تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد27
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

شاءن نزول :

همانگونه که در شرح محتوای سوره نیز اشاره کردیم به اعتقاد اکثر مفسران این سوره نخستین سوره ای است که بر پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نازل شده است، بلکه به گفته بعضی پنج آیه فوق به اتفاق همه مفسران در آغاز وحی بر رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نازل شده، مضمون آن نیز مؤید این معنی است .

در روایات آمده است که پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) به کوه حرا رفته بود جبرئیل آمد و گفت : ای محمد بخوان ! پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود : من قرائت کننده نیستم .

جبرئیل او را در آغوش گرفت و فشرد، و بار دیگر گفت : بخوان ! پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) همان جواب را تکرار کرد، بار دوم نیز جبرئیل این کار را کرد، و همان جواب را شنید، و در سومین بار گفت : اقراء باسم ربک الذی خلق . . . (تا آخر آیات پنجگانه) .

این سخن را گفت و از دیده پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) پنهان شد .

رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) که با دریافت نخستین اشعه وحی سخت خسته شده بود به سراغ خدیجه آمد، و فرمود : زملونی و دثرونی : مرا بپوشانید و جامهای بر من بیفکنید تا استراحت کنم .**(ابوالفتوح رازی) جلد 12 صفحه 96 (با کمی تلخیص)-همین معنی را بسیاری از مفسران عامه و خاصه با شاخ و برگهای بیشتری که بعضی قابل قبول نیست نقل کرده اند***

((طبرسی)) در مجمع البیان نیز نقل می کند که رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) به خدیجه فرمود هنگامی که تنها می شوم ندائی می شنوم (و نگرانم !) .

خدیجه عرض کرد : خداوند جز خیر در باره تو کاری نخواهد کرد، چرا

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 154@@@

که به خدا سوگند تو امانت را ادا می کنی، صله رحم بجا می آوری، در سخن گفتن راستگو هستی .

خدیجه می گوید : بعد از این ماجرا ما به سراغ ورقة بن نوفل رفتیم (او از آگاهان عرب و عموزاده خدیجه بود) رسول الله (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) آنچه را دیده بود برای ((ورقه)) بیان کرد، ((ورقه)) گفت : هنگامی که آن منادی به سراغ تو می آید دقت کن ببین چه می شنوی ؟ سپس برای من نقل کن .

پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در خلوتگاه خود این را شنید که می گوید : ای محمد بگو : بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین - تا - و لا الضالین، و بگو : لا اله الا الله، سپس حضرت به سراغ ورقه آمد و مطلب را برای او بازگو کرد . ورقه گفت : بشارت بر تو، باز هم بشارت بر تو، من گواهی می دهم تو همان هستی که عیسی بن مریم بشارت داده است ! و تو شریعتی همچون موسی داری تو پیامبر مرسلی، و به زودی بعد از این روز ماءمور به جهاد می شوی و اگر من آن روز را درک کنم در کنار تو جهاد خواهم کرد ! .

هنگامی که ورقه از دنیا رفت رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود : من این روحانی را در بهشت (بهشت برزخی) دیدم در حالی که لباس حریر بر تن داشت، زیرا او به من ایمان آورد و مرا تصدیق کرد .**(مجمع البیان) جلد 10 صفحه 514***

البته در بعضی از کلمات مفسرین، یا کتب تاریخ، مطالب ناموزونی در باره این فصل از زندگی پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) به چشم می خورد که مسلما از احادیث مجعول و اسرائیلیات است، مثل اینکه پیغمبر بعد از ماجرای نخستین نزول وحی بسیار ناراحت شد و از این ترسید که القاآت شیطانی باشد ! یا چند بار تصمیم گرفت خود را از کوه به زیر پرتاب کند ! و امثال این لاطائلات که نه با مقام شامخ نبوت سازگار است، نه با آنچه در تاریخ از عقل و درایت فوق العاده پیامبر

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 155@@@

(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و مدیریت و شکیبائی و تسلط بر نفس و اعتماد او ثبت شده است .

به نظر می رسد اینگونه روایات ضعیف و رکیک ساخته و پرداخته دشمنان اسلام است و خواسته اند هم اسلام را زیر سؤال برند و هم شخص پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) را با توجه به آنچه گفته شد به سراغ تفسیر آیات می رویم .

تفسیر :