تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد21
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

عقیده مشرکان درباره معاد

مشرکان مخصوصا مشرکان عرب رویه واحدی در مسائل اعتقادی خود نداشتند، و در عین اشتراک در اصل عقیده شرک در خصوصیات اعتقادی بسیار متفاوت بودند.

گروهی نه خدا را قبول داشتند و نه معاد را، اینها کسانی هستند که قرآن سخن آنان را چنین نقل می کند: ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما یهلکنا الا الدهر: ((جز این زندگی دنیا چیزی در کار نیست، گروهی می میرند و نسل دیگری به وجود می آیند، و تنها طبیعت است که ما را می میراند))! (جاثیه - 24).

جمع دیگری خدا را قبول داشتند و بتها را شفعای درگاه او می دانستند اما معاد را منکر بودند همان کسانی که می گفتند: من یحیی العظام و هی رمیم : ((چه کسی می تواند استخوانهای پوسیده را زنده کند))؟ (یس - 78) آنها برای بتها حج بجا می آوردند، و قربانی می کردند، و معتقد به حلال و حرام بودند، و اکثر مشرکان عرب در این زمره جای داشتند.

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 190@@@

ولی شواهد متعددی در دست است که نشان می دهد آنها به نوعی بقای روح معتقد بودند، خواه به صورت تناسخ و انتقال ارواح به بدنهای تازه یا به شکل دیگر.**شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 1 صفحه 117***

مخصوصا اعتقاد آنها به پرنده ای بنام ((هامه )) معروف است، در داستانهای عرب آمده است که در میان عرب کسانی بودند که اعتقاد داشتند روح انسان پرنده ای است که در جسم او منبسط شده، هنگامی که انسان از دنیا می رود یا کشته می شود از جسم او بیرون می آید و اطراف جسد او به صورت وحشتناکی طواف کرده و در کنار قبر او ناله می کند، و معتقد بودند که این پرنده در آغاز کوچک است سپس بزرگ می شود تا به اندازه جغد می گردد، و او دائما در وحشت به سر می برد و جایگاهش خانه های خالی، ویرانه ها، قبرها و جایگاه کشتگان است !.

و نیز آنها معتقد بودند که اگر کسی مقتول شده باشد ((هامه )) بر قبر او فریاد می زند: ((اسقونی فانی صدیة ))!: ((سیرابم کنید که سخت تشنه ام ))!.**بلوغ الارب جلد 2 صفحه 311***

اسلام قلم بطلان بر تمام این عقائد خرافی کشید، و لذا در حدیث معروفی از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده که فرمود: لا هامة : ((هامه دروغ است )).**همان مدارک***

به هر حال آنها گر چه عقیده به معاد و بازگشت انسان به زندگی بعد از مرگ نداشتند ولی به نظر می رسد که به یکنوع تناسخ و بقاء ارواح قائل بودند.

اما به هر صورت معاد جسمانی را به گونه ای که قرآن می گوید که خاکهای انسان دو مرتبه جمع آوری شود و به حیات و زندگی جدیدی بازگردد و روح و جسم هر دو معاد مشترک داشته باشند به کلی منکر بودند، نه فقط انکار می کردند بلکه از آن وحشت داشتند، که قرآن با بیانات مختلفی آنرا برای آنها توضیح داده و اثبات کرده است .

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 191@@@