سؤال: مگر خداوند به تشکر ما نیاز دارد؟
جواب: هرگز! قدردانی از یک لطف، ارزشی برای ماست و نشانه انصاف ماست، نه اینکه نشان نیاز خدا به نماز ما باشد، اگر معلّمی به شاگردش گفت: از زحمات من قدردانی کنید و خوب درس بخوانید، شاگرد نباید خیال کند که خوب درس خواندن او و قدردانی، مورد نیاز معلّم است، بلکه کمال شاگرد را میرساند.
سؤال: اگر بناست از نعمتهای الهی تشکر کنیم، چرا حتماً نماز بخوانیم؟
جواب: وقتی اصل لزوم تشکر را قبول کردیم، چگونگی آن باید طبق دستور باشد. وقتی مراجعه بیماری به پزشک، ضروری تشخیص داده شد، چگونگی مصرف دارو، تابع دستور پزشک است. برای اینکه در تشکرها سردرگم نشویم و یاوه نگوییم، باید طبق خواسته خدا سپاس انجام دهیم. یک خلبان، همینکه پرواز را پذیرفت، در هر کجای دنیا که خواست؛ با برج مراقبت تماس بگیرد، باید به زبان انگلیسی سخن بگوید. پس نحوه تشکر را باید از دستور الهی و اولیاء خدا فرا بگیریم.
سؤال: تشکر در برابر نعمتها درست، ولی آنکه در میان ناگواریها زندگی میکند، او چرا باید تشکر کند؟
جواب: اولاً: بیشتر ناراحتیها به دست خود ما فراهم میآید، مثلاً با رعایت نکردن بهداشت، مریض میشویم، و با درس نخواندن و تنبلی، دچار رکود در زندگی میگردیم، در انتخاب دوست، دقت نمیکنیم، گرفتار میشویم و...
ثانیاً: ناگواریها هم خوب است، چرا که انسان را به تلاش وامیدارد و استعدادها را شکوفا میسازد.
ثالثاً: تلخیها را باید در کنار شیرینیها حساب کرد و بلاها را در کنار نعمتهای بیشمار دید.
رابعاً: گاهی سختیها وبلاها، باعث کمال روح وصیقل خوردن جان و سبب ترّقی معنوی میشود ودلها از غیرخدا بریده، به او متوّجه میشود.