تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

الف) اصل عدل

نیاز به جامعه، برای تأمین نیازمندی های مادی و معنوی، یک نیاز عمومی است و اختصاصی به افراد خاصی ندارد. زندگیِ اجتماعی برای این شکل می گیرد که همه افراد به مصالح مادی و معنوی و کمال نهایی خود نایل آیند. بنابراین، رفتار افراد در جامعه باید به گونه ای باشد که در تحقق این هدف کلی، یعنی دست یابیِ همه افراد به کمال نهایی خود، مؤثر باشد، نه آن که جمعی از افراد، فدای جمعی دیگر شوند. پس رفتار اجتماعیِ افراد در صورتی درست و ارزشمند است که به مصالح کلی جامعه بینجامد و هیچ گاه، نباید برای آن که فرد یا افرادی به منافع خود دست یابند، عده ای دیگر، از مواهب و مزایای زندگی محروم و از هستی ساقط شوند.
در چنین وضعی، طبقه محروم، هیچ انگیزه ای برای مشارکت در زندگیِ اجتماعی ندارد. آنان می بینند که زحمت کشیدن برای جامعه، هیچ نتیجه ای برای آنان ندارد، بلکه حاصل کار آن ها را گروهی دیگر به جیب می زنند و در این صورت، دیگر چه جای آن است که برای جامعه، دل بسوزانند، از آن حمایت و برایش جانبازی کنند.
فرد در صورتی حاضر است در زندگیِ اجتماعی باری را به دوش کشد و کاری انجام دهد که در منافع حاصل از آن، سهمی داشته باشد و مقتضای حکم عقل، این است که هر فرد به اندازه ای که در زندگیِ اجتماعی و تحصیل مصالح آن مؤثر است، از نتایج زندگیِ اجتماعی نیز بهره مند شود؛ یعنی وقتی که عقل، فرد را مکلف می کند به انجام
﴿ صفحه 40﴾
کارهایی که نفعش به جامعه برمی گردد، در مقابل این تکلیف، حقی نیز برای فرد، بر عهده اجتماع در نظر می گیرد. از این جا است که موازنه حق و تکلیف مطرح می شود: موازنه بین تکلیفی که به عهده فرد می آید در برابر جامعه، با حقی که آن فرد بر عهده دیگران پیدا می کند، و این همان عدل و قسط در مفهوم اجتماعی و اخلاق اسلامی است.
بنابراین، عدل و قسط همین است که افراد به اندازه ای که بار خود را به دوش دیگران می نهند، بار دیگران را بردارند و به اندازه ای که به اجتماع نفع می رسانند، از آن بهره مند شوند.