا عهد با خدا نیز یک عهد طرفینی است، که یک طرف آن خدا و طرف دیگر آن، مردمند، اما ما از این پس به بررسیِ عهدی در قرآن می پردازیم که دو طرف آن آدمیانند و آن را «عهد اجتماعی» می نامیم.
در مورد تعهدات اجتماعی، یک دسته از آیات، با تعابیر گوناگون به ما توصیه کرده یا فرمان می دهند که به تعهدات خود، در برابر دیگران، پای بند باشیم یا افراد پای بند به عهد را ستایش می کنند و از این طریق، انسان را متوجه لزوم و رجحان پای بندیِ به عهد می کنند.
قرآن در یک جا، کارهای نیک را بر می شمارد و افراد نیکوکار را به خاطر کارهای نیکشان ستایش کرده، می فرماید:
(وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ اِذا عاهَدُوا)**بقره/ 177.***.
در این آیه، به وفای به عهد، به عنوان یکی از کارهای نیک اشاره می کند که پای بندیِ به آن، ستایش برانگیز است و باید مورد توجه باشد.
﴿ صفحه 188﴾
در آیه دیگری خداوند با صراحت فرمان وفای به عهد می دهد و انسان را در برابر تعهدات خود مسئول دانسته، می فرماید:
(وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ اِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُولا)**اسراء/ 34.***.
در برابر عهد (خود با دیگران) پای بند باش که مورد سؤال و بازخواست قرار می گیرد.
در دو آیه نیز در مقام معرفیِ مؤمن و بیان صفات لازم و برجسته او می فرماید:
(وَالَّذِینَ هُمْ لاَِماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ)**مؤمنون/ 8؛ معارج/ 32.***.
(مؤمنان) آن کسانی هستند که امانت ها و عهد خود را رعایت کنند (و به آن ها پای بند باشند).
در مورد این گونه آیات، باید توجه داشت که امانت هم در واقع، مصداقی از مصادیق عهد است و شخص امانت دار با قبول امانت از شخص دیگر، در برابر او متعهد شده و با او قرارداد بسته است که تا هنگام مطالبه امانت، آن را نگهداری و از آن مراقبت کند. بنابراین، قبول امانت به منزله عهد طرفینی است و ادای امانت، به منزله وفای به عهد و خیانت در امانت، به منزله نقض عهد خواهد بود.
دسته دیگری از آیات، افراد عهدشکن و بی توجه به پیمان های اجتماعی را نکوهش می کند. در یکی از این آیات، در مذمت بنی اسرائیل می فرماید:
(أَوَ کُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لایُؤْمِنُونَ)**بقره/ 100.***.
چرا هنگامی که عهدی می بندند گروهی از عهد کنندگان پیمان شکنی می کنند.
در این آیه، در مورد پیمان شکنی، از واژه «نبذ» استفاده شده که به معنای دور انداختن و پرت کردن است و با استفهام توبیخی، آنان را به خاطر عهدشکنی نکوهش کرده است.
در آیه دیگری می فرماید:
(اَلَّذِینَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ یَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فی کُلِّ مَرَّة وَ هُمْ لایَتَّقُونَ)**انفال/ 56.***.
(بدترین جانوران نزد خدا آنانند که کفر ورزیده، ایمان نمی آورند) آن کسانی که تو با آن ها پیمان می بندی، ولی آنان همیشه پیمانشان را نقض می کنند.
﴿ صفحه 189﴾
همان طور که ملاحظه می شود، در این آیه، با گزنده ترین تعابیر، عهدشکنان اجتماعی نکوهش شده و از این رهگذر، ارزش بسیار منفیِ عهدشکنی آشکار می شود.
مسئله عهد و پیمان و قرار داد اجتماعی و عهد شکنی، بیش از هر سوره دیگر، در سوره توبه، مورد بحث و توجه قرار گرفته است. بیش از ده آیه از اول این سوره، مربوط به مسئله عهد است. در نخستین آیه آن، که به علامت خشم و غضب الهی و سنگینیِ گناه پیمان شکنی، بدون «بسم اللّه» و ذکر نام خدا آغاز شده است، مسئله نقض عهد گروهی از مشرکین، به عنوان یک گناه کبیره و کاری بسیار ناپسند که موجب برائت و بیزاری خدا و رسول است، مطرح شده است:
(بَرائَةٌ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلی الَّذِینَ عاهَدْتُّمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ)**توبه/ 1.***.
(این یک اظهار) بیزاری و برائتی است از جانت خدا و رسولش در مورد کسانی از مشرکین که (شما مسلمانان) با آنان عهد و پیمان بسته اید.
در این آیه و چند آیه بعد از آن، سخن از معاهدای به میان آمده است که بین مسلمانان و مشرکین برقرار شده بود و مشرکین، آن را نقض کرده بودند. خداوند هم به این وسیله اعلام می فرماید که ما نیز دیگر، آن قرار داد را محترم نمی شماریم و مواد آن را رعایت نخواهیم کرد.
خداوند در آیه بعد می فرماید:
(اِلاّ الَّذِینَ عاهَدْتُم مِنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ شَیْئاً)**توبه/ 4.***.
مگر آن کسانی (از مشرکین) که شما با آنان عهد بستید و آنان هم تاکنون عهدشان را با شما نشکستند.
این گروه از مشرکین را که به عهد با مسلمان ها پای بند ماندند، از دستور کلیِ
آیه نخست استثنا کرده، صریحاً در جمله (فَأَتِمُّوا اِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ اِلی مُدَّتِهِمْ)**همان.*** به
مسلمانان فرمان می دهد که باید به عهد خود با آن ها وفادار باشید تا مدت پیمانشان به پایان رسد.
﴿ صفحه 190﴾
در این آیه، خداوند با تعبیر «أَتِمُّوا» به رعایت عهد و پای بندی به آن، فرمان می دهد و این تعبیر خاص به لحاظ آن است که عهد و پیمان با مشرکین مدت معیّنی داشته که باید آن مدت تأکید می کند تمام شود و که تا پایان مدت مقرر، عهدشکنی نکنید.
به هر حال خداوند در آیه های آغازین سوره برائت، مشرکین را به دو دسته تقسیم کرده است: نخست آنان که عهدشکنی کرده اند که به مسلمانان گوشزد می کند عهد با اینان ارزش و احترامی ندارد و لازم نیست در مقابل آنان به عهد و پیمانتان پای بند باشید و در موارد متعددی بر این حقیقت تأکید می کند. دوم آنان که به عهدشان با مسلمانان احترام گذاشته و پای بند ماندند که به مسلمانان توصیه می کند در مقابل آنان به عهدِ خود پای بند باشید و تا پایان مدت معیّن، به مواد آن عمل کنید و در آیه های متعددی بر این امر نیز تأکید می کند.
در مورد دسته اول، در یک آیه می فرماید:
(بَرائَةٌ مِنَ اللَّهِ و َرَسُولِهِ اِلَی اْلَّذِینَ عاهَدُتُّمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ)**توبه/ 1.***.
و در آیه سوم بار دیگر می فرماید:
(وَ اَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ اِلیَ النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الاَْکْبَرِ أَنَّ الْلّهَ بَرِیٌ مِنَ المُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ)**توبه/ 3.***.
در روز حج اکبر این حقیقت از سوی خدا و رسول خدا به مردم اعلام می شود که خدا و رسول او از این مشرکین بیزارند.
و در آیه های بعد نیز ادامه می دهد که این مشرکان چگونه می توانند نزد خدا عهد و پیمانی داشته باشند ... در حالی که اگر بر شما پیروز شوند و احساس قدرت کنند، بر هیچ عهد و پیمانی در مقابل شما پای بند نمی مانند و هیچ گونه امنیت جانی و مالی برای شما باقی نمی گذارند. پس شما هم با سران کفر، که پیمان شکنند، بجنگید. خداوند بر این نکته نیز بارها تأکید می کند.
اما در مورد دسته دوم، که بر عهد و میثاق خود با مسلمانان پای بند ماندند، خداوند این دسته را مشمول دستورات آیات قبل نمی داند و در آیه چهارم به مسلمانان توصیه می کند که عهد و پیمان خود با آنان را به اتمام رسانند. و هم چنین در آیه هفتم می فرماید: تا وقتی که
﴿ صفحه 191﴾
مشرکین به عهد خود با مسلمانان وفادار بمانند، مسلمانان نیز باید به عهد خود با آنان پای بند و وفادار باقی بمانند. سپس خداوند اینوفاداری به عهد وپیمان را از آثار وعلایم تقوا می داند.