تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد27
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

شاءن نزول

مفسران برای کل این سوره شاءن نزولی از ابن عباس نقل کرده اند که ما مطابق آنچه مرحوم طبرسی در مجمع البیان آورده است روایت را می آوریم :

مردی در میان مسلمانان بود که شاخه یکی از درختان خرمای او

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 69@@@

بالای خانه مرد فقیر عیالمندی قرار گرفته بود، صاحب نخل هنگامی که بالای درخت می رفت تا خرماها را بچیند، گاهی چند دانه خرما در خانه مرد فقیر می افتاد، و کودکانش آن را برمی داشتند، آن مرد از نخل فرود می آمد و خرما را از دستشان می گرفت (و آنقدر بخیل و سنگدل بود که) اگر خرما را در دهان یکی از آنها می دید انگشتش را در داخل دهان او می کرد تا خرما را بیرون آورد ! .

مرد فقیر به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) شکایت آورد پیغمبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود : برو تا به کارت رسیدگی کنم . سپس صاحب نخل را ملاقات کرد و فرمود : این درختی که شاخه هایش بالای خانه فلانکس آمده است به من می دهی تا در مقابل آن نخلی در بهشت از آن تو باشد، مرد گفت : من درختان نخل بسیاری دارم، و خرمای هیچ کدام به خوبی این درخت نیست (و حاضر به چنین معامله ای نیستم) . کسی از یاران پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) این سخن را شنید، عرض کرد : ای رسول خدا ! اگر من بروم و این درخت را از این مرد خریداری و واگذار کنم، شما همان چیزی را که به او می دادید به من عطا خواهی کرد ؟ فرمود : آری .

آن مرد رفت و صاحب نخل را دید و با او گفتگو کرد، صاحب نخل گفت : آیا می دانی که محمد حاضر شد درخت نخلی در بهشت در مقابل این به من بدهد (و من نپذیرفتم) و گفتم من از خرمای این بسیار لذت می برم و نخل فراوان دارم و هیچ کدام خرمایش به این خوبی نیست .

خریدار گفت : آیا می خواهی آن را بفروشی یا نه ؟ گفت : نمی فروشم مگر آنکه مبلغی را که گمان نمی کنم کسی بدهد به من بدهی گفت چه مبلغ ؟ گفت چهل نخل .

خریدار تعجب کرد و گفت عجب بهای سنگینی برای نخلی که کج شده مطالبه می کنی، چهل نخل

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 70@@@

سپس بعد از کمی سکوت گفت : بسیار خوب، چهل نخل به تو می دهم . فروشنده (طمعکار) گفت اگر راست می گوئی چند نفر را به عنوان شهود بطلب ! اتفاقا گروهی از آنجا می گذشتند آنها را صدا زد، و بر این معامله شاهد گرفت .

سپس خدمت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) آمد و عرض کرد ای رسول خدا ! نخل به ملک من در آمد و تقدیم (محضر مبارکتان) می کنم .

رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) به سراغ خانواده فقیر رفت و به صاحب خانه گفت این نخل از آن تو و فرزندان تو است .

اینجا بود که سوره و اللیل نازل شد (و گفتنیها را درباره بخیلان و سخاوتمندان گفت) .

در بعضی از روایات آمده که مرد خریدار شخصی بنام ابوالدحداح بود .**(مجمع البیان) جلد 10 صفحه 501***

تفسیر :