خدا برتر و بزرگتر از فکر و خیال ما و برتر از توصیف با قلم و بیان ماست. عظمت او، فراتر از درک و شناخت تصوّر ماست.
هر چه را اراده کند، در همان لحظه انجام میگیرد. فرمانش مطاع است. پدیدهها و انسان را از نیستی به وجود آورده، همه را روزی داده، هدایت کرده، بازگشت همه به سوی اوست و جان وهستی همه جانداران و جمادات، در دست قدرت اوست. اوست که عزّت میبخشد و ذلیل میکند، بی نیاز است و همه به او محتاجند. انسانها را در رحم مادران، تصویرگری میکند، غرائز هدایتگر را در فطرت آنها به ودیعت میگذارد، بیماریها را شفا میدهد، ناتوانان را توان میبخشد، همه چیز مردنی و فانی است مگر ذات او. در قیامت، حساب و کتاب و پاداش و کیفر همه، با اوست. آنروز معلوم خواهد شد که همه کاره اوست و دیگران را کاری ساخته نیست و آنانکه به درگاه غیر او روی آوردهاند، باخته و زیان کردهاند...**همه اوصافی که ذکر شده، برگرفته از آیات قرآن کریم است.***
نمازمان با نام چنین خدای عظیمی شروع میشود.
پس از نیّت، تکبیرةالاحرام میگوییم ووارد نماز میشویم....
«اللّهاکبر!»
اللّه اکبر، شعار برتری و اعتلای مکتب و عقیده ماست.
نماز، با «اللّه اکبر» شروع میشود و با «رحمةالله» ختم میگردد.
نمازی که هم توجّه قلبی دارد، هم توصیف و ثنای زبانی دارد، هم حمد و ذکر را با گوش میشنویم، و هم با اندام و حرکات اعضاء به عبادت میپردازیم.
نمازی که با نام «اللّه» آغاز میشود، نه مثل بت پرستان و مسیحیان و طاغوتیان، که با نام بت، یا نام عیسی علیه السلام یا طاغوتها و شاهان، کار را شروع میکنند.
نمازی که همراه با اللّه اکبر است، و این شعار، که خط بطلان بر باطلها و قدرتهای پوچ میکشد، در طول نمازهای واجب و مستحب روزانه، هشتاد و پنج بار تکرار میشود و پیش از نماز و پس از نماز هم، با عناوین مختلف، به صورت مستحب، بازگو میشود.
و این شعار، در طول نمازها تکرار میشود و رمز رشد و تربیت ما در ابعاد معنوی، در سایه همین تکرارهاست.
خدا، بزرگتر از همه چیز است.
بزرگتر از آنکه با دیگران مقایسه شود وبا حواس ظاهری درک شود.
بزرگتر از هوسهای ما و حرفهای دیگران و وسوسههای شیطان و جلوههای دنیا.
اگر خدا در نظر ما بزرگتر باشد و «اللّه اکبر» از عمق جانمان و از روی ایمان و باور، برآید، دیگر دنیا و جاذبههایش، قدرتها و جلوههایشان، در نظر ما کوچک و بی جلوه خواهد شد.
رضای او، در نظر ما از هر چیزی برتر خواهد بود.
امام صادق علیه السلام میفرماید: همین که در شروع نماز، تکبیر میگویی، باید تمام هستی نزد تو کوچک باشد، جز «او». وگرنه، خطاب میشود: تو دروغگویی!
اگر در فکر نمازگزار، چیز دیگری بزرگ باشد، دروغگو به حساب میآید، همانگونه که منافقان به زبان، به پیامبری رسول خدا صلی الله علیه و آله گواهی میدادند، ولی به حرف خود ایمان نداشتند. خداوند آنان را دروغگو نامید: «وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَفِقِینَ لَکَذِبُونَ»**منافقون، آیه 1.*** چرا که اینگونه دوگانگی زبان و عقیده، نوعی نفاق است. از این رو، امام صادق علیه السلام میفرماید: خداوند به چنین نمازگزاران خطاب میکند: «اتَخْدَعُنی؟ وَ عِزَّتی وَ جَلالی لاحْرِمَنّکَ حَلاوَةَ ذِکری لاحْجَبنَّکَ عَنْ قُربی وَالْمَسَرَّةَ بمناجاتی»**محجةالبیضاء، ج 1، ص 385.***
آیا با من حیله و نیرنگ میکنی؟ سوگند به عزّت و جلال خودم، شیرینی ذکر و یاد خود را از تو میگیرم و تو را از مقام قرب خویش و لذّت مناجاتم، محروم میکنم.
مرحوم فیض کاشانی پس از نقل این حدیث، میگوید:
هرگاه در نماز، حلاوت و شیرینی مناجات را یافتید، بدانید که تکبیر شما مورد قبول و تصدیق خداوند متعال است، و اگر چنین نبود، بدانید که خداوند شما را از درگاه خویش رانده و گفته شما را تصدیق نکرده و مارا دروغگو میداند.**همان.***
آری... خدا بزرگتر است. بزرگتر از همه گفتنیها و نوشتنیها و اندیشهها...
کسی که چنین عقیده داشته باشد، همه چیز در نظر او کوچک میشود، ومثل رهبر انقلاب (قدس سرّه) حتی به آمریکا هم میگوید: هیچ غلطی نمیتواند بکند.
مگر نه اینکه هواپیما، هر چه بیشتر اوج بگیرد و بالا رود، خانهها و ساختمانهای زمین، کوچکتر به نظر میآید؟ آنکه خدا در نظرش مهم و عظیم باشد، جز خداوند، در نظرش بی مقدار، جلوه میکند.
علی علیه السلام این را از اوصاف اهل تقوا میشمارد که: «عَظُمَ الخالِقُ فی اَنْفُسِهم فَصَغُرَما دُوَنُه فی اَعْیُنِهم»**نهج البلاغه، خطبه همام (وصف متقین).***