تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

عهد یک طرفه

کلمه «عهد» در قرآن کریم به چند معنا به کار رفته است. گاهی به معانی سفارش و توصیه و تأکید کردن به کار رفته که لازمه اش امر و فرمان است. در این گونه موارد، واژه «عهد» با کلمه «الی» متعدی می شود و جنبه انشایی دارد.
عهد به این معنا، دو گونه کاربرد دارد: گاهی به صورت عام متوجه همه مردم است و گاهی نیز متوجه یک طایفه و گروه و یا یک فرد خاص است؛ مثل آن که خداوند در یکی از آیات، خطاب به همه مردم می فرماید:
(أَلَمْ أَعْهَدْ اِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لاتَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ)**یس/ 61 ـ 60.***.
ای فرزندان آدم! آیا با شما عهد نکردم و به شما سفارش نکردم که شیطان را اطاعت نکنید که دشمن آشکار شما است و مرا اطاعت کنید که این است راه راست؟
کلمه عهد در این آیه، به معنای تعهد طرفینی نیست، بلکه توصیه و سفارشی است از طرف خداوند به مردم، گو این که ممکن است بر «عهد الست» و «میثاق عالم ذر» تطبیق شود که در آیه دیگری نیز از آن، سخن به میان آمده است:
(وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ اَشْهَدَ هُمْ عَلی اَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالوُا بَلی)**اعراف/ 172.***.
یعنی عهد را حمل بر تعهد طرفینی خدا و خلق کنیم که او را به ربوبیت بشناسند و بپذیرند؛ اما به نظر ما معنای عهد، هنگامی که با الی متعدی شود، چیزی جز تأکید، وصیت و سفارش نیست. بنابراین، نباید عهد در این آیه را بر «میثاق عالم ذر» حمل کرد.
از این رو، آیه (أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ ...) به این معنا است که ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش و تأکید نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن شما است و تنها خدا را بپرستید که این راه مستقیم است؟
دلیل بر این که عهد در این آیه با «عهد الست» تطبیق نمی کند، این است که ظاهراً در «عهد الست» شیطان مطرح نبوده و در آیه ای که «عهد الست» ذکر شده، سخنی از شیطان
﴿ صفحه 177﴾
به میان نیامده است، بلکه خدای متعال بندگانش را شاهد بر خودشان قرار داده و آنان هم با مشاهده خویش گواهی داده اند که خداوند، پروردگارشان است. البته لازمه این گواهی و این باور، آن است که عبادت آنان تنها برای خدا باشد نه غیر خدا؛ زیرا لازمه پذیرش ربوبیت الهی، این است که او را معبود خود گیرند و رب بودن و معبود بودن غیر خدا را انکار کنند.
احتمالا مصداق این عهد خدا با بنی آدم، همان خطاب خداوند به آدم است که هنگام هبوط به این جهان فرمود:
(اِهْبِطُواْ مِنْها جَمیعاً فَإِمّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنّی هُدیً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلاْ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ)**بقره/ 38.***.
همگی بر زمین فرود آیید. پس هر گاه از سوی من (دستورات دینی برای) هدایت به سوی شما آمد، هر کس از آن پیروی کند، خوف و ترسی بر او نخواهد بود و نه ایشان غمگین شوند.
در چنین مقامی بود که خدای متعال اشاره به شیطان فرموده، او را دشمن انسان معرفی کرد و انسان را از پیروی وی بر حذر داشت. به هر حال، معنای عهد در این جا تأکید بر فرمانی است که خدای متعال متوجه بندگان خود نمود و همان طور که گفتیم، عهدی یک طرفه است.
گاهی نیز در قرآن این عهد متوجه گروه ها یا افراد خاصی شده است؛ از جمله در آیه:
(وَلَقَدْ عَهِدْنا إِلی آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً)**طه/ 115.***.
ما از پیش، با آدم عهد کردیم، پس آدم (آن عهد را) فراموش کرد و برای او عزم و اراده ای نیافتیم.
این عهد، اشاره به فرمانی است که در آن، خداوند آدم را از نزدیک شدن به درخت خاصی نهی فرموده بود و معنای آیه، این است که ما محققاً پیش از این به آدم تأکید و سفارش کردیم که از میوه این درخت نخورد؛ اما او فراموش کرد و ما اراده و عزم محکمی در او نیافتیم.
در آیه دیگری عهد الهی متوجه حضرت ابراهیم و اسماعیل شده است:
﴿ صفحه 178﴾
(وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهیمَ وَإِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفینَ وَالْعاکِفینَ وَالْرُّکَّعِ السُّجُودِ)**بقره/ 125.***.
با ابراهیم و اسماعیل عهد (و به ایشان امر) کردیم که خانه خدا را برای کسانی که می خواهند طواف کنند آماده و (از آثار شرک و پلیدی ها) پاک و طاهر کنند.
بدیهی است که عهد در این آیه، چیزی جز توصیه و سفارش نیست و خداوند به حضرت ابراهیم و اسماعیل فرمان داد که خانه خدا را از آثار شرک و بت پرستی پاک کنند تا برای مناسک و اعمال خدا پرستان آماده شود.
هم چنین خداوند در آیه ای دیگر، از قول عده ای از کفار نقل می کند که وقتی پیغمبر خدا آنان را به پذیرش دین حق و ایمان به آن دعوت کرد، آنان در پاسخ وی گفتند:
(إِنَّ اللّهَ عَهِدَ إِلَیْنا أَلاَّ نُؤْمِنَ لِرَسُول حَتَّی یَأْتِیَنا بِقُربان تأْکُلُهُ النّارُ)**آل عمران/ 183.***.
خداوند به ما دستور داده که به هیچ پیغمبری ایمان نیاوریم مگر آن که نزد ما قربانی کند و آتش، قربانیِ وی را بسوزاند.
منظورشان این بود که آوردن چنین قربانی ای نشانه پیامبری و حقانیت ادعای نبوت خواهد بود و به دعوت کننده می گفتند: تو هم باید همین کار را بکنی. ما در این جا درباره این که آنان بر چه اساسی این حرف را می زدند، بحث نمی کنیم، بلکه منظور ما این است که «عهد» در این آیه نیز به معنای سفارش، توصیه و دستور به کار رفته است.
در بعضی موارد نیز کلمه «عهد» در قرآن به طور یک طرفه به کار رفته است؛ اما منظور از آن، یکی از مناصب الهی و مقامات آسمانی است که به کسی داده می شود؛ مانند منصب نبوت یا منصب امامت. در داستان حضرت ابراهیم آمده است که خدای متعال وقتی که منصب امامت را به وی عطا کرد، آن حضرت این مقام را برای فرزندانش نیز درخواست کرد؛ اما خداوند پاسخ داد که عهد من به ستمکاران نمی رسد**(وَ إِذْ ابْتَلَی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلَمات فَاَتَمَّهُنَّ قالَ اِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لایَنالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ) (بقره/ 124).*** و منظور از عهد، همان منصب امامت بود که امری یک طرفه است و جنبه طرفینی و قرار دادی ندارد.
﴿ صفحه 179﴾