تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد27
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

در اینجا به چند نکته باید توجه داشت :

1 - منظور از ((فک رقبة)) ظاهرا همان آزاد کردن بردگان و بندگان است .

در حدیثی آمده است که مردی اعرابی خدمت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) آمده و عرض کرد ای رسول خدا ! عملی به من تعلیم کن که مرا داخل بهشت کند، فرمود : ان کنت اقصرت الخطبه لقد عرضت المسالة : ((اگر چه سخن کوتاهی گفتی، اما مطلب بزرگی سؤال کردی)) (یا اینکه گرچه سخن کوتاهی گفتی اما مقصود خود را به خوبی بیان کردی) سپس افزود : اعتق النسمة و فک الرقبة : بردگان را آزاد کن و گردنها را (از طوق بردگی) بگشا)) .

راوی سؤال می کند مگر این دو یکی نیست ؟

فرمود : نه، منظورم از اول این است که مستقلا برده ای را آزاد کنی، و در دوم اینکه کمک به پرداخت قیمت آن نما تا آزاد شود .

سپس افزود : و الفی ء علی ذی الرحم الظالم، فان لم یکن ذلک فاطعم الجائع، واسق الظمان، و امر بالمعروف، و انه عن المنکر، فان لم تطق ذلک فکف لسانک الا من الخیر : نسبت به خویشاوندانی که به تو ستم کرده و از تو بریده اند باز گرد (و به آنها نیکی کن) و اگر چنین کاری ممکن نشود

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 30@@@

گرسنگان را سیر و تشنگان را سیراب کن، امر به معروف و نهی از منکر نما، و اگر توانائی بر این کار نیز نداری (لا اقل) زبان خود را جز از نیکی بازدار .**(نورالثقلین) جلد 5 صفحه 583***

2 - بعضی از مفسران ((فک رقبه)) را به معنی آزاد کردن گردن خویش از زیر بار گناهان از طریق توبه، یا آزاد کردن خویش از عذاب الهی از طریق تحمل طاعات دانسته اند، ولی با توجه به آیاتی که بعد از آن آمده و نسبت به یتیم و مسکین توصیه می کند ظاهرا منظور همان آزاد کردن بردگان است .

3 - ((مسغبة)) از ماده ((سغب)) (بر وزن غضب) به معنی گرسنگی است بنابر این یوم ذی مسغبة به معنی روز گرسنگی است گرچه همیشه گرسنگان در جوامع بشری بوده اند ولی این تعبیر تاءکیدی است بر اطعام گرسنگان در ایام قحطی و خشکسالی و مانند آن . برای اهمیت این موضوع، والا اطعام گرسنگان همیشه از افضل اعمال بوده و هست .

در حدیثی از پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) می خوانیم : من اشبع جائعا فی یوم سغب ادخله الله یوم القیامة من باب من ابواب الجنة لا یدخلها الا من فعل مثل ما فعل : کسی که گرسنه ای را در ایام قحطی سیر کند خدا او را در قیامت از دری از درهای بهشت وارد می سازد که هیچ شخص دیگر از آن وارد نمی شود، جز کسی که عملی همانند عمل او انجام داده باشد .**(مجمع البیان) جلد 10 صفحه 495***

4 - ((مقربة)) به معنی قرابت و خویشاوندی است، و تاءکید روی یتیمان خویشاوند نیز به خاطر ملاحظه اولویتها است، و گرنه همه یتیمان را باید اطعام و نوازش نمود، این نشان می دهد که خویشاوندان در مورد یتیمان فامیل خود مسؤولیت سنگین تری دارند .

از این گذشته سوء استفاده هائی که مخصوصا در آن عصر در این زمینه نسبت

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 31@@@

به اموال یتیمان خویشاوند می شده، ایجاب می کرده است که هشدار خاصی در مورد این گردنه صعب العبور داده شود .

ابوالفتوح رازی معتقد است که مقربه از ماده قرابت نیست بلکه از ماده قرب است و اشاره به یتیمانی است که از شدت گرسنگی گوئی پهلوهایشان به هم چسبیده است**(تفسیر ابوالفتوح رازی) جلد 12 صفحه 96*** ولی این تفسیر بسیار بعید به نظر می رسد .

5 - ((متربة)) مصدر میمی از ماده ترب (بر وزن طرب) در اصل از تراب به معنی خاک گرفته شده، و به کسی می گویند که بر اثر شدت فقر خاک نشین شده، باز در اینجا تاءکید روی اینگونه مسکینها به خاطر اولویت آنها است والا اطعام همه مسکینان از اعمال حسنه است .

در حدیثی آمده است : امام علی بن موسی الرضا (علیهماالسلام) هنگامی که می خواست غذا بخورد دستور می فرمود سینی بزرگی کنار سفره بگذارند، و از هر غذائی که در سفره بود از بهترین آنها بر می داشت و در آن سینی می گذاشت، سپس دستور می داد آنها را برای نیازمندان ببرند، بعد این آیه را تلاوت می فرمود : فلا اقتحم العقبة . . . سپس می افزود، خداوند متعال می دانست که همه قادر بر آزاد کردن بردگان نیستند راه دیگری نیز به سوی بهشتش قرار داد ! .**(کافی) طبق نقل (تفسیر المیزان) جلد 20 صفحه 424***

در آیه بعد در ادامه تفسیری که برای این گردنه صعب العبور بیان فرموده می افزاید : سپس از کسانی بوده باشد که ایمان آورده، و یکدیگر را به صبر و استقامت و ترحم و عطوفت توصیه می کنند (ثم کان من الذین آمنوا و تواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمة) .

به این ترتیب کسانی از این گردنه سخت عبور می کنند که هم دارای ایمان

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 32@@@

هستند و هم اخلاق والائی همچون دعوت به صبر و عواطف انسانی دارند، و هم اعمال صالحی همچون آزاد کردن بردگان و اطعام یتیمان و مسکینان انجام داده اند .

یا به تعبیر دیگر در سه میدان ایمان و اخلاق و عمل گام بگذارند و سر بلند و سرافراز بیرون آیند، اینها هستند که می توانند از آن گردنه صعب العبور بگذرند .

تعبیر به ((ثم)) (بعد) همیشه به معنی تاءخیر زمانی نیست، تا لازمه این سخن آن باشد که اول اطعام و انفاق کنند، و بعد ایمان آورند، بلکه در اینگونه موارد - همانگونه که جمعی از مفسران تصریح کرده اند برای بیان برتری مقامی است، چرا که مسلما رتبه ایمان، و توصیه به صبر و مرحمت، بالاتر از کمک به نیازمندان است، بلکه اعمال صالح از آن ایمان و اخلاق سرچشمه می گیرد و ریشه همه آنها را باید در اعتقادات و خلقیات عالی جستجو کرد .

بعضی نیز احتمال داده اند که ((ثم)) در اینجا به معنی تاءخیر زمانی است، چرا که اعمال خیر گاه سرچشمه گرایش به ایمان می شود، و مخصوصا در تحکیم مبانی اخلاق مؤثر است، چرا که خلق و خوی انسان نخست به صورت فعل است، و بعد به صورت حالت و سپس عادت و بعد از آن به صورت ملکه در می آید .

تعبیر به ((تواصوا)) که مفهومش سفارش کردن به یکدیگر است، نکته مهمی در بر دارد، و آن اینکه : مسائلی همچون صبر و استقامت در طریق اطاعت پروردگار، و مبارزه با هوای نفس، و همچنین تقویت اصل محبت و رحمت، نباید به صورت فردی در جامعه باشد، بلکه باید به صورت یک جریان عمومی در کل جامعه درآید، و همه افراد یکدیگر را به رعایت و حفظ این اصول توصیه کنند تا از این طریق پیوندهای اجتماعی نیز محکمتر شود .

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 33@@@

بعضی گفته اند : ((صبر)) در اینجا اشاره به شکیبائی در اطاعت فرمان خدا و اهتمام به او امر او است، و ((مرحمت)) اشاره به محبت نسبت به خلق خدا است و می دانیم اساس دین را ارتباط با خالق و خلق تشکیل می دهد، و به هر حال صبر و استقامت ریشه اصلی هر گونه اطاعت و بندگی و ترک گناه و عصیان است .

و در پایان این اوصاف، مقام صاحبان آن را چنین بیان می کند : آنها اصحاب الیمین هستند (اولئک اصحاب المیمنة) .

و نامه اعمالشان به نشانه مقبول بودن در درگاه پروردگار به دست راستشان داده می شود .

این احتمال نیز داده شده که میمنة از ماده یمن و برکت است یعنی آنها صاحبان برکتند که وجودشان هم برای خودشان برکت دارد، و هم برای جامعه .

سپس به نقطه مقابل این گروه، یعنی آنها که نتوانستند از این گردنه صعب العبور بگذرند، پرداخته، می فرماید : کسانی که به آیات ما کافر شدند افرادی شوم هستند که نامه اعمالشان به دست چپشان داده می شود (و الذین کفروا بایاتنا هم اصحاب المشئمة) .

و این نشانه آن است که دستشان از حسنات تهی، و نامه اعمالشان از سیئات سیاه است .

((مشئمة)) از ماده ((شوم)) نقطه مقابل میمنة از ماده یمن است، یعنی این گروه کافر افرادی شوم و نامیمونند که هم سبب بدبختی خودشانند، و هم بدبختی جامعه، ولی از آنجا که شوم بودن و خجسته بودن در قیامت به آن شناخته می شود که نامه اعمال افراد در دست چپ، یا در دست راست آنها باشد بعضی این

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 34@@@

تفسیر را برای آن پذیرفته اند، به خصوص اینکه ماده شوم در لغت به معنی گرایش به چپ نیز آمده است .**(تفسیر المیزان رازی) جلد 12 صفحه 97 و المنجد مادة (شام)***

و در آخرین آیه این سوره اشاره کوتاه و پر معنائی به مجازات گروه اخیر کرده می فرماید : بر فراز آنها آتشی است فروبسته ! که راه فراری از آن نیست (علیهم نار مؤصدة) .

((مؤصدة)) از ماده ((ایصاد)) به معنی بستن در و محکم کردن آن است، ناگفته پیدا است انسان در اطاقی که هوای آن کمی گرم است می خواهد درها را باز کند، نسیمی بوزد و گرمی هوا را تعدیل کند، حال باید فکر کرد در کوره سوزان دوزخ هنگامی که تمام درها بسته شود چه حالی پیدا خواهد شد ؟ !

خداوندا ! ما را از چنین عذاب جانگدازی در پناه لطفت حفظ کن .

پروردگارا ! گذشتن از عقبه هائی که در پیش داریم جز به توفیق تو میسر نیست توفیقت را از ما دریغ مفرما .

بارالها ! ما را در صف اصحاب المیمنه جای ده، و با نیکان و ابرار محشور نما .

آمین یا رب العالمین

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 35@@@