تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد21
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

پایمال کنندگان حقوق پدر و مادر

در آیات قبل سخن از مؤمنانی در میان بود که در پرتو ایمان و عمل صالح و شکر نعمتهای حق، و توجه به حقوق پدر و مادر و فرزندان، به مقام قرب الهی راه می یابند، و مشمول الطاف خاص ‍ او می شوند.

اما در آیات مورد بحث سخن از کسانی است که در نقطه مقابل آنها قرار دارند، افرادی بی ایمان و حق نشناس و عاق پدر و مادر، می فرماید:

((و آن کسی که به پدر و مادرش می گوید: اف بر شما! آیا به من وعده می دهید که من روز قیامت مبعوث می شوم ؟ در حالی که قبل از من اقوام زیادی بودند و مردند و هرگز مبعوث نشدند))! (والذی قال لوالدیه اف لکما اتعداننی ان اخرج و قد خلت القرون من قبلی ).**والذی قال...مبتداست و خبر آن به اعتقاد بسیاری از مفسران اولئک الذین...می باشد که در آیه بعد آمده و مفرد بودن (مبتدا) با جمع بودن (اولئک) منافات ندارد چرا که منظور از آن جنس است ولی این احتمال نیز وجود دارد که خبر آن محذوف باشد و در تقدیر چنین است (وفی مقابل الذین مضی و صفهم الذی قال لوالدیه) و در این صورت آیه بعد مستقل است همانگونه که آیه اولئک الذین تتقبل عنهم... استقلال دارد***

اما پدر و مادر مؤمن در مقابل این فرزند خیره سر تسلیم نمی شدند آنها فریاد می کشند و خدا را به یاری می طلبند که وای بر تو ای فرزند! ایمان بیاور

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 338@@@

که وعده خدا حق است )): (و هما یستغیثان الله ویلک آمن ان وعد الله حق ).

اما او همچنان به لجاجت و خیره سری خود ادامه می دهد، و با تکبر و بی اعتنائی می گوید: ((اینها چیزی جز افسانه های پیشینیان نیست ))! (فیقول ما هذا الا اساطیر الاولین ).

اینکه میگوئید معادی و حساب و کتابی در کار است از خرافات و داستانهای دروغین اقوام گذشته است، و من هرگز در برابر آن تسلیم نخواهم شد.

اوصافی که از این آیه درباره آن گروه استفاده می شود چند وصف است : بی احترامی و اسائه ادب نسبت به مقام پدر و مادر، زیرا ((اف )) در اصل به معنی هر چیز کثیف و آلوده است، و در مقام توهین و تحقیر گفته می شود.**مفردات (راغب) ***

بعضی نیز گفته اند به معنی چرکی است که در زیر ناخن جمع می شود که هم آلوده است و هم ناچیز.**در زمینه معنی (اف) بحثهای دیگری در جلد 12 صفحه 83 آورده ایم (سوره اسراء آیه 23)***

دیگر اینکه نه تنها ایمانی به قیامت و روز رستاخیز ندارند بلکه آن را به باد مسخره گرفته، جزء افسانه ها و پندارهای خرافی می شمرند.

وصف دیگرشان این است گوش شنوا ندارند، تسلیم در برابر حق نیستند و روحشان از غرور و جهل و خودخواهی انباشته است .

آری پدر و مادر دلسوز او هر چه تلاش و کوشش می کنند که او را از گرداب جهل و بی خبری نجات دهند تا این فرزند دلبند گرفتار عذاب دردناک الهی نشود او همچنان در کفر خود پافشاری می کند و اصرار می ورزد، و سرانجام ناچار او را رها می کنند.

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 339@@@

همانگونه که در آیات گذشته پاداش مؤمنان صالح العمل بیان شده، در اینجا سرانجام کار کافران جسور و خیره سر را نیز بیان کرده، می فرماید:

((آنها کسانی هستند که فرمان عذاب الهی درباره آنان مسجل شده، و همراه اقوام کافر از جن و انس که قبل از آنها بودند گرفتار مجازات دردناک می شوند و اهل دوزخند)) (اولئک الذین حق علیهم القول فی امم قد خلت من قبلهم من الجن و الانس ).**جمله (حق علیهم القول) اشاره به سخنی است که خداوند در مورد مجازات کافران و مجرمان فرموده و در تقدیر چنین است: (حق علیهم القول بانهم اهل النار) ... (فی امم) در محل حال است***

((چرا که آنها همه از زیانکاران بودند)) (انهم کانوا خاسرین ).

چه زیانی از این بدتر که تمام سرمایه های وجود خود را از دست دادند و خشم و غضب خدا را برای خود خریدند.

در مقایسه این دو گروه دوزخی و بهشتی، در این آیات به این امور برخورد می کنیم .

آنها مدارج رشد تکامل خود را طی می کنند در حالی که اینها همه سرمایه های خویش را از دست می دهند و زیانکارند.

آنها حقشناسند و شکرگزار، حتی در برابر پدر و مادر، اما اینها حق - نشناسند و جسور و بی ادب حتی نسبت به والدینشان .

آنها ((همراه مقربان خداوند)) در بهشتند، و اینها در زمره اقوام بی - ایمان در دوزخند، و هر یک به گروه همجنس خود ملحق می شوند.

آنها از لغزشهای خود توبه می کنند و در برابر حق تسلیمند، اما اینها طغیانگرند و سرکش، و خودخواه و متکبر.

قابل توجه اینکه : این گروه لجوج در انحرافات خود بر وضع اقوام پیشین

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 340@@@

تکیه می کنند، و در دوزخ نیز با همانها محشور خواهند بود.

در آخرین آیه مورد بحث، نخست به تفاوت درجات و مراتب هر یک از این دو گروه اشاره کرده، می گوید: برای هر کدام از آنها درجاتی است بر طبق اعمالی که انجام داده اند (و لکل درجات مما عملوا).**(من) در (مما عملوا) به اصطلاح (نشویه) است و یا به معنی تعلیل (من اجل ما عملوا)***

چنان نیست که بهشتیان یا دوزخیان همه در یک درجه باشند، بلکه آنها نیز به تفاوت اعمالشان، و به تناسب خلوص نیت و میزان معرفتشان، مقامات متفاوتی دارند، و اصل عدالت، دقیقا در اینجا حاکم است .

((درجات )) جمع ((درجه )) معمولا به پله هائی گفته می شود که از آن به سمت بالا می روند و ((درکات )) جمع ((درک )) (بر وزن مرگ ) به پله هائی گفته می شود، که از آن به طرف پائین حرکت می کنند، لذا در مورد بهشت، درجات، و در مورد دوزخ درکات گفته می شود، ولی در آیه مورد بحث که هر دو با هم ذکر شده با توجه به اهمیت مقام بهشتیان هر دو به عنوان درجات آمده و به اصطلاح از باب ((تغلیب )) است .**(درک) (با سکون وسط) و (درک) (با فتحه) هردو به معنی پائین ترین عمق نیز آمده و گاه (درک) (با فتحه) به معنی خسارت و (درک) با سکون به معنی فهمیدن و ادراک چیزی (به تناسب رسیدن به عمق و حقیقت آن) نیز اطلاق شده است***

سپس می افزاید: ((هدف این است که خداوند اعمال آنها را بی کم و کاست به آنان تحویل دهد)) (و لیوفیهم اعمالهم ).

این تعبیر اشاره دیگری است به مساءله تجسم اعمال که در آنجا اعمال آدمی با او خواهد بود، اعمال نیکش مایه رحمت، و آرامش او است، و اعمال

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 341@@@

زشتش مایه بلا و ناراحتی و رنج و عذاب .

و در پایان به عنوان تاءکید می گوید: ((و به آنها هیچ ستمی نخواهد شد)) (و هم لایظلمون ).

چرا که اعمال خودشان را دریافت میدارند، با این حال چگونه ظلم و ستم تصور می شود.

بعلاوه ((درجات )) و ((درکات )) آنها دقیقا تعیین شده، و حتی کمترین عمل خوب و بد در سرنوشت آنها مؤثر است، با این شرایط، ظلم معنی ندارد.