تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد27
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

هنگامی که پیروزی نهائی فرا رسد ! . . .

در نخستین آیه این سوره که می فرماید : ((هنگامی که یاری خدا و پیروزی فرا رسد)) . . . (اذا جاء نصر الله و الفتح)

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 398@@@

و مردم را به بینی که گروه گروه در دین خدا وارد می شوند . . . (و راءیت الناس یدخلون فی دین الله، افواجا) .

به شکرانه این نعمت بزرگ و این پیروزی و نصرت الهی، پروردگارت را تسبیح و حمد کن، و از او آمرزش بخواه که او بسیار توبه پذیر است (فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا) .

در این سه آیه کوتاه و پر محتوا، ریزه کاریهای فراوان است که دقت در آنها کمک به فهم هدف نهائی سوره می کند :

1 - در آیه اول نصرت اضافه به خداوند شده است (نصرالله) تنها در اینجا نیست که این اضافه دیده می شود، در بسیاری از آیات قرآن این معنی منعکس است، از جمله در آیه 214 بقره می خوانیم : الا ان نصر الله قریب : بدانید یاری خدا نزدیک است .

و در آیه 126 آل عمران و 10 انفال آمده است : و ما النصر الا من عند الله : نصرت جز از ناحیه خدا نیست .

اشاره به اینکه به هر حال یاری و پیروزی به اراده حق است .

درست است که برای غلبه بر دشمن باید تاءمین قوا و تهیه نیرو کرد، ولی یک انسان موحد، نصرت را تنها از ناحیه خدا می داند و به همین دلیل به هنگام پیروزی مغرور نمی شود، بلکه در مقام شکر و سپاس الهی درمی آید .

2 - در این سوره نخست از نصرت الهی، و سپس فتح و پیروزی، و بعد نفوذ

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 399@@@

و گسترش اسلام، و ورود مردم دسته دسته در دین خدا سخن به میان آمده، و این هر سه علت و معلول یکدیگرند، تا نصرت و یاری الهی نباشد فتح و پیروزی نیست، و تا فتح و پیروزی نرسد و موانع از سر راه برداشته نشود مردم گروه گروه مسلمان نمی شوند، و البته به دنبال این سه مرحله که هر کدام نعمتی است بزرگ، مرحله چهارم یعنی مرحله شکر و حمد و ستایش خدا فرا می رسد .

و از سوی دیگر نصرت الهی و پیروزی همه برای این است که هدف نهائی یعنی ورود مردم در دین خدا و هدایت همگانی صورت گیرد .

3 - ((فتح)) در اینجا به صورت مطلق گفته شده، و با قرائنی که قبلا اشاره کردیم بدون شک منظور از آن فتح مکه است که چنین بازتاب گسترده ای داشت، و به راستی فتح مکه، فصل نوینی در تاریخ اسلام گشود، چرا که مرکز اصلی شرک متلاشی شد، بتها از میان رفت، امید بت پرستان به یاس و نومیدی مبدل گشت، و موانعی که بر سر راه ایمان مردم به اسلام وجود داشت، برچیده شد .

به همین دلیل فتح مکه را باید مرحله تثبیت اسلام، و استقرار آن در جزیرة العرب، و سپس در جهان دانست، و لذا بعد از فتح مکه دیگر هیچ مقاومتی از ناحیه مشرکان (جز در یک مورد که آن هم به سرعت سرکوب شد) دیده نشد، و مردم از تمام نقاط جزیره برای پذیرش اسلام خدمت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) می آمدند .

4 - در ذیل آیه سه دستور مهم به پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) (و طبعا به همه مؤمنان) می دهد که در حقیقت شکرانه ای برای این پیروزی بزرگ، و واکنش مناسبی در برابر این نصرت الهی است، دستور به تسبیح و حمد و استغفار .

((تسبیح)) به معنی منزه شمردن خداوند از هر گونه عیب و نقص است ،

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 400@@@

و ((حمد)) برای توصیف او به صفات کمالیه است، و ((استغفار)) در برابر نقصانها و تقصیرهای بندگان است .

این پیروزی بزرگ سبب شد که افکار شرک آلود زدوده شود، کمال و جمال خداوند ظاهرتر گردد، و گم کرده راهان به سوی حق بازگردند .

این فتح عظیم سبب شد که افراد گمان نکنند خداوند یارانش را تنها می گذارد (پاکی از این نقص) و نیز بدانند که خداوند بر انجام وعده هایش توانا است (موصوف بودن به این کمال) و نیز بندگان به نقص خود در برابر عظمت او اعتراف کنند .

بعلاوه ممکن است به هنگام پیروزی واکنشهای نامطلوبی در انسان پیدا شود و گرفتار ((غرور و خود برتربینی)) گردد، و یا در برابر دشمن دست به ((انتقام جوئی و تصفیه حساب شخصی)) زند، این سه دستور به او تعلیم می دهد که در لحظه حساس پیروزی بیاد صفات جلال و جمال خدا بیفتد، همه چیز را از او بداند، و در مقام استغفار برآید تا هم غرور و غفلت او زایل گردد، و هم از انتقامجوئی بر کنار ماند .

5 - مسلم است پیغمبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) همچون همه انبیاء ((معصوم)) بود پس دستور به استغفار برای چیست ؟

در پاسخ این سؤال باید گفت این سرمشقی است برای همه امت زیرا :

اولا : در طول این مبارزه طولانی که سالهای زیادی به طول انجامید (حدود بیست سال) و مسلمانان روزهای بسیار سخت و دردناکی را طی کردند، گاهی آنچنان حوادث پیچیده می شد که جانها به لب می رسید، و در افکار بعضی گمانهای بدی در مورد وعده های الهی پیدا می شد، همانگونه که قرآن در مورد جنگ احزاب می فرماید : و بلغت القلوب الحناجر و تظنون بالله الظنونا

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 401@@@

و دلها به گلوگاه رسیده بود و گمانهای (نامناسبی) در باره خدا داشتید (احزاب - 10) .

اکنون که پیروزی فرا رسیده می فهمند که همه آن گمانها و بی تابیها غلط بوده، و باید در مقام استغفار برآیند .

ثانیا : انسان هر قدر حمد و ثنای الهی کند باز حق شکر او را ادا نخواهد کرد، و لذا در پایان این حمد و ثنا باید از تقصیر خویش روی به درگاه خدا آورد و استغفار کند .

ثالثا : معمولا بعد از پیروزیها وسوسه های شیطان شروع می شود، و حالت غرور از یکسو، و تندروی و انتقامجوئی از سوی دیگر، به وجود می آید، در اینجا باید به یاد خدا بود، و پیوسته استغفار کرد تا هیچیک از این حالات پیدا نشود، یا اگر پیدا شده بر طرف گردد .

رابعا : همانگونه که در آغاز سوره گفتیم اعلام این پیروزی تقریبا به معنی اعلام پایان ماءموریت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و اتمام عمر آن حضرت و شتافتن به لقای محبوب بود، و این حالت مناسب تسبیح و حمد و استغفار است، و لذا در روایات وارد شده است که بعد از نزول این سوره پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) این جمله را بسیار تکرار می فرمود : سبحانک اللهم و بحمدک، اللهم اغفرلی انک انت التواب الرحیم : ((خداوندا ! منزهی، و تو را حمد و ستایش می کنم، خداوندا ! مرا ببخش که تو بسیار توبه پذیر و مهربانی .))**(مجمع البیان) جلد 10 صفحه 554***

6 - جمله ((انه کان توابا)) بیان علت است برای مساءله استغفار، یعنی

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 402@@@

استغفار و توبه کن چرا که خداوند بسیار توبه پذیر است .

در ضمن شاید به این مطلب نیز نظر دارد که وقتی خداوند توبه شما را می پذیرد، شما نیز حتی المقدور توبه تقصیرکاران را پس از پیروزی بپذیرید و مادام که تصمیم خلاف یا آثار توطئه ای از آنان ظاهر نباشد آنها را از خود مرانید، و لذا چنانکه خواهیم دید پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در همین ماجرای فتح مکه چهره راءفت و رحمت اسلامی را در مقابل دشمنان کینه توز شکست خورده، به عالیترین وجهی نشان داد .

تنها پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نبود که به هنگام پیروزی نهائی بر دشمن به فکر تسبیح و حمد و استغفار بود بلکه در تاریخ سایر انبیاء نیز این مطلب به خوبی نمایان است .

مثلا حضرت یوسف (علیه السلام) هنگامی که بر اریکه حکومت مصر نشست، و پدر و مادر و برادران بعد از یک فراق طولانی به دیدار او نائل شدند، عرض کرد : رب قد آتیتنی من الملک و علمتنی من تاویل الاحادیث فاطر السموات و الارض انت ولیی فی الدنیا و الاخرة توفنی مسلما و الحقنی بالصالحین : ((پروردگارا ! بخش عظیمی از حکومت را به من بخشیده ای، و مرا از علم تعبیر خوابها آگاه ساخته ای، توئی آفریننده آسمانها و زمین و توئی سرپرست من در دنیا و آخرت، مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق فرما)) (یوسف - 101) .

و پیامبر خدا سلیمان (علیه السلام) هنگامی که تخت ملکه سبا را در برابر خود حاضر دید گفت : هذا من فضل ربی لیبلونی اء اءشکر اءم اءکفر : ((این از فضل پروردگار من است، تا مرا بیازماید، آیا شکر او را بجا می آورم یا کفران می کنم ؟)) (نمل - 40) .

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 403@@@

نکته :