عشق به پرستش و بندگی، انسان را وا میدارد که بیش از حدِّ مقرر نیز به اطاعت و نیایش بپردازد. این با نمازهای مستحب جلوهگر میشود.
چگونه انسان میتواند عاشق خدا باشد و تنها به همان واجبات اکتفا کند و بیش از آن، نمازی نخواند؟ این نمازها که به «نافله» معروفاند، فراوان است. از جمله نافلههای روزانه است به این صورت:
نافله، نماز صبح، دو رکعت، پیش از نماز صبح.
نافله، نماز ظهر، هشت رکعت، پیش از نماز ظهر.
نافله، نماز عصر، هشت رکعت، پیش از نماز عصر.
نافله، نماز مغرب، چهار رکعت، بعد از نماز مغرب.
نافله، نماز عشا، دو رکعت نشسته، پس از نماز عشا.
نافله شب (نماز شب) یازده رکعت، پیش از اذان صبح که هشت رکعت آن، نافله شب نام دارد و دو رکعتش به نام نماز شَفع و یک رکعت هم به نام نماز وَتر مشهور است.
نافله از کلمه «نَفْل» است، یعنی زیادی واضافه بر مقدار واجب است.
بر پیامبر اسلام، نافله شب واجب بود و خدا دستور داده بود که شب برخیزد و به تهجّد و عبادت نیمه شب بپردازد تا به مقام والا برسد.**«و من اللیل فتهجد به نافلةً لک...» اسراء، آیه 79.***
در حدیث آمده است:
نمازهای مستحب، همچون هدیهای به درگاه خداوند است که به هر حال قبول میشود.**قصارالجمل، واژه نافله.***
درباره نوافل، حدیثهای بسیاری در کتب روایت آمده که اینجا مجال پرداختن به آنها نیست.**در بحارالانوار علامه مجلسی، تمام مجلد 84 را به روایتهای مربوط به نمازهای نافله اختصاص داده و صدها حدیث بیان کرده است.***
نمازهای مستحب، جبران کننده نواقص نمازهای واجب است و همچون صدقهای است که انسان، آن را میپردازد. به خصوص نماز شب، راز ارتباط عاشقانه میان بنده و خدای اوست که هر سحر از بستر خواب برخیزد و خواب و کسالت را کنار بگذارد و به مناجات در دل شب بپردازد و دور از چشمهای خواب رفته، با خدای خود به راز و نیاز و اشک و عبادت و شکر و سجود و قنوت بپردازد.
اولیای الهی، اهل تهجّد و شب زندهداری و نمازهای مستحب، با قنوتهای مفصّل و سجدههای طولانی و اشکهای ریزان و دیدههای گریان بودهاند.
علمای بزرگ، عارفان وارسته و دوستان خدا، از «نماز شب» غفلت نکرده و نمیکنند.**کیفیت آن را به طور مشروح، در مفاتیح الجنان بخوانید.***
در روایتی آمده است که خداوند میفرماید:
«کَذِبَ مَنْ زَعَمَ اَنَّهُ یُحِبُّنی، فَاِذا جَنَّهُ اللّیلُ نامَ عَنّی. اَلَیْسَ کُلُّ مُحِبٍّ یُحِبُّ خَلْوَةَ حَبِیبِهِ؟»**مصباح الشریعه.***
دروغ میگوید آنکه میپندارد مرا دوست دارد، امّا چون شب فرا میرسد، به خواب میرود و به یاد من نیست. مگر نه این است که هر دوستداری، خلوت و نجوای با دوستش را دوست میدارد؟ ...
در دل شب خیز و ریز قطره اشکی ز چشم - که دوست دارم کند گریه گنهکار ما انسان با نافله میتواند چنان به خدا نزدیک شود و الهی گردد که جز حق نبیند و جز حق نشنود و به آنجا برسد که هر دعایی بکند مستجاب شود.**ثواب الاعمال، ص 88.***
خدایا! ما را در «بندگی» خودت ثابت و استوار بدار.
عشق خود و شوق عبادتت را در دلمان افروختهتر بگردان.
عمر و فکر و استعداد و توان جسمی و قوای روحی ما را، خالصانه در راه اطاعت خود بدار.
خداوندا! ما را از «بر پادارندگان نماز» قرار بده.
انّک سمیعٌ مجیب
صبح جمعه 21 / 7 / 68