تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد18
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

تمام آیات الهی را نادیده می گیرند

از آنجا که در آیات گذشته سخن از بحثهای مهمی از آیات پروردگار در پهنه جهان هستی بود، در آیات مورد بحث عکس العمل کفار لجوج را در برابر آیات الهی، و همچنین دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) و انذار به عذاب پروردگار بیان می کند.

در نخستین آیه می فرماید: ((هنگامی که به آنها گفته می شود از آنچه پیش رو و پشت سر شماست از عذابهای الهی بپرهیزید، تا مشمول رحمت الهی شوید، اعراض می کنند و رویگردان می شوند)) (و اذا قیل لهم اتقوا ما بین ایدیکم و ما خلفکم لعلکم ترحمون ).**و اذا قیل لهم...جمله شرطیه است و جزاء آن محذوف می باشد که از آیه بعد استفاده می شود و در تقدیر چنین بوده: و اذا قیل لهم اتقوا...اعرضوا عنه***

در اینکه منظور از ((ما بین ایدیکم )) (آنچه پیش روی شماست ) ((و ما خلفکم )) (آنچه پشت سر شما قرار دارد) چیست ؟ مفسران تفسیرهای بسیاری گفته اند:

از جمله اینکه منظور از ((ما بین ایدیکم )) مجازاتهای دنیاست که نمونه ای از آن در آیات قبل ذکر شده، و منظور از ((ما خلفکم )) مجازاتهای آخرت است که در ((پشت سر)) دارند، و تعبیر به پشت سر به خاطر آنست که هنوز نیامده، گوئی پشت سر انسان در حرکت است، و سرانجام روزی به او میرسد و دامانش را می گیرد، و منظور از پرهیز کردن از این مجازاتها این است که عوامل آن را ایجاد نکند و به تعبیر دیگر کاری نکند که مستوجب این عقوبات گردد.

شاهد این سخن اینکه تعبیر به ((اتقوا)) در آیات قرآن یا در مورد خداوند به کار رفته، و یا در مورد روز قیامت و مجازات الهی که در حقیقت هر دو به یک معنی باز می گردد، چرا که پرهیز از خداوند پرهیز از مجازات اوست .

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 400@@@

این خود دلیل بر آنست که در آیه مورد بحث نیز منظور پرهیز از عذاب و مجازات الهی در این جهان و جهان دیگر است .

بعضی آیه را به عکس این معنی تفسیر کرده اند: ((ما بین ایدی )) را به عذاب آخرت و ((ما خلفکم )) را به عذاب دنیا، چرا که آخرت در پیش روی ما قرار دارد (این تفسیر تفاوت چندانی از نظر نتیجه با تفسیر اول ندارد).

ولی بعضی گفته اند منظور از ((پیش رو)) گناهانی است که قبلا انجام شده که پرهیز از آن به معنی توبه و جبران است، و منظور از ((پشت سر)) گناهانی است که بعدا انجام می شود.

بعضی دیگر معتقدند که منظور از ((پیش رو)) گناهان آشکار و ((پشت سر)) به معنی گناهان پنهان است .

بعضی دیگر ((ما بین ایدیکم )) را اشاره به انواع عذاب دنیا، و ((ما خلفکم )) را اشاره به مرگ میدانند (در حالی که مرگ چیزی نیست که قابل پرهیز کردن باشد).

بعضی مانند نویسنده ((فی ظلال )) این دو تعبیر را کنایه از احاطه موجبات غضب و عذاب الهی دانسته که کافران را از هر سو فرا گرفته است .

آلوسی در ((روح المعانی )) و فخر رازی در ((تفسیر کبیر)) هر کدام احتمالات متعددی داده اند که قسمتی از آن گفته شد، و علامه طباطبائی در ((المیزان )) ((ما بین ایدکم )) را اشاره به شرک و معاصی در دنیا می داند، و ((ما خلفکم )) را اشاره به عذاب در آخرت .**(المیزان) جلد 17 صفحه 96 (ذیل آیات مورد بحث)***

در حالی که ظاهر آیه اینست که این هر دو از یک جنس می باشند تنها تفاوت زمانی دارند، نه اینکه یکی اشاره به شرک و گناه و دیگری اشاره به مجازات آن باشد.

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 401@@@

به هر حال بهترین تفسیر برای این جمله همانست که در آغاز گفته شد و آیات مختلف قرآن نیز گواه بر آن است، و آن اینکه منظور از ((ما بین ایدیکم )) مجازاتهای دنیاست و ((ما خلفکم )) مجازاتهای آخرت .

در آیه بعد بار دیگر روی همین معنی تاکید می کند و لجاجت و پافشاری این کوردلان را در نادیده گرفتن آیات الهی و تعلیمات پیامبران مشخص ‍ ساخته، می فرماید: هیچ آیه ای از آیات پروردگارشان برای آنها نمی آید مگر اینکه از آن رویگردان می شوند (و ما تاتیهم من آیة من آیات ربهم الا کانوا عنها معرضین ).

نه بیان آیات انفسی در آنها مؤثر است، و نه شرح آیات آفاقی، نه تهدید و انذار، و نه بشارت و نوید به رحمت الهی، نه منطق عقل و خرد را میپذیرند و نه فرمان عواطف و فطرت را، آنها به کورانی میمانند که نزدیکترین اشیاء اطراف خود را مشاهده نمیکنند و حتی نور آفتاب را از ظلمت و تاریکی شب فرق نمینهند!

سپس قرآن انگشت روی یکی از موارد مهم لجاجت و اعراض آنها گذارده می گوید: ((هنگامی که به آنها گفته شود از آنچه خدا به شما روزی کرده است در راه او انفاق کنید کافران به مؤمنان می گویند: آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا می خواست او را سیر میکرد، شما تنها در گمراهی آشکارید))!

(و اذا قیل لهم انفقوا مما رزقکم الله قال الذین کفروا للذین آمنوا انطعم من لو یشاء الله اطعمه ان انتم الا فی ضلال مبین ).

این همان منطق بسیار عوامانه ای است که در هر عصر و زمان از ناحیه افراد خود خواه و بخیل مطرح می شود که می گویند: اگر فلانی فقیر است لابد

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 402@@@

کاری کرده که خدا می خواهد فقیر بماند، و اگر ما غنی هستیم لابد عملی انجام داده ایم که مشمول لطف خدا شده ایم، بنا بر این نه فقر آنها و نه غنای ما هیچکدام بی حکمت نیست

غافل از اینکه جهان میدان آزمایش و امتحان است، خداوند یکی را با تنگدستی آزمایش میکند، و دیگری را با غنا و ثروت، و گاه یک انسان را در دو زمان با این دو در بوته امتحان قرار میدهد که آیا به هنگام فقر امانت و مناعت طبع و مراتب شکرگزاری را بجا می آورد؟ یا همه را زیر پا می گذارد؟ و به هنگام غنا از آنچه در اختیار دارد در راه او انفاق میکند یا نه ؟

گرچه بعضی آیه فوق را بر گروه خاصی، مانند یهود یا مشرکان عرب و یا جمعی از ملحدین و منکران آئینهای انبیا، تطبیق کرده اند، ولی ظاهر این است که آیه مفهوم عامی دارد که در هر عصر و زمانی مصداقهائی برای آن میتوان یافت، هر چند مصداق آن در عصر نزول آیه افرادی از یهود یا مشرکان بوده اند، این یک بهانه عمومی در طول اعصار و قرون بوده و هست که می گویند اگر رازق خداوند است پس چرا شما از ما میخواهید که افراد فقیر را روزی دهیم ؟ و اگر خدا خواسته است آنها محروم بمانند پس چرا ما کسی را بهره مند سازیم که خدا محرومشان ساخته ؟

بیخبر از اینکه گاه نظام تکوین چیزی ایجاب میکند و نظام تشریع چیز دیگر.

نظام تکوین چنین ایجاب کرده که خداوند زمین را با تمام مواهبش در اختیار بشر قرار دهد، و آنها را در اعمال خود برای طی کردن مسیر تکامل آزاد بگذارد، و در عین حال غرائزی در او آفریده که هر کدام او را به سوئی سوق می دهد.

و نظام تشریع چنین ایجاب کرده که قوانینی برای کنترل غرائز، تهذیب

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 403@@@

نفوس، و تربیت انسانها از طریق ایثار و فداکاری و گذشت و انفاق قرار دهد، و انسان را که استعداد رسیدن به مقام خلیفة اللهی دارد از این طریق به آن مقام منیع برساند، از طریق زکات تطهیر نفوس کند، و از طریق انفاق بخل را از دلها بزداید، و فاصله طبقاتی را که منشاء هزاران فساد در زندگی بشر است از بین ببرد.

این درست به آن می ماند که افرادی بگویند چه ضرورتی دارد که ما درس بخوانیم و یا دیگری را درس بدهیم ؟ اگر خدا میخواست به همه ما علم می داد تا هیچکس نیاز به فرا گرفتن علم نداشته باشد، آیا هیچ عاقلی این منطق را می پذیرد؟.**جمعی از مفسران این احتمال را نیز داده اند که عرب در آن زمان به مهماندوستی معروف بود و از انفاق خودداری نمی کرد،هدف کافران این بود که مومنان را استهزا کنند چرا که آنها همه چیز را به مشیت خدا نسبت می دادند آنها نیز به عنوان استهزا گفتند: اگر خدا می خواست فقیران را بی نیاز می ساخت نیازی به انفاق های ما نیست ولی تفسیری که در بالا ذکر کردیم مناسبتر به نظر می رسد(به تفسیر تبیان و قرطبی و روح المعانی ذیل آیات مورد بحث مراجعه شود)***

جمله ((قال الذین کفروا)) که تکیه روی عنوان کفر آنها کرده با اینکه ممکن بود به جای آن تنها از ضمیر استفاده شود اشاره به این است که این منطقهای خرافی و بهانه جوئیها از ((کفر)) سرچشمه می گیرد!.

و تعبیر ((مؤمنان )) به ((انفقوا مما رزقکم الله )) (انفاق کنید از آنچه خداوند به شما روزی داده ) اشاره به این است که در حقیقت مالک اصلی خداست هر چند این امانت چند روزی به دست ما و شما سپرده شده است، و چقدر بخیلند کسانی که حاضر نیستند حتی مال کسی را به دیگری به فرمان او بدهند؟!

در تفسیر جمله ((ان انتم الا فی ضلال مبین )) (شما در گمراهی آشکاری هستید) سه احتمال وجود دارد:

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 404@@@

نخست اینکه دنباله گفتار کفار نسبت به مؤمنان است .

دیگر اینکه خطاب خدا نسبت به کفار می باشد.

سوم سخن مؤمنان در برابر کافران است .

ولی تفسیر اول از همه مناسبتر است چرا که ارتباط و اتصال با کلمات کفار دارد در حقیقت آنها می خواستند در برابر مؤمنان مقابله به مثل کنند و آنان را به ضلال مبین نسبت دهند!