تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد21
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

مؤمنان پیرو حقند و کافران پیرو باطل

این سه آیه در حقیقت مقدمه ای است برای یک دستور مهم جنگی که در آیه چهارم داده شده است .

در آیه نخست وضع حال کافران، و در آیه دوم وضع حال مؤمنان را بیان کرده، و در آیه سوم آن دو را با هم مقایسه می کند، تا با روشن شدن این خطوط آمادگی برای پیکار مکتبی با دشمنان بیرحم و ستمگر حاصل شود.

نخست می فرماید: ((کسانی که کافر شدند و مردم را از راه خدا بازداشتند خداوند اعمالشان را به نابودی می کشاند و گم می کند)) (الذین کفروا و صدوا عن سبیل الله اضل اعمالهم ).

این اشاره به سردمداران کفر و مشرکان مکه است که آتش افروزان جنگهای ضد اسلامی بودند، نه تنها خودشان کافر بودند که دیگران را نیز با انواع حیل و نقشه ها از راه خدا بازمی داشتند.

گر چه بعضی از مفسران مانند زمخشری در ((کشاف )) ((صد)) را در اینجا به معنی ((اعراض )) از ایمان تفسیر کرده اند، در مقابل آیه بعد که از ایمان سخن می گوید، ولی با توجه به موارد استعمال این کلمه در قرآن مجید باید معنی اصلی آن را که همان منع و جلوگیری است حفظ کرد.

منظور از ((اضل اعمالهم )) این است که آن را نابود و حبط می کند،

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 393@@@

زیرا گم کردن کنایه از بی سرپرست ماندن چیزی است که لازمه آن از بین رفتن است .

به هر حال بعضی از مفسران این جمله را اشاره به کسانی می دانند که در روز جنگ بدر شترهائی را نحر کرده به مردم انفاق کردند، ابو جهل ده شتر، صفوان ده شتر، و سهل بن عمرو ده شتر برای لشکر سر بریدند.**(روح المعانی) جلد 26 صفحه 33***

اما چون این اعمال در طریق شرک و برنامه های شیطانی بود همگی حبط شد.

ولی ظاهر این است که محدود به این معنی نیست، بلکه تمام اعمالی را که ظاهرا به عنوان کمک به مستمندان یا میهمان نوازی یا غیر آنها انجام می دادند به خاطر عدم ایمانشان همگی حبط می شود.

از این گذشته اعمالی را که آنها برای محو اسلام و درهم شکستن مسلمین انجام می دادند خداوند همه آنها را نیز گم و نابود کرد و از رسیدن به مقصد و هدف بازداشت .

آیه بعد توصیفی است از وضع مؤمنان که در نقطه مقابل کفاری که اوصافشان در آیه قبل آمده است قرار دارند می فرماید: ((و کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، و به آنچه بر محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل شده که حق است و از سوی پروردگار است نیز ایمان آوردند خداوند گناهانشان را می بخشد و کارشان را در دنیا و آخرت اصلاح می کند)) (و الذین آمنوا و عملوا الصالحات و آمنوا بما نزل علی محمد و هو الحق من ربهم کفر عنهم سیئاتهم و اصلح بالهم ).**جمعی از مفسران جمله (و هو الحق من ربهم) را جمله معترضه دانسته اند***

ذکر ایمان به آنچه بر پیغمبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل شده بعد از ذکر ایمان

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 394@@@

به طور مطلق تاءکیدی است بر برنامه های این پیامبر بزرگ، و از قبیل ذکر خاص بعد از عام است، و بیانگر این واقعیت است که بدون ایمان به آنچه بر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل شده هرگز ایمان به خدا تکمیل نمی شود.

این احتمال نیز وجود دارد که جمله اول اشاره به ایمان به خدا است، و جنبه اعتقادی دارد، و این جمله اشاره به ایمان به محتوای اسلام و تعلیمات آنحضرت است و جنبه عملی دارد.

و به تعبیر دیگر ایمان به خدا به تنهائی کافی نیست، بلکه باید ایمان به ((ما انزل علیه )) نیز داشته باشند، ایمان به قرآن، ایمان به جهاد، ایمان به نماز و روزه، ایمان به ارزشهای اخلاقی که بر او نازل شده است .

ایمانی که مبداء حرکت، و تاءکیدی بر عمل صالح بوده باشد.

قابل توجه این است که بعد از ذکر این جمله می گوید: ((و هو الحق من ربهم )) ((در حالی که آنچه بر او نازل شده حق است و از سوی پروردگار)).

یعنی ایمان آنها بی حساب و بی دلیل نیست، چون حق را در آن تشخیص داده اند ایمان آورده اند.

و تعبیر من ربهم (از سوی پروردگارشان ) تاءکیدی است بر این واقعیت که همیشه حق از سوی پروردگار است، از او سرچشمه می گیرد و به او بازمی گردد.

قابل توجه اینکه در مقابل دو کیفری که برای کفار بازدارنده از راه خدا ذکر شده بود دو پاداش برای مؤمنان صالح العمل بیان می کند که نخستین آنها پوشاندن لغزشها و بخشودگی خطاهائی است که به هر حال هر انسان غیر معصومی از آن خالی نیست، و دیگر ((اصلاح )) بال است .



((بال )) به معانی مختلفی آمده است به معنی حال، کار، قلب، و به گفته راغب در مفردات به معنی ((حالات پر اهمیت )) است، بنابراین ((اصلاح بال )) به معنی

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 395@@@

سر و سامان دادن به تمام شئون زندگی و امور سرنوشت ساز می باشد که طبعا هم پیروزی در دنیا را شامل است، و هم نجات در آخرت را، به عکس سرنوشتی که کفار دارند که به حکم ((اضل اعمالهم )) تلاشها و کوششهایشان به جائی نمی رسد و به جز شکست نصیب و بهره ای ندارند.

و می توان گفت آمرزش گناهان نتیجه ایمان آنها، و اصلاح بال نتیجه اعمال صالح آنها است .

مؤمنان هم دارای آرامش فکرند، و هم پیروزی در برنامه های عملی که اصلاح بال دامنه گسترده ای دارد و همه اینها را شامل است، و چه نعمتی از این بالاتر که انسان روحی آرام و قلبی مطمئن و برنامه هائی مفید و سازنده داشته باشد.

در آخرین آیه نکته اصلی این پیروزی و آن شکست را در یک مقایسه فشرده و گویا بیان کرده، می فرماید: ((این به خاطر آن است که کافران از باطل پیروی کردند، و مؤمنان از حقی که از سوی پروردگارشان بود)) (ذلک بان الذین کفروا اتبعوا الباطل و ان الذین آمنوا اتبعوا الحق من ربهم ).

جان مطلب اینجا است که دو خط ((ایمان )) و ((کفر)) از دو خط ((حق )) و ((باطل )) منشعب می شود، ((حق )) یعنی واقعیتهای عینی که از همه بالاتر ذات پاک پروردگار است، و به دنبال آن حقائق مربوط به زندگی انسان، و قوانینی حاکم بر رابطه او با خدا، و روابط آنها با یکدیگر است .

((باطل )) یعنی پندارها، خیالها، نیرنگها، افسانه های خرافی، کارهای بیهوده و بی هدف، و هر گونه انحراف از قوانین حاکم بر عالم هستی .

آری مؤمنان پیروی از حق می کنند، به همان معنی که گفته شد و کفار از باطل، و همین دلیل بر پیروزی آنها و شکست اینها است .

قرآن مجید می گوید: و ما خلقنا السماء و الارض و ما بینهما باطلا:

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 396@@@

آسمان و زمین و آنچه را در میان آن دو است باطل نیافریده ایم (سوره ص - 27).

بعضی ((باطل )) را به معنی ((شیطان ))، و بعضی به معنی ((بیهوده )) تفسیر کرده اند، ولی همانگونه که گفتیم ((باطل )) معنی وسیعی دارد که همه اینها و غیر آن را شامل می شود.

و در پایان آیه می افزاید: ((اینگونه خداوند برای مردم مثلهای زندگیشان را بیان می کند)) (کذلک یضرب الله للناس ‍ امثالهم ).

یعنی همینگونه که خطوط زندگی مؤمنان و کفار، و اعتقادات و برنامه های عملی و نتائج کار آنها را در این آیات بیان فرموده، سرنوشت حیات و عاقبت کار آنها را مشخص ‍ می سازد.

((راغب )) در ((مفردات )) می گوید: ((مثل )) به معنی سخنی است که درباره چیزی گفته شود همانند سخنی که درباره مطلب مشابه آن گفته شده، تا یکی دیگر را تبیین کند.

از سخنان دیگر او نیز استفاده می شود که این کلمه گاه به معنی ((مشابهت )) به کار می رود، و گاه به معنی ((توصیف )).

و ظاهرا در آیه مورد بحث منظور معنی دوم است، یعنی خداوند اینگونه توصیف حال مردم می کند، همانگو نه که در آیه 15 سوره محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) آمده : مثل الجنة التی وعد المتقون : ((توصیف بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده چنین است ...)).

به هر حال از این آیه به خوبی استفاده می شود که هر اندازه به حق نزدیکتر باشیم به ایمان نزدیکتریم، و به هر اندازه اعتقاد و عمل ما گرایش به باطل داشته باشد از حقیقت ایمان دورتریم و به کفر نزدیکتر!، که خط ایمان و کفر همان خط حق و باطل است .



@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 397@@@