تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد27
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

برنامه چهار مادهای خوشبختی

قابل توجه اینکه قرآن برای نجات از آن خسران عظیم برنامه جامعی تنظیم کرده که در آن بر چهار اصل تکیه شده است :

اصل اول در این برنامه مساءله ((ایمان)) است که زیربنای همه فعالیتهای انسان را تشکیل می دهد، چرا که تلاشهای عملی انسان از مبانی فکری و اعتقادی او سرچشمه می گیرد، نه همچون حیوانات که حرکاتشان به خاطر انگیزه های غریزی است .

و به تعبیر دیگر اعمال انسان تبلوری است از عقائد و افکار او، و به همین دلیل تمام انبیای الهی قبل از هر چیز به اصلاح مبانی عقیدتی امتها می پرداختند، مخصوصا با شرک که سرچشمه انواع رذائل و بدبختیها و پراکندگیها است به مبارزه می پرداختند .

جالب اینکه ایمان در اینجا به طور مطلق ذکر شده است، تا شامل ایمان به همه مقدسات گردد، یعنی از ایمان به خدا و صفات او گرفته، تا ایمان به قیامت و حساب و جزا و کتب آسمانی و انبیای الهی و اوصیای آنها . در اصل دوم به میوه درخت بارور و پر ثمره ایمان پرداخته از ((اعمال صالح)) سخن می گوید .

چه تعبیر وسیع و پر محتوائی، آری صالحات همان اعمال شایسته نه فقط عبادات، نه تنها انفاق فی سبیل الله، نه فقط جهاد در راه خدا، نه تنها کسب علم و دانش، بلکه هر کار شایسته ای که وسیله تکامل نفوس و پرورش اخلاق و قرب الی الله و پیشرفت جامعه انسانی در تمام زمینه ها شود .

این تعبیر حتی کارهای کوچکی همچون برداشتن یک سنگ مزاحم را از سر

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 300@@@

راه مردم شامل می شود، تا نجات میلیونها میلیون انسان از گمراهی و ضلالت و نشر آئین حق و عدالت در تمام جهان .

و اگر در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) اعمال صالح به ((مواسات و مساوات با برادران دینی)) تفسیر شده از قبیل بیان مصداق روشن است .

ممکن است گاهی اوقات اعمال صالح از بعضی از انسانهای غیر مؤمن سر زند ولی مسلما ریشه دار و پایدار و گسترده نیست، چرا که از انگیزه های عمیق الهی سرچشمه نمی گیرد، و از جامعیت برخوردار نیست .

قرآن در اینجا ((صالحات)) را مخصوصا به صورت جمع آورده، جمعی که با الف و لام همراه است، و معنی عموم دارد . و بیانگر این حقیقت است که راه جلوگیری از آن خسران طبیعی و قهری بعد از ایمان، انجام همه اعمال صالح است، نه تنها قناعت به یک یا چند عمل صالح، و به راستی اگر ایمان عمیقا در جان انسان جای گیرد، چنین آثاری را از خود ظاهر می سازد .

ایمان تنها یک اندیشه و اعتقاد در زوایای روح و فاقد هر گونه تاءثیر نیست، ایمان تمام وجود انسان را به رنگ خود درمی آورد .

ایمان همانند چراغ پر نوری است که درون اطاقی روشن شود نه تنها فضای اطاق را نورانی می کند، بلکه شعاع آن از تمام دریچه های اطاق به بیرون می افتد، و هر کس از خارج بگذرد به خوبی می فهمد آنجا چراغ پر نوری روشن است .

همین گونه وقتی چراغ ایمان در سرای در قلب انسان روشن شود نور آن از زبان و چشم و گوش و دست و پای انسان منعکس می شود، حرکات هر کدام از آنها نشان می دهد نوری در قلب است که اشعه اش بیرون تافته .

به همین دلیل در آیات قرآن غالبا عمل صالح همراه ایمان به عنوان

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 301@@@

((لازم و ملزوم)) یکدیگر آمده است، در آیه 97 سوره نحل می خوانیم : من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة : هر فردی از مرد یا زن عمل صالحی انجام دهد در حالی که ایمان دارد ما او را با حیات پاکیزه ای زنده می کنیم و در آیه 100 سوره مؤمنون می خوانیم : تاءسف بدکاران بعد از جدائی از این عالم در این است که چرا عمل صالحی انجام نداده اند، و لذا با اصرار زیاد تقاضای بازگشت برای انجام عمل صالح می کنند : رب ارجعون لعلی اعمل صالحا فیما ترکت .

و در آیه 51 سوره مؤمنون آمده است که خداوند به رسولانش دستور می دهد از طیبات تناول کنید و عمل صالح بجا آورید ((یا ایها الرسل کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا)) .

و از آنجا که ایمان و اعمال صالح هرگز تداوم نمی یابد مگر اینکه حرکتی در اجتماع برای دعوت به سوی حق و شناخت و معرفت آن از یکسو، و دعوت به استقامت و صبر در طریق انجام این دعوت از سوی دیگر صورت پذیرد، به دنبال این دو اصل، به دو اصل دیگر اشاره می فرماید که در حقیقت ضامن اجرای دو اصل اساسی ((ایمان)) و ((عمل صالح)) است .

در اصل سوم به مساءله ((تواصی به حق)) یعنی دعوت همگانی و عمومی به سوی حق اشاره می کند، تا همگان حق را از باطل به خوبی بشناسند و هرگز آن را فراموش نکنند در مسیر زندگی از آن منحرف نگردند .

((تواصوا)) از ماده ((تواصی)) همانگونه که راغب در مفردات آورده به معنی آن است که بعضی بعض دیگر را سفارش کنند

و ((حق)) به معنی ((واقعیت)) یا ((مطابقت با واقعیت)) است، در کتاب ((وجوه قرآن)) دوازده معنی و مورد استعمال برای این کلمه در قرآن مجید ذکر شده است، مانند خدا، قرآن اسلام، توحید، عدل، صدق، آشکار بودن ،

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 302@@@

واجب بودن و مانند اینها، ولی همه آنها به ریشه ای که در بالا گفتیم باز می گردد .

به هر حال جمله ((تواصوا بالحق)) معنی بسیار وسیعی دارد که هم امر به معروف و نهی از منکر را شامل می شود، و هم تعلیم و ارشاد جاهل و تنبیه غافل و تشویق و تبلیغ ایمان و عمل صالح را .

بدیهی است کسانی که یکدیگر را به حق سفارش می کنند، خود باید طرفدار حق و عامل به آن باشند .

در اصل چهارم مساءله شکیبائی و ((صبر)) و استقامت و سفارش کردن یکدیگر به آن مطرح است، چرا که بعد از مساءله شناخت و آگاهی، هر کس در مسیر عمل در هر گام با موانعی روبرو است اگر استقامت و صبر نداشته باشد هرگز نمی تواند احقاق حق کند، و عمل صالحی انجام دهد و یا ایمان خود را حفظ کند .

آری احقاق حق، و اجرای حق، و ادای حق در جامعه جز با یک حرکت و تصمیم گیری عمومی و استقامت و ایستادگی در برابر موانع ممکن نیست .

صبر در اینجا نیز معنی وسیع و گسترده ای دارد که هم صبر بر اطاعت را شامل می شود، و هم صبر در برابر انگیزه های معصیت، و هم صبر در برابر مصائب و حوادث ناگوار، و از دست دادن نیروها و سرمایه ها و ثمرات .**درباره حقیقت (صبر) و مراحل و شعب آن بحث مشروحی در جلد اول ذیل آیه 153 سوره بقره داشته ایم***

با توجه به آنچه در بالا در مورد این اصول چهارگانه که به حق جامع ترین برنامه حیات و سعادت انسانها است گفته شد روشن می شود که چرا در روایات آمده است که وقتی اصحاب و یاران پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) به یکدیگر می رسیدند پیش از آنکه از هم جدا شوند سوره و العصر را می خواندند، و محتوای بزرگ

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 303@@@

این سوره کوچک را یادآور می شدند، سپس با یکدیگر خداحافظی کرده به سراغ کار خود می رفتند .**(درالمنثور) جلد 6 صفحه 392***

و به راستی اگر مسلمانان امروز همین اصول چهارگانه را در زندگی فردی و اجتماعی خود اجرا کنند مشکلات و نابسامانیهای آنها حل می شود، عقب ماندگیها جبران می گردد، و ضعفها و شکستها به پیروزی مبدل می شود، و شر اشرار جهان از آنها قطع می گردد .

خداوندا ! صبر و استقامت و توفیق تواصی به حق و صبر را به ما مرحمت کن .

پروردگارا ! همه ما در خسرانیم، و جبران این خسران جز با لطف تو میسر نیست .

بارالها ! ما دوست داریم که به این دستورات چهارگانه ای که در این سوره داده ای عامل باشیم خودت توفیق را رفیق راه ما گردان .

آمین یا رب العالمین

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 305@@@