تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد1
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

تعصبهای نژادی

در تفسیر آیات گذشته خواندیم که یهود با آنهمه زحمات و مشکلاتی که در راه رسیدن به ((پیامبر موعود تورات )) متحمل شدند به خاطر حسد، یا به خاطر اینکه این پیامبر از بنی اسرائیل نیست، و منافع شخصی آنها را به خطر می اندازد از اطاعت و ایمان به او سرباز زدند.

در تعقیب آن در آیات مورد بحث به جنبه تعصبات نژادی یهود که در تمام دنیا به آن معروفند اشاره کرده چنین می گوید: ((هنگامی که به آنها گفته شود به آنچه خداوند نازل فرموده ایمان بیاورید، می گویند ما به چیزی ایمان می آوریم که بر خود ما نازل شده باشد (نه بر اقوام دیگر) و به غیر آن کافر می شوند)) (و اذا قیل لهم آمنوا بما انزل الله قالوا نؤمن بما انزل علینا و یکفرون بما ورائه ).

آنها نه به انجیل ایمان آوردند و نه به قرآن، بلکه تنها جنبه های نژادی و منافع خویش را در نظر می گرفتند ((در حالی که این قرآن حق است و منطبق بر نشانه ها و علامتهائی است که در کتاب خویش خوانده بودند)) (و هو الحق مصدقا لما معهم ).

پس از آن پرده از روی دروغ آنان بر داشته و می گوید: اگر بهانه عدم ایمان شما این است که محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) از شما نیست ((پس چرا به پیامبران خودتان


@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه :350@@@

در گذشته ایمان نیاوردید؟ پس چرا آنها را کشتید اگر راست می گوئید و ایمان دارید؟! (قل فلم تقتلون انبیاء الله من قبل ان کنتم مؤمنین ).

اگر به راستی آنها به تورات ایمان داشتند، توراتی که قتل نفس را گناه بزرگی می شمرد نمی بایست پیامبران بزرگ خدا را به قتل برسانند.

از این گذشته اصولا این سخن که ما تنها به دستوراتی ایمان می آوریم که بر ما نازل شده باشد، انحراف روشنی از اصول توحید و مبارزه با شرک است، این یکنوع خودخواهی و خودپرستی است، چه در شکل شخصی باشد یا در شکل نژادی .

توحید آمده است که این گونه خوهای زشت را از وجود انسان ریشه کن سازد، تا انسانها دستورات خدا را فقط به خاطر اینکه از ناحیه خدا است بپذیرند.

به عبارت دیگر اگر پذیرش دستورات الهی مشروط به این باشد که بر خود ما نازل گردد این در حقیقت شرک است نه ایمان، و کفر است نه اسلام، و قبول چنین دستوراتی هرگز دلیل ایمان نخواهد بود.

جالب اینکه در آیه فوق می گوید: ((هنگامی که به آنها گفته شود به آنچه خدا نازل کرده ایمان بیاورید ...)) که در این عبارت نه محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) مطرح است و نه موسی و عیسی (علیهماالسلام ) بلکه صرفا ((ما انزل الله )).

قرآن برای روشنتر ساختن دروغ و کذب آنها، در آیه بعد، سند دیگری را بر ضد آنها افشا می کند و می گوید: ((موسی آنهمه معجزات و دلائل روشن را برای شما آورد، ولی شما بعد از آن گوساله را انتخاب کردید و با این کار ظالم و ستمگر بودید))! (و لقد جائکم موسی بالبینات ثم اتخذتم العجل من بعده و انتم ظالمون ).

اگر شما راست می گوئید و به پیامبر خودتان ایمان دارید پس این گوساله


@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه : 351@@@

پرستی بعد از آنهمه دلائل روشن توحیدی چه بود؟ این چه ایمانی است که به محض غیبت موسی و رفتنش به کوه طور از دلهای شما پرواز می کند و کفر جای آن، و گوساله جای توحید را می گیرد؟

آری شما با این کارتان هم به خود ستم کردید و هم به جامعه خود و نسلهای آینده تان .

در سومین آیه مورد بحث سند دیگری بر بطلان این ادعای آنها ذکر کرده مساءله پیمان کوه طور را به میان می کشد و می گوید: ((ما از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سرتان قرار دادیم و به شما گفتیم دستوراتی را که می دهیم محکم بگیرید و درست بشنوید اما آنها گفتند شنیدیم و مخالفت کردیم )).

(و اذ اخذنا میثاقکم و رفعنا فوقکم الطور خذوا ما آتینا کم بقوة و اسمعوا قالوا سمعنا و عصینا)

((آری دلهای آنها به خاطر کفرشان با محبت گوساله آبیاری شده بود))! (واشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم ).

آری شرک و دنیا پرستی که نمونه آن عشق به گوساله طلائی سامری بود در تار و پود قلبشان نفوذ کرد، و در سراسر وجودشان ریشه دواند، و به همین دلیل خدا را فراموش ‍ کردند.

شگفتا! این چگونه ایمانی است که هم با کشتن پیامبران خدا می سازد و هم گوساله پرستی را اجازه می دهد، و هم میثاقهای محکم الهی را به دست فراموشی می سپرد؟!

آری ((اگر شما مؤمنید ایمانتان بد دستوراتی به شما می دهد)) (قل بئسما یامرکم به ایمانکم ان کنتم مؤمنین ).**درباره پیمان بنی اسرائیل و شرح و خصوصیات آن ذیل آیه 51 و 63 همین سوره بحث شد.***
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه 352@@@
نکته ها

1 جمله ((قالوا سمعنا و عصینا)) (ما شنیدیم و معصیت کردیم ) به این معنی نیست که آنها این سخن را به زبان جاری کردند، بلکه ظاهرا منظور این است که آنها با عمل خود این واقعیت را نشان دادند، و این یکنوع کنایه زیبا است که در سخنان روزمره نیز دیده می شود.

2 جمله ((و اشربوا فی قلوبهم العجل )) نیز کنایه جالبی را منعکس می کند که بیانگر حال قوم یهود است .

توضیح اینکه : کلمه ((اشراب )) همانگونه که از ((مفردات راغب )) بر می آید دو معنی دارد:

اگر از باب ((اشربت البعیر)) باشد یعنی ریسمان را به گردن شتر بستم بنابراین معنی جمله بالا این می شود که ریسمانی محکم از علاقه و محبت قلب آنها را با گوساله ارتباط داده بود.

و اگر از ماده ((اشراب )) به معنی آبیاری کردن یا دیگری را آب دادن باشد و در این صورت کلمه حب در تقدیر خواهد بود و معنی جمله رویهمرفته چنین است :

بنی اسرائیل قلوب خود را با محبت گوساله سامری آبیاری کردند.

این جزو عادات عرب است که هر گاه علاقه ای سخت و یا کینه زیادی نسبت به چیزی را بخواهند برسانند تعبیری همانند تعبیر بالا می آورند.

ضمنا از تعبیر فوق نکته دیگری نیز استفاده می شود و آن اینکه نباید از این کارهای نادرست بنی اسرائیل تعجب کرد، زیرا این اعمال محصول سرزمین قلب آنها است که با آب شرک آبیاری شده، و چنین سرزمینی که با چنان آبی آبیاری


@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه : 353@@@

شود محصولی جز خیانت و قتل پیامبران و گناه و ظلم نخواهد داشت .

اهمیت این موضوع وقتی روشنتر می شود که به زشتی قتل و کشتار انسان در آئین یهود که با اهمیت خاصی از این موضوع سخن گفته توجه گردد، آئین یهود بقدری این جنایت را بد می دانست که بنا به نوشته ((قاموس کتاب مقدس )) صفحه 687: ((قتل عمد و قباحت آن به طوری در نزد اسرائیلیان اهمیت داشت که به مرور ایام با بست نشستن در شهرهای بست، و یا ملتجی شدن به اماکن مشرفه سبب استخلاص و برائت ذمه قاتل نمی شد، بلکه در هر صورت وی را قصاص می نمودند)).

این است معنی کشتن انسانها از نظر تورات تا چه رسد به کشتن پیامبران خدا.


@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه : 354@@@