تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد18
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

اگر کوردلان ایمان نیاورند عجب نیست

در آیات گذشته به اینجا رسیدیم که افرادی هستند همچون مردگان و نابینایان که سخنان انبیاء در دل آنان کمترین اثری ندارد، به دنبال آن در آیات مورد بحث برای اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) را در این زمینه دلداری دهد تا زیاد غمگین و ناراحت نگردد، نخست میفرماید ما تو را به حق برای بشارت و انذار فرستادیم، و هیچ امتی در گذشته نبود مگر اینکه انذار کننده ای داشت (انا ارسلناک بالحق بشیرا و نذیرا و ان من امة الا خلا فیها نذیر).

همین قدر که در انجام وظیفه بشارت و انذار کوتاهی نکنی برای تو کافی است، تو ندای خود را به گوش آنان برسان، به پاداشهای الهی بشارت ده، و از کیفرهای پروردگار آنها را بترسان، خواه پذیرا شوند یا بر سر عناد و لجاج بایستند.

قابل توجه اینکه در آخرین آیه بحث گذشته فرمود: ان انت الا نذیر، ولی در نخستین آیه مورد بحث می گوید: ما تو را بشیر و نذیر به حق فرستادیم اشاره به اینکه اگر تو انذار کننده ای از سوی خودت این کار را نمیکنی، این ماموریتی است که ما بر عهده ات گذارده ایم .

و اگر در آیه گذشته تنها روی انذار تکیه شده بود به خاطر آن بود که سخن از جاهلان لجوجی در میان بود که همچون مردگان قبرستان پذیرای هیچ سخنی نبودند، اما در اینجا وظیفه انبیاء را به طور کلی بیان میکند که دارای هر دو جنبه بشارت و انذار است، منتها در پایان این آیه مجددا روی نذیر تکیه میکند چرا که بخش اصلی دعوت انبیا در برابر مشرکان و ظالمان از طریق انذار بوده است .

((خلا)) از ماده خلاء در اصل به معنی مکانی است که ساتری در آن نباشد این واژه هم در مورد زمان به کار میرود، و هم مکان، و از آنجا که زمان

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 239@@@

در گذر است به ازمنه گذشته ازمنه خالیه گفته میشود، زیرا اکنون اثری از آنها نیست، و دنیا از آن خالی شده است .

بنا بر این جمله و ان من امة الا خلا فیها نذیر به این معنی است که هر امتی از امتهای پیشین انذار کننده ای در گذشته داشته است .

این نکته نیز قابل توجه است که بر طبق آیه فوق تمام امتها دارای انذار کننده الهی یعنی پیامبر بوده اند، هر چند بعضی آن را به معنی وسیعتری گرفته اند که شامل علما و دانشمندانی که مردم را انذار میکنند نیز میشود، ولی این معنی بر خلاف ظاهر آیه است .

اما به هر حال معنی این سخن آن نیست که در هر شهر و دیار پیامبری مبعوث شود، بلکه همین اندازه که دعوت پیامبران و سخنان آنها به گوش جمعیتها برسد کافی است، چرا که قرآن می گوید خلا فیها نذیر (در آنها انذار کننده ای بود، و نمیگوید منها یعنی از میان خود آنها).

بنا بر این آنچه در آیه فوق میخوانیم منافاتی با آیه 44 سوره سبا ندارد که می گوید: و ما ارسلنا الیهم قبلک من نذیر: ما قبل از تو هیچ انذار کننده ای به سوی مشرکان مکه نفرستاده بودیم در اینجا منظور انذار کننده از میان خود آنها است، در حالی که در آیه قبل منظور وصول دعوت پیامبران به آنها است .

در آیه بعد می افزاید اگر تو را تکذیب کنند عجب نیست و غمگین مباش ‍ زیرا کسانی که قبل از آنها بودند نیز پیامبرانشان را تکذیب کردند، در حالی که فرستادگان آنها با معجزات و دلائل روشن، و کتابهای محتوی پند و اندرز، و کتابهای آسمانی مشتمل بر احکام و قوانین روشنی بخش، به سراغشان آمدند (و ان یکذبوک فقد کذب الذین من قبلهم جائتهم رسلهم بالبینات و بالزبر و بالکتاب المنیر).

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 240@@@

تنها تو نیستی که با داشتن معجزات و کتاب آسمانی مورد تکذیب این قوم جاهل قرار گرفته ای، پیامبران پیشین نیز با این مشکل دست به گریبان بودند بنا بر این غمگین مباش و محکم در مسیر خود گام بردار، و بدان آنها که باید بپذیرند میپذیرند.

در اینکه فرق میان ((بینات )) و ((زبر)) و ((کتاب منیر)) چیست ؟ مفسران نظرات مختلفی اظهار داشته اند که از همه روشنتر دو تفسیر زیر است :

1 - ((بینات )) به معنی دلائل روشن و معجزاتی است که حقانیت پیامبر را به ثبوت میرساند، اما ((زبر)) جمع ((زبور)) به معنی کتابهائی است که خط آنها با استحکام نوشته شده (همچون نوشته بر سنگ و مانند آن ) که در اینجا کنایه از استحکام مطالب آن است .**راغب در مفردات می گوید زبرت الکتاب کتبته کتابة عظیمه و کل کتاب غلیظ الکتابه یقال له زبور (مفردات ماده زبر)***

و به هر حال اشاره به کتابهائی است که قبل از موسی (علیهالسلام ) نازل شده، در حالی که کتاب منیر اشاره به کتاب موسی و کتب آسمانی دیگری است که بعد از آن نازل گردیده (زیرا در قرآن مجید در سوره مائده آیه 44 و 46 از تورات و انجیل به عنوان هدایت و نور یاد شده، و در آیه 15 همان سوره تعبیر به نور در مورد قرآن مجید نیز آمده است .

2 - منظور از ((زبر)) آن قسمت از کتب انبیا است که تنها محتوی پند و اندرز و نصیحت و مناجات بوده (مانند زبور داود) و اما ((کتاب منیر)) آن دسته از کتابهای آسمانی است که دارای احکام و قوانین و دستورات مختلف اجتماعی و فردی است مانند تورات و انجیل و قرآن و این تفسیر مناسبتر به نظر می رسد.

در آخرین آیه مورد بحث به کیفر دردناک این گروه اشاره کرده می فرماید:

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 241@@@

چنان نبود که آنها از کیفر الهی مصون بمانند، و دائما به تکذیبهای خود ادامه دهند، سپس، کافران را گرفتم و سخت و مجازات کردم (ثم اخذت الذین کفروا).**(اخذت) از ماده (اخذ) به معنی گرفتن است ولی در این موارد کنایه از مجازات است زیرا گرفتن و دستگیر کردن مقدمه مجازات می باشد***

جمعی را گرفتار طوفان ساختیم، گروهی را گرفتار تندباد ویرانگر، و جمعی را به وسیله صیحه آسمانی و صاعقه و زلزله در هم کوبیدیم !

سپس در پایان برای تاکید و بیان عظمت و شدت مجازات آنها می گوید: مجازات من نسبت به آنها چگونه بود؟! (فکیف کان نکیر).

این درست به آن می ماند که شخصی عمل مهمی را انجام میدهد و بعد از حاضران سوال میکند کار من چگونه بود؟

به هر حال این آیات از یکسو به تمام رهروان راه الله و مخصوصا رهبران و پیشوایان راستین هر امتی در هر عصر و زمان دلداری و دلگرمی می دهد که از نغمه های مخالف دلسرد و مایوس نشوند، و بدانند دعوتهای الهی همیشه با مخالفتهای شدید از سوی متعصبان لجوج و سودجویان ستمگر مواجه بوده، و در عین حال طالبان دلسوز و عاشقان پاکبازی نیز بوده اند که در کنار داعیان راه حق جانفشانی می کردند.

و از سوی دیگر تهدیدی است برای این مخالفان لجوج که بدانند برای همیشه نمیتوانند به اعمال ننگین و مخرب خود ادامه دهند، دیر یا زود کیفرهای الهی دامانشان را خواهد گرفت .

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 242@@@