تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد18
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

صیحه های رستاخیز!

به دنبال ذکر منطق سست و بهانه جویانه کفار در مورد انفاقها که در آیات قبل گذشت، در آیات مورد بحث سخن را از استهزاء آنها نسبت به قیام قیامت شروع میکند، و منطق پوسیده آنها را در مورد انکار معاد با جواب قاطع درهم میکوبد.

به علاوه بحثهائی را که در طی آیات پیشین در زمینه توحید بیان شد با بحثهای معاد تکمیل می نماید.

نخست میفرماید ((آنها می گویند: اگر راست میگوئید این وعده های را که شما میدهید کی خواهد آمد))؟! (و یقولون متی هذا الوعد ان کنتم صادقین ).

اینکه شما نمی توانید تاریخی برای قیام قیامت تعیین کنید دلیل بر این است که در گفتار خود صادق نیستید!

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 407@@@

آیه بعد به این سؤال توأ م با سخریه یک پاسخ محکم و جدی داده می گوید: قیام قیامت و پایان این جهان برای خدا مساله پیچیده، و کار مشکلی نیست : آنها جز این انتظار نمی کشند که یک صیحه عظیم آسمانی فرا رسد و آنان را ناگهانی فرو گیرد در حالی که مشغول جنگ و جدال در مورد دنیای خویش هستند! (ما ینظرون الا صیحة واحدة تاخذهم و هم یخصمون ).

همین یک فریاد عظیم آسمانی کافی است که همه را در یک لحظه کوتاه، هر کدام در همان مکان و همان حالتی که هستند قبض روح کند، و زندگی پر غوغای مادی آنها که معرکه دعواها و میدان جنگ دائمی آنان است جای خود را به دنیائی خاموش و خالی از هر سر و صدا بدهد.

در روایات اسلامی از پیغمبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم ) آمده است که این صیحه آسمانی آنچنان غافلگیرانه است که دو نفر در حالی که پارچهای را گشودهاند و مشغول معامله اند پیش از آنکه آن را برچینند و بپیچند جهان پایان مییابد! و کسانی هستند که در آن لحظه لقمه غذا از ظرف برداشته اما پیش از آنکه به دهان آنها برسد صیحه آسمانی فرا میرسد و جهان پایان می یابد، کسانی هستند که مشغول تعمیر و گل مالی حوضند تا چهار پایان را سیراب کنند پیش از آنکه چهار پایان سیراب شوند قیامت بر پا میشود! (تقوم الساعة و الرجلان قد نشرا ثوبهما یتبایعانه فما یطویانه حتی تقوم !، و الرجل یرفع اکلته الی فیه فما تصل الی فیه حتی تقوم !، و الرجل یلیط حوضه لیسقی ماشیته فما یسقیها حتی تقوم !).**(مجمع البیان) ذیل آیات مورد بحث - همین روایات با تفاوت مختصری در تفسیرهای دیگر مانند (تفسیر قرطبی) و (روح المعانی) و غیر آن آمده است***

جمله ((ما ینظرون )) در اینجا به معنی ((انتظار نمیکشند)) آمده است، زیرا ماده ((نظر)) چنانکه ((راغب )) در ((مفردات )) می گوید به معنی گردش فکر

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 408@@@

یا اندیشه است برای مشاهده یا ادراک چیزی، و گاه به معنی تامل و جستجوگری، و نیز به معنی معرفت حاصل از جستجوگری آمده است .

((صیحه )) در اصل به معنی شکافتن چوب یا لباس و برخاستن صدا از آن است، سپس در هر صدای بلند، و فریاد مانند، به کار رفته، گاه به معنی طول قامت نیز آمده، مثلا گفته میشود: بارض فلان شجر قد صاح !: ((در فلان زمین درختی است که فریاد میکشد)) یعنی آنچنان طولانی شده که گوئی فریاد میزند و مردم را به سوی خود میخواند.

((یخصمون )) از ماده خصومت به معنی نزاع و جنگ است .

اما در چه چیز آنها جدال میکنند ؟ در آیه ذکر نشده است، ولی پیداست که منظور جدال در امر دنیا، و امور زندگی مادی است، ولی بعضی آن را به معنی جدال در امر ((معاد)) گرفتهاند، در حالی که معنی اول مناسبتر به نظر میرسد، هر چند اراده معنی جامعی که شامل هر دو شود و هر گونه جدال و مخاصمه را در بر گیرد نیز بعید نیست .

قابل توجه اینکه ضمیرهای متعدد موجود در آیه همه، به مشرکان مکه بر میگردد که در امر معاد تردید داشتند، و از روی استهزا می گفتند: قیامت کی بر پا خواهد شد؟

ولی مسلم است منظور شخص آنها نیست، بلکه نوع آنهاست (نوع انسانهای غافل و بیخبر از امر معاد) زیرا آنها مردند و این صیحه آسمانی را هرگز ندیدند (دقت کنید).

به هر حال قرآن با این تعبیر کوتاه و قاطع به آنها هشدار میدهد که اولا قیامت به طور ناگهانی و غافلگیرانه بر پا میشود، و ثانیا موضوع پیچیدهای نیست که آنها در امکانش به بحث و مخاصمه برخیزند، با یک صیحه، همه چیز پایان میگیرد و دنیا به آخر میرسد.

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 409@@@

لذا در آیه بعد می گوید: این مساله به قدری سریع و برق آسا و غافلگیرانه است که حتی توانائی بر وصیت و سفارش نخواهند داشت، و حتی فرصت مراجعت به سوی خانواده و منزلهای خود را پیدا نمیکنند))! (فلا یستطیعون توصیة و لا الی اهلهم یرجعون ).

معمولا هنگامی که حادثهای به انسان دست میدهد و انسان احساس ‍ میکند پایان عمرش نزدیک شده، سعی میکند هر جا هست خود را به منزل و ماوای خویش برساند، و در میان همسر و فرزندانش قرار گیرد، سپس کارهای نیمه تمام و سرنوشت بازماندگان خود را از طریق وصیت بر عهده این و آن بگذارد و سفارش آنها را به دیگران بکند.

اما مگر صیحه پایان دنیا به کسی مجال میدهد؟ و یا به فرض اینکه مجالی باشد مگر کسی زنده میماند که توصیههای انسان را بشنود؟ و یا فی المثل زن و فرزند بر بالین همسر و پدر بنشینند و سر او را در آغوش ‍ گیرند تا به آرامش جان دهند؟ هیچیک از این امور، امکان پذیر نیست .

و اینکه می بینیم ((توصیه )) به صورت نکره آمده اشاره به این است که حتی مجال یک توصیه و سفارش کوچک را نیز پیدا نمیکنند.

سپس به مرحله دیگر که مرحله حیات بعد از مرگ است اشاره کرده، می گوید: ((بار دیگر در صور دمیده میشود، ناگهان همه آنها از قبرها بیرون آمده، شتابان به سوی دادگاه پروردگارشان رهسپار میشوند)) (و نفخ فی الصور فاذا هم من الاجداث الی ربهم ینسلون ).

خاکها و استخوانهای پوسیده به فرمان پروردگار لباس حیات در تن میپوشند، و از قبر سر بر می آورند، و برای محاکمه و حساب در آن دادگاه عجیب حاضر میگردند، همانگونه که با یک صیحه همگی مردند با یک (نفخه )

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 410@@@

(دمیدن در صور) جان میگیرند و زنده میشوند، نه مرگ آنها برای خدا مشکلی دارد، و نه احیای آنها، درست همانند شیپوری که برای جمع شدن و آماده باش لشکر زده میشود، و در یک لحظه، همه از خواب برمیخیزند، و از خیمه ها بیرون میدوند، و در صف حاضر میشوند، زنده کردن مردگان نیز برای خدا همین گونه ساده و سریع است !

((اجداث )) جمع ((جدث )) (بر وزن قفس ) به معنی قبر است، این تعبیر به خوبی نشان میدهد که معاد علاوه بر جنبه روحانی جنبه جسمانی نیز دارد، و از همان مواد قبلی جسم جدید ساخته و پرداخته میشود.

تعبیر به ((نفخ )) (دمیده شد) به صورت فعل ماضی به خاطر آنست که عرب معمولا مسائل مسلم آینده را به صورت فعل ماضی بیان میکند، اشاره به اینکه هیچگونه شک و تردیدی در آن راه ندارد گوئی قبلا رخ داده است .

((ینسلون )) از ماده ((نسل )) (بر وزن فصل ) به معنی راه رفتن سریع است راغب در مفردات می گوید این کلمه در اصل به معنی جدا شدن از چیزی است، و اینکه به فرزندان انسان نسل گفته میشود به خاطر آنست که از پدر و مادر جدا شده اند، (بنا بر این هنگامی که انسان با سرعت دور میشود و جدا میگردد این تعبیر در آن به کار میرود).

تعبیر به ((ربهم )) (پروردگارشان ) گویا اشاره به این است که ربوبیت و مالکیت و تربیت خداوند ایجاب میکند که حساب و کتاب و معادی در کار باشد. به هر حال از آیات قرآن به خوبی استفاده میشود که پایان این جهان و آغاز جهان دیگر هر دو با یک جنبش انقلابی و ناگهانی صورت میگیرد، و از هر کدام از آنها به ((نفخه صور)) (دمیدن در شیپور) تعبیر شده است که شرح کامل آن به خواست خداوند در سوره زمر ذیل آیه 68 خواهد آمد.

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 411@@@

سپس میافزاید: در این هنگام منکران رستاخیز و معاد می گویند: ای وای بر ما! چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت ؟! (قالوا یا ویلنا من بعثنا من مرقدنا).

((این همان چیزی است که خداوند رحمن وعده داده است، و فرستادگان او راست گفتند))! (هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون ).

آری صحنه آنچنان گویا و دهشتانگیز است که انسان همه مسائل باطل و خرافی را به دست فراموشی میسپرد، و جز اعتراف صریح به واقعیتها راهی نمییابد، قبرها را به خوابگاهی تشبیه میکند، و رستاخیز را به بیدار شدن از خواب، همانگونه که در حدیث معروف نیز وارد شده است : کما تنامون تموتون و کما تستیقضون تبعثون همانگونه که میخوابید میمیرید و همانگونه که از خواب برمی خیزید زنده میشوید)).

در اینجا نخست وحشت میکنند و فریاد میکشند که ای وای بر ما چه کسی ما را از این خواب بیدار کرد؟ و از خوابگاهمان برانگیخت ؟!

اما به زودی متوجه میشوند و به یادشان می آید که پیامبران راستین از سوی خدا در دنیا وعده امروز را به آنها دادهاند، به خودشان پاسخ می گویند: این وعده خداوند رحمن است، خداوندی که رحمت عامش ‍ همگان را فرا گرفته و پیامبرانش راست گفتند، و از این روز ما را آگاه ساختند، اما افسوس که ما همه را به باد سخریه و استهزا گرفتیم .

بنابراین جمله ((هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون )) دنباله کلام همان منکران رستاخیز است، ولی بعضی آن را سخن فرشتگان و یا مؤمنان دانسته اند که بر خلاف ظاهر آیه است، و هیچ ضرورتی برای آن نیست، چه اینکه اعتراف منکران در آن روز به حقایق مطلبی نیست که تنها در این آیه آمده باشد، چنانکه در سوره انبیاء آیه 97 آمده است و اقترب الوعد الحق فاذا هی شاخصة ابصار

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 412@@@

الذین کفروا یا ویلنا قد کنا فی غفلة من هذا بل کنا ظالمین : ((وعده حق (قیامت ) نزدیک میشود در آن هنگام چشمهای کافران از شدت وحشت از حرکت باز میماند، می گویند: ای وای بر ما که از این امر در غفلت بودیم، بلکه ما ستمگر بودیم )).

به هر حال تعبیر به ((مرقد)) که به معنی ((خوابگاه )) و ((خواب )) می آید.**در صورت اول (اسم مکان) و در صورت دوم (مصدر میمی) است*** بیانگر این واقعیت است که آنها در عالم برزخ در حالتی شبیه به حالت خواب فرو میروند و چنانکه در ذیل آیه 100 سوره مؤمنین گفتهایم برزخ نسبت به اکثریت مردم که در حالتی متوسط از ایمان و کفر قرار دارند بی شباهت به حالت خواب نیست، در حالی که مؤمنان پیشرو، و کافران فوق العاده بدکار در آنجا کاملا هوشیارند و متنعم به نعمتها و یا گرفتار انواع عذابند.**درباره (برزخ) و چگونگی حال مردم در آنجا در جلد 14 صفحه 321 به بعد سخن گفته ایم***

بعضی نیز احتمال داده اند که هول و وحشت قیامت به اندازهای است که عذاب برزخی در مقابل آن همانند خواب آرامی بیش نیست .

سپس برای توضیح چگونگی سرعت وقوع این نفخ صور میفرماید: ((آن صیحه واحدی بیش نیست، فریادی عظیم برمیخیزد و همگی نزد ما حاضر میشوند))

(ان کانت الا صیحة واحدة فاذا هم جمیع لدینا محضرون ).

بنابراین برای احیای مردگان و برخاستن آنها از قبرها و حضورشان در دادگاه عدل پروردگار زمان زیادی وقت لازم نیست، همانگونه که برای مرگ انسانها زمان طولانی لازم نبود، صیحه اول فریاد مرگ است، و صیحه دوم فریاد زندگی و حیات و حضور در دادگاه عدل پروردگار!

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 413@@@

تعبیر به ((صیحة )) (یک فریاد) و تاکید آن با ((واحدة )) و سپس ‍ تعبیر به ((اذا)) که در این گونه موارد وقوع ناگهانی چیزی را خبر میدهد، و تعبیر به ((هم جمیع لدینا محضرون )) به صورت جمله اسمیه همگی دلیل بر وقوع سریع این مقطع از رستاخیز است .

لحن قاطع این آیات و آهنگ نافذ آنها چنان در قلب انسانها اثر میگذارد که گوئی این فریاد را با گوش جان میشنوند که ای انسانهای به خواب رفته ! ای خاکهای پراکنده ! و ای استخوانهای پوسیده ! بپاخیزید، بپاخیزید و برای حساب و جزا آماده شوید، و چه زیباست آیات قرآن و چه گویا انذارات آن ؟

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 414@@@