تربیت
Tarbiat.Org

پرتوی از اسرار نماز
حاج شیخ محسن قرائتی

صراط مستقیم، در روایات‏

امام عسکری علیه السلام درباره این جمله نماز، می‏فرماید:
نمازگزار با این کلام، توفیق اطاعت و بندگی را در آینده هم همچون گذشته می‏طلبد و صراط مستقیم، راهی است که از کوتاه فکری بالاتر و از بلند پروازی و غلّو، پائین‏تر باشد.**بحارالانوار، ج 24، ص 9.***
امام صادق علیه السلام می‏فرماید: راه مستقیم آنست که انسان را به محبّت خدا و دین او سوق دهد و مانع هواپرستی شود و از پیروی سلیقه‏ها و آراء شخصی در دین، جلوگیری کند.**بحارالانوار، ج 24، ص 9.***
در کتاب بحارالانوار، 56 حدیث در این باره است که راه مستقیم، ائمّه اطهار و اولیاء معصوم خداوند و پیروان واقعی آن بزرگواران است. چرا که آنان، تجسّم راه حق‏اند و قهر و مهر و جنگ و صلح و عبادت و کار و فکر و عملشان، طبق فرمان خدا و در راه مستقیم است. و تبعیّت از آنان نیز در این دنیا، کاری دشوار و پر مسئولیت است، مثل آن صراط آخرت که بر روی جهنم است و از مو باریک‏تر و از شمشیر، تیزتر.**بحارالانوار، ج 8، ص 65.*** صراط آخرت نیز، تجسّمی از صراط دنیاست. کسی که در این دنیا، در صراط مستقیم حق بوده، عبورش از آن صراط هم، آسان و سریع خواهد بود. و افرادی که اهل افراط و تفریط باشند، آنجا هم کارشان مشکل می‏شود.
علی علیه السلام ، سیمای کسانی را که با انحراف از صراط مستقیم، به افراط و تفریط کشیده شده‏اند، چنین ترسیم می‏فرماید:
در آرزو، چنان تند می‏رود، که گویا طمع دارد.
و در طمع، چنان که گویا حریص است.
همین که مأیوس می‏شود، از تأسف می‏میرد.
هنگام ناراحتی، خشمش طوفان می‏کند.
هنگام شادی، بد مستی می‏کند.
پولداری، یاغی‏اش می‏سازد.
ناگواری او را به جَزّع وامی‏دارد. هر کمبودی برایش زیانمند و هر زیاده‏روی، برای او تباهی‏ساز است.**نهج البلاغه، حکمت 108.***
و اینگونه افراط و تفریط، از جهل سرچشمه می‏گیرد که آن حضرت فرموده است: «لاتری الجاهل الاّ مُفرِطاً او مُفَرِّطا»**نهج‏البلاغه، حکمت 70.***
البتّه تشخیص افراط و تفریط، دشوار است و هر کس روش خود را عادلانه و عاقلانه می‏داند و دیگران را به تندروی یا کوتاهی متهم می‏کند و در همین نسبت دادن هم دچار افراط و تفریط می‏شوند. ولی اولیاء خدا و تربیت شدگان مکتب انبیاء حتی در قضاوت‏هایشان هم با معیار حق عمل می‏کنند.
نمونه هایی از افراط و تفریط
در احادیث، موارد متعددّی از عدول از صراط مستقیم بیان شده، که در اینجا به چند نمونه از افراط و تفریط اشاره می‏کنیم:
1- حضرت علی علیه السلام در باره ستایش دیگران می‏فرماید:
ستایش بیش از اندازه استحقاق، چاپلوسی و تملّق است، و کمتر از آن، حسادت!**نهج البلاغه، (صبحی صالح) حکمت 347.***
2- درباره زیاده روی در سرزنش، می‏فرماید:
زیاده روی و افراط در ملامت، آتش لجاجت را برمی‏افروزد.**میزان الحکمه، ج 8، ص 546.***
3- قرآن، درباره میزان انفاق، می‏فرماید:
«وَالَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَلَمْ یَقْتُرُواْ وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَاماً»**فرقان، آیه 67.***
بندگان خدا هنگام انفاق، نه اسراف می‏کنند و نه بخل و کوتاهی، بلکه راهی معتدل در این میانه دارند.
«صِرَ طَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»
(ما را هدایت کن به) راه آنان که نعمتشان بخشیدی.
چنین کسانی که راه آنان را از خداوند می‏طلبیم، در آیه دیگری مشخّص‏تر معرّفی کرده و می‏فرماید:
«وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدیقِینَ وَالشُّهَدَآءِ وَالصَّلِحِینَ وَحَسُنَ أُوْلَِکَ رَفِیقاً»**نساء، آیه 69.***
آنکه از پیامبر، پیروی کند، با کسانی است که خداوند بر آنان نعمت داده، همچون پیامبران، صدّیقان، شهیدان و صالحان، و اینان چه نیکو رفیقانی هستند!
اینکه در شبانه روز، چند بار این آیه را می‏خوانیم، درخواست از خداوند است که مارا در زمره این چهار گروه قرار دهد.
در تفسیر «نمونه» می‏خوانیم:
«مراحل چهارگانه (انبیاء، صدیقین، شهدا، صالحین) شاید اشاره به این معنی باشد که برای ساختن یک جامعه انسانی سالم و مترّقی و مؤمن، نخست باید رهبران حق و انبیا، وارد میدان شوند. و بدنبال آن، مبلّغان صدّیق و راستگو که گفتار و کردارشان با یکدیگر هماهنگ است، تا اهداف پیامبران را از این طریق در همه جا گسترش دهند.
بدنبال این دوران سازندگی فکری، طبیعتاً عناصر آلوده و آنها که مانع راه حقّند، سر برمی‏دارند و جمعی باید در مقابل آنها قیام کنند و عدّه‏ای شهید شوند و با خون پاکشان درخت توحید آبیاری گردد.
در مرحله چهارم، محصول این کوششها و تلاشها به وجود آمدن صالحان است، اجتماعی پاک و شایسته و آکنده از معنویت!»**تفسیر نمونه، ج 1، ص 53.***
جالب این است که در بحارالانوار، در روایات متعدّدی مصداق کامل شهدا و صدیقین و صالحان، همان امامان معصوم معرّفی شده‏اند.**بحارالانوار، ج 24، ص 30 به بعد.*** چنین خواسته‏ای در نماز، پیروی از این چهار گروه را در فکر و عمل و اخلاق می‏طلبد.
کسی که مورد لطف و انعام خدا قرار گیرد، نه ذلّت می‏پذیرد و نه پشتیبان ستمگران می‏شود. که حضرت موسی علیه السلام چنین گفت:
«رَبِّ بِمَآ أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِّلْمُجْرِمِینَ»**قصص، آیه 17.***
خداوندا! به پاس آنکه به من نعمت دادی، هرگز یار ستمکاران نخواهم بود.
از همین جا، جهت‏گیری فکری و عملی انسان نمازگزار، روشن می‏شود و از خداوند، راه یافتن در صراط این انسان‏های والا را می‏خواهد.
«غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضَّآلِّینَ»
نه راه آنان که غضب شدگانند و نه راه گمراهان.
نه راه فرعون‏ها و قدرتمندان مغضوب، که بخاطر بی تعهّدی و گردنکشی شان، غرق و هلاک شدند.**«فاخذنا و جنوده فنبذناهم فی الیم». قصص، آیه 40.***
نه راه قارون‏ها و سرمایه داران سنگدل، که بخاطر گردنکشی‏شان در برابر مردان خدا، دچار غضب الهی شده و در خاک فرو رفتند.**«فخسفنا به و بداره الارض». قصص، آیه 81.***
نه راه دانشمندان و علمای بی‏عمل و دنیاپرست، که مورد خشم خدایند.**«کَبُر مَقتاً عندالله ان تقولوا ما لاتفعلون». صف، آیه 3.***
برای شناخت مغضوبان، باید تاریخ و سرگذشت افراد و امّت‏هایی را مطالعه کرد که به قهر الهی دچار شدند و مورد عذاب و هلاکت قرار گرفتند؛ همچون قوم یهود و قوم لوط و پیروان طاغوت‏ها، منافقان و قاتلان...**به آیات: حجر، 74 ؛ هود، 59 - 60 ؛ فتح، 6 و نساء، 93 مراجعه کنید.***
نمازگزار، ضمن بیزاری از چنین گروه‏ها، از خدا می‏خواهد که رهرو راه آنان نباشد، و نیز راه گمراهان را نپوید: «ولاالضّالین».
آنانکه در فکر و عمل گمراهند، در پی عقاید نابجای نیاکان و گرفتار افکار شرک آلودند و در این گمراهی، تعصّب می‏ورزند، مصداق «ضالین»اند.
نگاهی به سوره حمد، در اینجا پایان می‏یابد. سوره‏ای که با «حمد» شروع شد و با استمداد و «دعا» پایان یافت. سوره‏ای که شفا بخش است و دیباچه کتاب الهی قرار گرفته است.