تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد21
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

2 - مؤثرترین راه نفوذ شیطان هوی پرستی است،

چرا که تا پایگاهی در درون انسان وجود نداشته باشد شیطان قدرت بر وسوسه گری ندارد و پایگاه شیطان چیزی جز هواپرستی نیست، همان چیزی که خود شیطان به خاطر آن

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 266@@@

سقوط کرد، و از صف فرشتگان و مقام قرب الهی طرد شد.

3 - هواپرستی مهمترین وسیله هدایت را که درک صحیح حقایق است از انسان می گیرد و پرده بر چشم و عقل آدمی می افکند، چنانکه در آیات مورد بحث بعد از ذکر مساءله هواپرستی صریحا به این موضوع اشاره شده است، آیات دیگر قرآن نیز گواه بر این حقیقت است .

4 - هواپرستی انسان را تا مرحله مبارزه با خدا نعوذ بالله پیش ‍ می برد - همانگونه که پیشوای هوی پرستان یعنی شیطان به چنین سرنوشت شومی گرفتار شد، و به حکمت خداوند در مساءله امر به سجده بر آدم اعتراض نمود و آن را غیر حکیمانه پنداشت !

5 - عواقب هواپرستی آنقدر شوم و دردناک است که گاه یک لحظه هواپرستی یک عمر پشیمانی ببار می آورد، و گاه یک لحظه هواپرستی محصول تمام عمر انسان و حسنات اعمال صالح او را بر باد می دهد.

لذا در آیات قرآن و روایات اسلامی روی این امر تاءکید و هشدار داده شده است .

در حدیث معروف پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) آمده است : ان اخوف ما اخاف علی امتی الهوی و طول الامل، اما الهوی فانه یصد عن الحق، و اما طول الامل فینسی الاخرة !: ((خطرناکترین چیزی که بر امتم از آن می ترسم هواپرستی و آرزوهای دراز است چرا که هواپرستی انسان را از حق باز می دارد و آرزوی دراز آخرت را به فراموشی می سپارد.**(بحارالانوار) جلد 70 صفحه 75 و 76 و 77***

و در حدیثی از امیر مؤمنان علی (علیه السلام ) می خوانیم : که در پاسخ این سؤال ای سلطان اغلب و اقوی ؟: ((کدام سلطان ستمگر غالبتر و نیرومندتر است ))؟ فرمود: الهوی .**همان***

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 267@@@

و در حدیث دیگری از امام زین العابدین (علیه السلام ) آمده است که خداوند می فرماید: و عزتی و عظمتی، و جلالی و بهائی، و علوی و ارتفاع مکانی، لا یؤثر عبد هوای علی هواه الا جعلت همه فی آخرته، و غناه فی قلبه، و کففت عنه ضیعته، و ضمنت السموات و الارض رزقه، و اتته الدنیا و هی راغمة : ((به عزت و عظمتم سوگند به جلال و نورانیت و مقام بلندم قسم که هیچ بنده ای خواست مرا بر هوی خود مقدم نمی دارد مگر اینکه همت او را در آخرت و بی نیازی او را در قلبش قرار می دهم، و امر معاش را بر او آسان می سازم، و روزی او را بر آسمانها و زمین تضمین می کنم و مواهب دنیا با تواضع به سراغ او می آید))!.**(بحارالانوار) جلد 70 صفحه 75 و 76 و 77***

و در حدیثی از امام صادق (علیه السلام ) آمده است : احذروا اهوائکم کما تحذرون اعدائکم، فلیس شی ء اعدی للرجال من اتباع اهوائهم و حصائد السنتهم : ((از هوای نفس بترسید همانگونه که از دشمنان بیم دارید، چرا که چیزی برای انسان دشمن تر از پیروی هوای نفس و آنچه بر زبان جاری می شود نیست )).**(اصول کافی) جلد 2 باب اتباع الهوی حدیث 1***

و بالاخره در حدیثی دیگر از امام صادق (علیه السلام ) آمده است که فرمود: انی لارجو النجاة لهذه الامة لمن عرف حقنا منهم الا لاحد ثلاثة : صاحب سلطان جائر، و صاحب هوی، و الفاسق المعلن : من امید نجات را برای این امت برای آنها که حق ما را بشناسند دارم، مگر برای سه گروه : دوستان سلاطین جور، و هوی پرستان، و گنهکاری که آشکارا گناه می کند (و باک ندارد).**(بحارالانوار) جلد 70 صفحه 76***

و در این زمینه آیات و روایات بسیار فراوان و پر بار است .

این سخن را با جمله پرمعنائی که بعضی به صورت شان نزول نقل کرده اند، و گواه زنده ای بر مقصود ما است پایان می دهیم، یکی از مفسران می گوید: شبی از شبها ((ابوجهل )) در حالی که ((ولید بن مغیره )) با او همراه بود به طواف

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 268@@@

خانه کعبه پرداخت، و در ضمن طواف درباره پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) با هم سخن می گفتند، ابو جهل گفت و الله انی لاعلم انه صادق ((به خدا سوگند که من می دانم او راست می گوید))!

فورا ولید به او گفت : خاموش باش ! تو از کجا این سخن را می گوئی ؟

ابو جهل گفت : ای ولید ما او را در کودکی و جوانی صادق امین می نامیدیم، چگونه بعد از تمام عقل و کمال رشد او را کذاب و خائن بنامیم ؟ باز تکرار می کنم : ((می دانم او راست می گوید))!

ولید گفت : پس چرا او را تصدیق نمی کنی و ایمان نمی آوری ؟

گفت : می خواهی دختران قریش بنشینند و بگویند از ترس ‍ شکست، تسلیم برادرزاده ابو طالب شدم ؟!.

سوگند به بتهای ((لات )) و ((عزی )) که هرگز از او پیروی نخواهم کرد! اینجا بود که آیه و ختم علی سمعه و قلبه : ((خدا بر گوش و قلب او مهر نهاده )) نازل شد.**تفسیر مراغی جلد 25 صفحه 27***

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 269@@@