تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد21
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

گناه شما مانع رحمت ما نیست !

در آغاز این سوره باز با حروف مقطعه (حم ) روبرو می شویم، این چهارمین سوره ای است که با ((حم )) آغاز شده، سه سوره دیگر نیز با همین دو حرف شروع می شود که مجموعا این هفت سوره ((خانواده حم )) را تشکیل می دهد که به ترتیب مؤمن - فصلت - شوری - زخرف - دخان - جاثیه، و احقاف است .

درباره ((حروف مقطعه )) قبلا بطور مشروح بحث کرده ایم (به جلد اول آغاز سوره بقره، جلد دوم اول آل عمران، جلد ششم اول اعراف و جلد بیستم آغاز سوره فصلت در مورد حم مراجعه فرمائید).

در دومین آیه به قرآن مجید سوگند یاد کرده می فرماید: ((قسم به این کتاب آشکار)) (و الکتاب المبین ).

سوگند به این کتابی که حقایقش آشکار، و مفاهیمش روشن، و دلائل

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 8@@@

صدقش نمایان، و راههای هدایتش واضح و مبین است .

که ((ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم تا شما آن را درک کنید)) (انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون ).**واو در (والکتاب المبین) برای قسم است و جواب این قسم جمله (انا جعلناه قرآنا عربیا) می باشد***

عربی بودن قرآن یا به معنی نزول آن به زبان عرب است که از گسترده ترین زبانهای جهان برای بیان حقایق می باشد، و به خوبی می تواند ریزه کاریهای مطالب را با ظرافت تمام منعکس سازد.

و یا به معنی ((فصاحت )) آن است (چرا که یکی از معانی عربی همان ((فصیح )) است ) اشاره به این که آن را در نهایت فصاحت قرار دادیم تا حقایق خوبی از لابلای کلمات و جمله هایش ظاهر گردد، و همگان آن را به خوبی درک کنند.

جالب اینکه در اینجا قسم و جواب قسم هر دو یک چیز است، به قرآن سوگند یاد می کند که این کتاب عربی قرار داده شده تا همگان به محتوایش پی برند شاید اشاره به این است که چیزی والاتر از قرآن نبود که به آن سوگند یاد شود، والاتر از قرآن خود قرآن است چرا که کلام خدا است و کلام خدا بیانگر ذات پاک او است .

تعبیر به ((لعل )) (شاید، و به این امید...) نه بخاطر این است که خداوند در تاءثیر قرآن تردیدی داشته، یا سخن از امید و آرزوئی در میان باشد که رسیدن به آن مشکل است، نه، این تعبیر اشاره به تفاوت زمینه های فکری و اخلاقی شنوندگان آیات قرآن است و اشاره به این است که نفوذ قرآن شرایطی دارد که با کلمه ((لعل )) اجمالا به آن اشاره شده (شرح بیشتر این معنی را در جلد سوم

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 9@@@

ذیل آیه 200 آل عمران گفته ایم ).

سپس به بیان اوصاف سه گانه دیگری درباره این کتاب آسمانی پرداخته می گوید: ((و آن در کتاب اصلی، در لوح محفوظ نزد ما است که بلند پایه و والا مقام و حکمت آموز است )) (و انه فی ام الکتاب لدینا لعلی حکیم ).

در نخستین توصیف اشاره به این می کند که قرآن مجید در ((ام الکتاب )) در نزد پروردگار ثبت و ضبط است، چنانکه در آیه 22 سوره ((بروج )) نیز می خوانیم : بل هو قرآن مجید فی لوح محفوظ: ((آن قرآن مجید است که در لوح محفوظ قرار دارد)).

اکنون به بینیم منظور از ((ام الکتاب )) یا لوح محفوظ چیست ؟

واژه ((ام )) در لغت به معنی اصل و اساس هر چیزی است و اینکه عرب به مادر ((ام )) می گوید بخاطر آن است که ریشه خانواده و پناهگاه فرزندان است، بنابراین ((ام الکتاب )) (کتاب مادر) به معنی کتابی است که اصل و اساس همه کتب آسمانی می باشد، و همان لوحی است که نزد خداوند از هر گونه تغییر و تبدیل و تحریفی محفوظ است، این همان کتاب ((علم پروردگار)) است که نزد او است و همه حقایق عالم و همه حوادث آینده و گذشته و همه کتب آسمانی در آن درج است و هیچکس به آن راه ندارد جز آنچه را که خدا بخواهد افشا کند.

این توصیف بزرگی است برای قرآن که از علم بی پایان حق سرچشمه گرفته و اصل و اساسش نزد او است .

و به همین دلیل در توصیف دوم می گوید: ((این کتابی است والامقام )) (لعلی ).

و در توصیف سوم می فرماید: ((حکمت آموز و مستحکم و متین و حساب شده است )) (حکیم ).

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 10@@@

چیزی که از علم بی پایان حق سرچشمه گیرد باید واجد این اوصاف باشد.

بعضی والا بودن و علو مقام قرآن را از این نظر دانسته اند که بر تمام کتب آسمانی پیشی گرفته، و همه را نسخ کرده، و در بالاترین مرحله اعجاز است .

بعضی دیگر مشتمل بودن قرآن را بر حقایقی که از دسترس افکار بشر بیرون است (علاوه بر حقایقی که همه کس از ظاهر آن می فهمد) مفهوم دیگری از علو قرآن شمرده اند.

این مفاهیم تضادی با هم ندارد و همه آنها در مفهوم ((علی ))والامقام ) جمع است .

این نکته نیز قابل توجه است که ((حکیم )) معمولا وصف برای شخص است، نه برای کتاب، اما چون این کتاب آسمانی خود معلمی بزرگ و حکمت آموز است این تعبیر در مورد آن بسیار بجا است .

البته ((حکیم )) به معنی مستحکم و خلل ناپذیر نیز آمده است، و جمیع این مفاهیم در واژه مزبور جمع است و در مورد قرآن صادق می باشد، چرا که قرآن حکیم به تمام این معانی است .

در آیه بعد، منکران، و اعراض کنندگان از قرآن، را مخاطب ساخته می گوید: ((آیا ما این قرآن را که مایه بیداری و یادآوری شما است از شما باز گیریم به خاطر اینکه قومی اسرافکار و افراطی هستید))؟! (ا فنضرب عنکم الذکر صفحا ان کنتم قوما مسرفین ).

درست است که شما در دشمنی و مخالفت با حق، چیزی فروگذار نکرده اید، و مخالفت را به حد افراط و اسراف رسانده اید ولی لطف و رحمت خداوند به قدری وسیع و گسترده است که اینها را مانع بر سر راه خود نمی بیند، باز هم این کتاب بیدارگر آسمانی و آیات حیاتبخش آن را پی در پی بر شما نازل می کند، تا دلهائی

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 11@@@

که اندک آمادگی دارند، تکان بخورند و به راه آیند، و این است مقام رحمت عامه و رحمانیت پروردگار که دوست و دشمن را در برمی گیرد.

جمله ((افنضرب عنکم )) به معنی ((افنضرب عنکم )) (آیا از شما باز داریم و منصرف سازیم ) آمده است، چرا که وقتی سوار می خواهد مرکبش را از طریقی به جانب دیگری ببرد، آنرا با شلاق می زند، و لذا کلمه (( ضرب )) در این گونه موارد بجای (( صرف )) ( منصرف ساختن ) به کار می رود.**(مجمع البیان) ذیل آیات مورد بحث***

(( صفح )) در اصل به معنی جانب و طرف چیزی است، و به معنی عرض و پهنا نیز می آید، و در آیه مورد بحث به معنی اول است، یعنی آیا ما این قرآن را که مایه یادآوری است از سوی شما به جانب دیگری متمایل سازیم ؟

(( مسرف )) از ماده (( اسراف )) به معنی تجاوز از حد است، اشاره به اینکه مشرکان و دشمنان پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) در مخالفت و عداوت خود، هیچ حد و مرزی را به رسمیت نمی شناختند.

سپس به عنوان شاهد و گواه بر آنچه گفته شد، و هم تسلی و دلداری پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم )، و در ضمن تهدیدی برای منکران لجوج در عبارتی کوتاه و محکم می فرماید: ((چه بسیار از پیامبران را که برای هدایت در اقوام پیشین فرستادیم )) (و کم ارسلنا من نبی فی الاولین ).

((ولی هیچ پیامبری به سراغشان نمی آمد مگر اینکه او را به باد استهزاء و مسخره می گرفتند)) (و ما یاتیهم من نبی الا کانوا به یستهزئون ).

این مخالفتها و سخریه ها هرگز مانع لطف الهی نبود، این فیضی است که

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 12@@@

از ازل تا به ابد ادامه یافته، وجودی است که بر همه بندگان می کند، و اصلا آنها را برای رحمت آفریده است و لذلک خلقهم (هود - 119).

به همین دلیل اعراض و لجاجت شما هرگز مانع لطف او نخواهد بود، و پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و مؤمنان راستین هم نباید دلسرد شوند که این اعراض از حق و پیروی از شهوات و هوی و هوس نیز سابقه طولانی دارد!

اما برای اینکه تصور نکنند که لطف بی حساب خداوند مانع مجازات آنها در پایان کار خواهد شد که مجازات نیز خود، مقتضای حکمت او است، در آیه بعد می افزاید: ((ما کسانی را که نیرومندتر از اینها بودند هلاک و نابود کردیم )) (فاهلکنا اشد منهم بطشا).

((و داستان پیشینیان قبلا گذشت )) (و مضی مثل الاولین ).

در آیاتی که قبلا بر تو نازل کرده ایم، نمونه های زیادی از این اقوام سرکش و طغیانگر مطرح شده اند، و شرح حال آنها از طریق وحی، بی کم و کاست بر تو نازل گردیده، در میان آنها اقوامی بودند که از مشرکان عرب بسیار نیرومندتر بودند، با امکانات و ثروت و نفرات و لشگر و استعداد فراوان، اقوامی همچون فرعون و فرعونیان، زورمندانی همچون قوم عاد و ثمود، اما بروید ویرانه های شهرهای آنها را ببینید، و سرگذشت آنها را در تاریخ بخوانید، و از همه روشنتر آنچه را در قرآن درباره آنها نازل شده است بررسی کنید تا بدانید شما طاغیان لجوج از عذاب دردناک الهی هرگز در امان نیستید.

((بطش )) (بر وزن فرش ) چنانکه ((راغب )) در ((مفردات )) می گوید: به معنی ((گرفتن چیزی است با قدرت )) و در اینجا با کلمه ((اشد)) نیز همراه شده که نشانه قدرت و نیروی بیشتری است .

ضمیر در ((منهم )) به مشرکان عرب بازمی گردد که در آیات قبل مخاطب

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 13@@@

بودند، اما در اینجا به صورت غائب از آنها یاد می شود، چرا که لایق ادامه خطاب الهی نیستند.

بعضی از مفسران بزرگ جمله ((مضی مثل الاولین )) (سرانجام کار اقوام پیشین قبلا گذشت ) را اشاره به مطالبی دانسته اند که در سوره قبل (سوره شوری ) پیرامون گروهی از آنها آمده است، ولی هیچ دلیلی بر این محدودیت در دست نیست، بخصوص اینکه در سوره شوری کمتر اشاره ای به سرگذشت اقوام پیشین شده، در حالی که در سوره های دیگر قرآن بحثهای مشروحی پیرامون آنها آمده است .

به هر حال این آیه شبیه چیزی است که در آیه 78 سوره قصص ‍ گذشت : او لم یعلم ان الله قد اهلک من قبله من القرون من هو اشد منه قوة و اکثر جمعا: ((آیا قارون نمیدانست که خداوند اقوامی را پیش از او نابود کرد که از او نیرومندتر و ثروتمندتر بودند))؟!

و یا آنچه در آیه 21 سوره ((مؤمن )) گذشت در آنجا که به مشرکان عرب هشدار داده می گوید: او لم یسیروا فی الارض ‍ فینظروا کیف کان عاقبة الذین کانوا من قبلهم کانوا هم اشد منهم قوة و آثارا فی الارض فاخذهم الله بذنوبهم و ما کان لهم من الله من واق : ((آیا در زمین سیر نکردند تا ببینند پایان کار کسانی که قبل از آنها بودند چه شد؟ آنها از اینان نیرومندتر و مؤثرتر در زمین بودند، اما خداوند آنها را به گناهشان گرفت و کسی نبود که آنانرا از عذاب الهی نگهدارد)).

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 14@@@