تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

ج) نظریه حقوق الهی

اندیشمندان الهی، به ویژه، متفکران اسلامی، خدا را منشأ و اساس حقوق انسان می دانند و در این که خداوند حق دارد حقوقی را برای مردم تعیین کند و یا اگر تعیین کرد، مردم مکلفند به آن پای بند باشند، آن را بپذیرند و به کار بندند، اختلافی بین آنان نیست. البته در تفسیر و بیان فلسفیِ حقوق الهی، اندیشمندان نامبرده نظریه های مختلفی را ابراز کرده اند که در این جا به بعضی از آن ها اشاره می کنیم:
1. نظریه اشاعره
اشاعره معتقدند که حق، همان است که خداوند قرار می دهد و جز فرمان خدا هیچ ملاک
﴿ صفحه 141﴾
دیگری ندارد. خدا هر چه را برای هر کس بخواهد، خودش تعیین می کند و ما حق نداریم بگوییم که این درست است یا نادرست؛ زیرا جز فرمان الهی ملاک دیگری برای درستی یا نادرستیِ حقوق وجود ندارد.
اگر خداوند فرموده است که انسان ها باید بر حیوانات مسلط باشند، همان درست است و اگر هم برعکس، می فرمود: حیوانات باید مسلط بر انسان ها باشند و انسان باید مطیع و فرمانبردار حیوان باشد، در این صورت به جای سخن نخست، سخن دوم درست و معتبر بود و به تعبیر فنی، ارزش ها تابع اراده خداوندند.
بنابراین نظریه، حقوق اعتباری اند و اعتباری بودن آن ها به این معنا است که منشأ عقلانی ندارد. به بیان دیگر، حسن و قبح عقلی نداریم، بلکه هر چه را که خداوند «خوب» بداند، خوب؛ و هر چه را که «بد» بداند، بد خواهد بود و تنها دلیل خوبی و بدیِ آن ها، همان گفته خداوند است. حتی اگر خداوند، گاهی بگوید: فلان چیز خوب است و گاهی بگوید: بد است، حکم آن چیز، واقعاً تغییر می کند؛ زیرا خوب و بد، منشأ ذاتی ندارند.
2. نظریه حسن و قبح عقلی
گروهی دیگر بر این باورند که خوب و بد، در احکام حقوقی، دارای ملاک هایی واقعی هستند و خداوند بر اساس مصلحت های واقعی، احکام و حقوق را تعیین می کند. اراده تشریعیِ خداوند، بی دلیل نیست، بلکه دارای پشتوانه و اساس تکوینی است. این گروه، همه احکام را از جهت ثبوتی، مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعی می دانند؛ اما از جهت اثباتی، بین آنان اختلاف نظر وجود دارد و به دو گروه تقسیم می شوند:
~~1. طرفداران راه انحصاری و اثباتی وحی~~~
اینان معتقدند که: گرچه خداوند، احکام را بر اساس مصالح واقعی تعیین می کند، اما از آن جا که ما از طریق ادراکات عادیِ خود قادر به درک بسیاری از مصالح و مفاسد واقعی نیستیم، اصل بر این است که حقوق از امور تعبدی هستند و تنها باید از طریق وحی الهی دریافت شوند؛ ولی هرگز این سخن، به معنای آن نیست که اساس این حکم، اراده گزافی و بی دلیل باشد.
﴿ صفحه 142﴾
بر اساس نظریه اشاعره ـ که قبلا گذشت ـ با قطع نظر از اراده تشریعیِ الهی، حقی وجود ندارد و تنها با امر و نهی تشریعیِ خداوند، حق افراد تعیین می شود؛ اما مقتضای این نظریه، این است که حق ثبوت و واقعیت دارد و ریشه هایش به عالم خلقت و جهان تکوین کشیده می شود؛ ولی اثبات آن متوقف بر وحی است. به بیانی روشن تر، اراده الهی، گزافه و بی دلیل نیست، بلکه بر اساس مصالح و مفاسدی که در جهان تکوین و در طبیعت اشیا هست، شکل می گیرد و راه اثبات آن، منحصر به وحی است.
~~2. طرفداران راه اثباتیِ وحی، در کنار عقل~~~
گروه سوم از اندیشمندان مسلمان نیز مانند گروه دوم، طرفدار نظریه حسن و قبح عقلی هستند و بر این باورند که حقوق، ریشه های واقعی دارند؛ اما راه اثباتیِ حقوق را منحصر به وحی نمی دانند؛ بلکه معتقدند انسان می تواند از طریق ادراک عادی و عقلانیِ خود، کم و بیش، آن ها را درک کند و تا آن جا هم که آن ها را درک می کند، برایش حجت است و می تواند به آن استدلال کند و آن را تکیه گاه درستی یا نادرستیِ اعمال خویش به حساب آورد. البته در مواردی عقل انسان قاصر و از درک مصالح و مفاسد واقعی، ناتوان است که در این گونه موارد، تنها باید از طریق وحی به درک آن ها نایل شود و تابع احکامی باشد که از وحی دریافت می کند. معنای تعبد نیز جز این نیست که در این گونه موارد، چون عقل ما، توان درک را ندارد، خداوند با تفضل خود، از راه وحی، آن ها را برای ما بیان فرموده است.