تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد18
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

اینهمه نقش عجب بر در و دیوار وجود!

بار دیگر در این آیات به مساله توحید باز می گردد، و صفحه تازه ای از کتاب تکوین را در برابر دیدگان انسانها می گشاید، تا پاسخی دندانشکن به مشرکان لجوج و منکران سرسخت توحید باشد.

در این صفحه زیبا از این کتاب بزرگ آفرینش تنوع موجودات بی جان، و چهره های مختلف و زیبای حیات در جهان نبات و حیوان و انسان، مورد توجه قرار گرفته، که چگونه خداوند ((از آب بی رنگ صد هزاران رنگ )) پدید آورده، و از عناصر معین و محدود موجودات کاملا متنوع که هر یکی از دیگری زیباتر است آفریده .

این نقاش چیره دست با یک قلم و یک مرکب، انواع نقشها را ابداع کرده که بینندگان را مجذوب و شیفته و مفتون می کند.

نخست می گوید: ((آیا ندیدی خداوند از آسمان آبی نازل کرد و به وسیله آن میوه هائی به وجود آوردیم با الوان مختلف )) (ا لم تر ان الله انزل من السماء ماء فاخرجنا به ثمرات مختلفا الوانها).

شروع این جمله با استفهام تقریری ضمن تحریک حس کنجکاوی انسانها اشاره به این است که این مطلب آنچنان روشن و آشکار است که هر کس بنگرد می بیند، آری می بیند که از آب و زمین واحد یکی بی رنگ و دیگری تنها دارای یک رنگ اینهمه رنگهای مختلفی از میوه های گوناگون، گلهای زیبا، برگها و شکوفه ها، در چهره های مختلف به وجود آمده است .

الوان : ممکن است به معنی رنگهای ظاهری میوه ها باشد که حتی در یکنوع میوه مانند سیب الوان گوناگونی وجود دارد، تا چه رسد به میوه های مختلف، و ممکن است کنایه از تفاوت در طعم و ساختمان و خواص گوناگون آنها

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 244@@@

بوده باشد، تا آنجا که حتی در یکنوع میوه باز اصناف گوناگونی وجود دارد، چنانکه مثلا در انگور شاید بیش از 50 نوع، و در خرما حدود 70 نوع وجود دارد!

جالب اینکه در آیه فوق به صورت فعل غائب آمده، سپس به صورت متکلم در آغاز می گوید: ((خداوند از آسمان آبی فرستاد)) سپس ‍ اضافه می کند ((ما به وسیله آن میوه های رنگارنگی خارج ساختیم )) این طرز تعبیر منحصر به این آیه نیست، در مواردی دیگر از قرآن مجید نیز همانند آن دیده می شود، گوئی بیان جمله نخست درک و معرفت جدیدی درباره خدا به مخاطب می دهد، و با این درک و شناخت در پیشگاه خدا حاضر می شود، و در حضور سخن با آنها می گوید.

در دنباله آیه به تنوع طرقی که در کوهها وجود دارد، و سبب شناخت جاده ها از یکدیگر می شود اشاره کرده می گوید: ((از کوهها نیز جاده هائی آفریده شده به رنگ سفید و سرخ، با رنگهائی متفاوت و (گاه ) به رنگ کاملا سیاه )) (و من الجبال جدد بیض و حمر مختلف الوانها و غرابیب سود).**بعضی این جمله را جمله (استینافیه) دانسته اند ((من الجبال) خبر مقدم و (جدد) مبتدای موخر است) و بعضی گفته اند: در تقدیر چنین است: الم تران من الجبال جدد بیض و حمر مختلف الوانها***

این تفاوت الوان از یکسو زیبائی خاصی به کوهها می بخشد، و از سوی دیگر سببی برای پیدا کردن راهها و گم نشدن در جاده های پرپیچ و خم کوهستانی است، و در نهایت دلیل است بر قدرت خداوند بر همه چیز.

((جدد)) جمع ((جده )) (بر وزن غده ) به معنی جاده و طریق است .

((بیض )) جمع ((ابیض )) به معنی سفید و ((حمر)) جمع ((احمر)) به معنی سرخ است .

((غرابیب )) جمع ((غربیب )) (بر وزن کبریت ) به معنی سیاه پر رنگ

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 245@@@

است، و اینکه عرب به کلاغ ((غراب )) می گوید نیز از همین جهت است، بنا بر این ذکر کلمه ((سود)) که آن نیز جمع اسود به معنی سیاه است پشت سر آن تاءکیدی است بر معنی سیاهی شدید بعضی از جاده های کوهستانی .**به طوری که بعضی از کتب لغت مانند (لسان العرب) و بعضی از مفسران تصریح کرده اند (سود) در آیه بالا بدل از (غرایب) تاکید بیشتری از نظر سیاهی در بردارد تا (سود) لذا گفته اند در اصل (سود غرایب) بوده است***

این احتمال نیز در تفسیر آیه داده شده است که خود کوهها همانند خطوط و جاده هائی است که بر سطح زمین کشیده شده است که مخصوصا از فاصله های دور کاملا محسوس است، خطوطی است که بعضی سفید و بعضی سرخ رنگ و بعضی سیاه پر رنگ است، خطوطی است که دست تقدیر پروردگار بر چهره زمین ترسیم کرده .**تفسیر المیزان جلد 17 صفحه 42***

به هر حال ساختمان کوهها با رنگهای کاملا متفاوت از یکسو، و جاده های کوهستانی با الوان گوناگون از سوی دیگر، نشانه دیگری از عظمت و قدرت و حکمت او است که هر لحظه به شکلی در می آید و هر زمان به لباس دگری خود را می آراید.

در آیه بعد مساءله تنوع الوان را در انسانها و جانداران دیگر مطرح کرده می گوید ((از انسانها و جنبندگان و چهار پایان نیز افرادی آفریده شده که رنگهای متفاوتی دارند)) (و من الناس و الدواب و الانعام مختلف الوانه ).

آری انسانها با اینکه همه از یک پدر و مادرند دارای نژادها و رنگهای کاملا متفاوتند، بعضی سفید همچون برف، بعضی سیاه همچون مرکب، حتی در یک

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 246@@@

نژاد نیز تفاوت در میان رنگها بسیار است، بلکه فرزندان دوقلو هم که تمام مراحل جنینی را با یکدیگر طی کرده، و از آغاز در آغوش هم بوده اند با دقت که نگاه کنیم از نظر رنگ کاملا یکسان نیستند، با اینکه از یک پدر و یک مادر و در یک زمان نطفه آنها منعقد شده و از یکنوع غذا تغذیه کرده اند.

گذشته از چهره ظاهری، رنگهای باطنی آنها، و خلق و خوهای آنها، و صفحات و ویژگیهای آنان و استعداد و ذوقهایشان، کاملا متنوع و مختلف است، تا مجموعا یک واحد منسجم با تمام نیازمندیها را به وجود آورد. در

جهان جنبندگان هزاران هزار نوع حشره، پرنده، خزنده، حیوانات دریائی، و حیوانات وحشی بیابانی وجود دارد که هر کدام با ویژگیها و عجائب خلقتشان نشانه ای از قدرت و عظمت و علم آفریدگارند.

هنگامی که به یک باغ وحش بزرگ قدم می گذاریم با اینکه بیش از جزئی از هزاران جزء از موجودات زنده جهان در آنجا حضور ندارد چنان مات و مبهوت و مسحور و مجذوب می شویم که بی اختیار لب بستایش ‍ خداوندگاری که اینهمه نقش عجب را بر در و دیوار وجود زده است می گشائیم .

پس از بیان این نشانه های توحیدی در پایان به صورت یک جمع بندی می گوید: ((آری مطلب چنین است )) (کذلک ).**در این که (کذلک) چه محلی از اعراب دارد احتمالات مختلفی داده اند بعضی آن را یک جمله مستقل دانسته که در تقدیر چنین بوده (الامر کذلک) و ما در تفسیر همین معنی را انتخاب کردیم چون جالبتر و مناسبتر است ولی بعضی آن را به جمله قبل زده اند و گفته اند: معنی چنین است: (کما ان الثمرات وجدد الجبال مختلف الوانها کذلک الناس و الدواب و الانعام) این احتمال نیز داده شده که مربوط به جمله بعد باشد و معنی چنین است (کذلک تختلف احوال العباد فی الخشیة)***

و از آنجا که بهره گیری از این آیات بزرگ آفرینش بیش از همه برای

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 247@@@

بندگان خردمند و دانشمند است در دنباله آیه می فرماید: ((تنها بندگان عالم و دانشمندند که از خدا می ترسند)) (انما یخشی الله من عباده العلماء ).

آری از میان تمام بندگان، دانشمندانند که به مقام عالی خشیت یعنی ((ترس از مسؤلیت تواءم با درک عظمت مقام پروردگار)) نائل می گردند، این حالت ((خشیت )) مولود سیر در آیات آفاقی و انفسی و آگاهی از علم و قدرت پروردگار، و هدف آفرینش است .

((راغب )) در ((مفردات )) می گوید: ((خشیت به معنی ترسی است آمیخته با تعظیم، و غالبا در مواردی به کار میرود که از علم و آگاهی به چیزی سرچشمه می گیرد و لذا در قرآن مجید این مقام مخصوص ‍ عالمان شمرده شده است )).

کرارا گفته ایم ترس از خدا به معنی ترس از مسئولیتهائی است که انسان در برابر او دارد، ترس از اینکه در ادای رسالت و وظیفه خویش کوتاهی کند، و از این گذشته اصولا درک عظمت آن هم عظمتی که نامحدود و بی پایان است برای موجود محدودی همچون انسان خوف آفرین است (دقت کنید).

از این جمله ضمنا این نتیجه به خوبی گرفته می شود که عالمان واقعی آنها هستند که در برابر وظائف خود احساس مسئولیت شدید دارند و به تعبیر دیگر اهل علمند نه سخن چرا که علم بی عمل دلیل بر عدم خشیت است، و صاحبان آن در آیه فوق در زمره علماء محسوب نیستند.

همین حقیقت در حدیثی از امام زین العابدین علی بن الحسین (علیه السلام ) آمده است که فرمود: و ما العلم بالله و العمل الا الفان مؤتلفان فمن عرف الله خافه، و حثه الخوف علی العمل بطاعة الله، و ان ارباب العلم و اتباعهم (هم ) الذین عرفوا الله فعملوا له، و رغبوا الیه، و قد قال الله : انما یخشی الله من عباده العلماء: ((علم و عمل دو دوست صمیمی اند، کسی که خدا را بشناسد از او می ترسد، و همین ترس او را وادار به عمل و اطاعت فرمان خدا می کند، صاحبان

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 248@@@

علم و پیروان آنها کسانی هستند که خدا را به خوبی شناخته اند و برای او عمل می کنند، و به او عشق می ورزند، چنانکه خداوند فرموده : انما یخشی الله من عباده العلماء)).**(روضه کافی ) طبق نقل تفسیر نورالثقلین جلد 4 صفحه 359***

و در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام ) در تفسیر همین آیه می خوانیم : یعنی بالعلماء من صدق قوله فعله و من لم یصدق قوله فعله فلیس بعالم : ((منظور از علما کسانی هستند که اعمال آنها هماهنگ با سخنان آنها باشد کسی که گفتار و کردارش هماهنگ نباشد عالم نیست ))**(مجمع البیان) ذیل آیات مورد بحث***.

و در حدیث دیگری آمده : اعلمکم بالله اخوفکم لله : ((از همه شما عالمتر کسی است که ترسش از خدا از همه بیشتر باشد)).**همان***

کوتاه سخن اینکه ((عالمان )) در منطق قرآن کسانی نیستند که مغزشان صندوقچه آراء و افکار این و آن، و انباشته از قوانین و فورمولهای علمی جهان و زبانشان گویای این مسائل، و محل زندگیشان مدارس و دانشگاهها و کتابخانه هاست، بلکه علما آن گروه از صاحبنظران و دانشمندانند که نور علم و دانش تمام وجودشان را به نور خدا و ایمان و تقوا روشن ساخته، و نسبت به وظائفشان سخت احساس ‍ مسئولیت می کنند و از همه پای بندترند.

در سوره قصص نیز خواندیم که وقتی که قارون مغرور و از خود راضی که مدعی مقام علم نیز بود، ثروت خود را به نمایش گذاشت جمعیت دنیا پرستان که سخت تحت تاثیر آن زرق و برق قرار گرفته بودند آرزو کردند که ایکاش آنها نیز دارای چنین بهره ای از اموال دنیا بودند، ولی ((عالمان )) بنی اسرائیل بر آنها فریاد زدند وای بر شما پاداش الهی برای کسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند بهتر است، و این مقام تنها در اختیار شکیبایان و افراد پر استقامت قرار

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 249@@@

می گیرد: و قال الذین اتوا العلم ویلکم ثواب الله خیر لمن آمن و عمل صالحا و لا یلقاها الا الصابرون (قصص - 80).

و در پایان آیه به عنوان یک دلیل کوتاه بر آنچه گذشت می فرماید ((خداوند عزیز و غفور است )) (ان الله عزیز غفور).

((عزت )) و قدرت بی پایانش سرچشمه خوف و خشیت اندیشمندان است، و ((غفوریتش )) که نشانه رحمت بی انتهای او است سبب رجاء و امید آنان است، و به این ترتیب این دو نام مقدس، بندگان خدا را در میان خوف و رجاء نگهمیدارد، و می دانیم حرکت مداوم به سوی تکامل بدون اتصاف به این دو وصف ممکن نیست .

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 250@@@