تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد27
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

اثرات شوم انکار معاد

در این سوره نخست پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) را مخاطب قرار داده و اثرات شوم انکار روز جزا را در اعمال منکران بازگو می کند .

آیا دیدی کسی را که روز جزا را پیوسته انکار می کند ؟ ! (اء راءیت الذی یکذب بالدین) .

سپس بی آنکه در انتظار پاسخ این سؤال بماند می افزاید .

او همان کسی است که یتیم را با خشونت میراند ! (فذلک الذی یدع الیتیم) .

و دیگران را به اطعام مسکین و مستمند تشویق نمی کند (و لا یحض علی طعام المسکین) .

منظور از ((دین)) در اینجا ((جزا)) یا ((روز جزا)) است، و انکار روز جزا و دادگاه بزرگ آن، بازتاب وسیعی در اعمال انسان دارد که در این سوره به پنج قسمت از آن اشاره شده است از جمله : ((راندن یتیمان با خشونت ،)) و ((عدم تشویق دیگران به اطعام افراد مسکین)) است یعنی نه خود انفاق می کند و نه دیگران را دعوت به این کار می نماید .

بعضی نیز احتمال داده اند که منظور از ((دین)) در اینجا قرآن یا تمام آئین اسلام است، ولی معنی اول مناسب تر به نظر می رسد، و نظیر آن را در سوره ((انفطار)) آیه 9 کلا بل تکذبون بالدین، و سوره ((تین)) آیه 7 فما یکذبک بعد بالدین نیز

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 359@@@

آمده است که به قرینه آیات دیگر آن سوره ها منظور از دین روز جزا است .

((یدع)) از ماده ((دع)) (بر وزن حد) به معنی دفع شدید و راندن تواءم با خشونت و عنف است .

و ((یحض)) از ماده ((حض)) به معنی تحریض و ترغیب دیگران بر چیزی است، راغب در مفردات می گوید : حص تشویق در حرکت و سیر است، ولی حض چنین نیست .**(مفردات) ماده (حض)***

از آنجا که ((یحض)) و ((یدع)) به صورت فعل ((مضارع)) آمده نشان می دهد که این کار مستمر آنها است در مورد یتیمان و مستمندان .

باز در اینجا این نکته جلب توجه می کند که در مورد یتیمان مساءله عواطف انسانی بیشتر مطرح است تا اطعام و سیر کردن، چرا که بیشترین رنج یتیم از دست دادن کانون عاطفه و غذای روح است، و تغذیه جسمی در مرحله بعد قرار دارد . و باز در این آیات به مساءله اطعام ((مستمندان)) که از مهمترین کارهای خیر است برخورد می کنیم، تا آنجا که می فرماید : اگر خود قادر به اطعام مستمندی نیست دیگران را به آن تشویق کند .

تعبیر به ((فذلک)) (با توجه به اینکه فا در اینجا معنی سببیت را می بخشد) اشاره به این نکته است که فقدان ایمان به معاد سبب این خلافکاریها می شود، و به راستی چنین است، آن کس که آن روز بزرگ و آن دادگاه عدل، و آن حساب و کتاب و پاداش و کیفر را در اعماق جان باور کرده باشد، آثار مثبتش در تمام اعمال او ظاهر می شود، ولی آنها که ایمان ندارند اثر آن در جراءتشان بر گناه و انواع جرائم کاملا محسوس است .

در سومین وصف این گروه، می فرماید : ((وای بر نمازگزاران)) (فویل للمصلین) .

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 360@@@

((همان نمازگزارانی که نماز خود را به دست فراموشی می سپرند)) (الذین هم عن صلاتهم ساهون) .

نه ارزشی برای آن قائلند، و نه به اوقاتش اهمیتی می دهند، و نه ارکان و شرائط و آدابش را رعایت می کنند .

((ساهون)) از ماده ((سهو)) در اصل به معنی خطائی که از روی غفلت سرزند، خواه در فراهم کردن مقدماتش مقصر باشد یا نه، البته در صورت اول معذور نیست، و در صورت دوم معذور است، ولی در اینجا منظور سهو تواءم با تقصیر است .

باید توجه داشت که نمی فرماید در نمازشان سهو می کنند چون سهو در نماز به هر حال برای هر کس واقع می شود، بلکه می فرماید از اصل نماز سهو می کنند و کل آن را به دست فراموشی می سپرند .

روشن است این مطلب اگر یک یا چند بار اتفاق بیفتد ممکن است از قصور باشد، اما کسی که پیوسته نماز را فراموش می کند و آن را به دست فراموشی می سپارد، پیدا است که برای آن اهمیتی قائل نیست، و یا اصلا به آن ایمان ندارد، و اگر گهگاه نماز می خواند از ترس زبان مردم و مانند آن است .

در این که منظور از ((ساهون)) در اینجا چیست ؟ علاوه بر آنچه در بالا گفتیم تفسیرهای دیگری نیز کرده اند، از جمله اینکه منظور تاءخیر انداختن نماز از وقت فضیلت است .

و یا اینکه منظور اشاره به منافقانی است که نه برای نماز ثوابی معتقد بودند و نه برای ترک آن عقاب .

یا اینکه منظور کسانی است که در نمازهای خود ریا می کنند (در حالی

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 361@@@

که این معنی در آیه بعد می آید) .

البته جمع میان این معانی ممکن است هر چند تفسیر اول مناسب تر به نظر می رسد .

به هر حال وقتی فراموش کنندگان نماز شایسته ویل هستند آنها که به کلی ترک نماز گفته و تارک الصلوة هستند چه حالی خواهند داشت ؟ !

در چهارمین مرحله به یکی دیگر از بدترین اعمال آنها اشاره کرده، می فرماید : آنها کسانی هستند که پیوسته ریا می کنند (الذین هم یراءون) .

و در آخرین مرحله می افزاید : آنها دیگران را از ضروریات زندگی منع می کنند (و یمنعون الماعون) .

مسلما یکی از سرچشمه های تظاهر و ریاکاری عدم ایمان به روز قیامت، و عدم توجه به پاداشهای الهی است، و گرنه چگونه ممکن است انسان پاداشهای الهی را رها کند و رو به سوی خلق و خوش آیند آنها آورد ؟ !

((ماعون)) از ماده ((معن)) (بر وزن شاءن) به معنی چیز کم است، و بسیاری از مفسران معتقدند که منظور از آن در اینجا اشیاء جزئی است که مردم مخصوصا همسایه ها از یکدیگر به عنوان عاریه یا تملک می گیرند، مانند مقداری نمک، آب، آتش (کبریت) ظروف و مانند اینها .

بدیهی است کسی که از دادن چنین اشیائی به دیگری خودداری می کند آدم بسیار پست و بی ایمانی است، یعنی آنها به قدری بخیل اند که حتی از دادن این اشیاء کوچک مضایقه دارند، در حالی که همین اشیاء کوچک گاه نیازهای بزرگی را برطرف می کند، و منع آن، مشکلات بزرگی در زندگی مردم ایجاد می نماید .

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 362@@@

جمعی نیز گفته اند منظور از ((ماعون)) زکات است، چرا که زکات نسبت به اصل مال غالبا بسیار کم است، گاه ده درصد، و گاه پنج درصد، و گاه دو و نیم درصد است .

البته منع زکات نیز یکی از بدترین کارها است، چرا که زکات بسیاری از مشکلات اقتصادی جامعه را حل می کند .

در روایتی از امام صادق (علیه السلام) آمده است که در تفسیر ماعون فرمود : هو القرض یقرضه، و المتاع یعیره، و المعروف یصنعه : ماعون وامی است که انسان به دیگری می دهد، و وسائل زندگی است که به عنوان عاریه در اختیار دیگران می گذارد، و کمکها و کارهای خیری که انسان انجام می دهد **همان***
در روایت دیگری از همان حضرت این معنی نقل شده، و در ذیل آن آمده است که راوی گفت : ما همسایگانی داریم که وقتی وسائلی را به آنها عاریه می دهیم آن را می شکنند و خراب می کنند، آیا گناه است به آنها ندهیم ؟ فرمود : در این صورت مانعی ندارد .**(کافی) مطابق نقل (نورالثقلین) جلد 5 صفحه 679***

در معنی ((ماعون)) احتمالات دیگری نیز گفته اند، تا آنجا که در تفسیر قرطبی بالغ بر دوازده قول در این زمینه نقل شده که بسیاری از آنها را می توان در هم ادغام کرد و مهم همان است که در بالا آوردیم .

ذکر این دو کار پشت سر یکدیگر (ریاکاری و منع ماعون) گوئی اشاره به این است که آنها آنچه برای خدا است به نیت خلق بجا می آورند، و آنچه برای خلق است از آنها دریغ میدارند، و به این ترتیب هیچ حقی را به حق دارش نمی رسانند .

این سخن را با حدیثی از پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) پایان می دهیم، فرمود :

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 363@@@

من منع الماعون جاره منعه الله خیره یوم القیامة، و وکله الی نفسه، و من وکله الی نفسه فما اسوء حاله ؟ ! : کسی که وسائل ضروری و کوچک را از همسایه اش دریغ دارد خداوند او را از خیر خود، در قیامت منع می کند، و او را به حال خود وامی گذارد، و هر کسی خدا او را به خود واگذارد، چه بد حالی دارد ؟ .**(نورالثقلین) جلد 5 صفحه 679 حدیث 20***

نکته ها :