تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد18
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

ارزیابی ارزشها!

مساله مهم در زندگانی فرد و جامعه ها مساله معیارهای سنجش، و نظام ارزشی حاکم بر فرهنگ آن جامعه است .

زیرا تمام حرکتها در زندگی فرد و جمع از همین نظام ارزشی سرچشمه

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 112@@@

میگیرد، و برای آفریدن این ارزشها است .

اشتباه یک قوم و ملت در این مساله، و روی آوردن به ارزشهای خیالی و بی اساس، کافی است که تاریخ آنها را به تباهی بکشد، و درک ارزشهای واقعی و معیارهای راستین محکمترین زیربنای کاخ سعادت آنها است .

دنیا پرستان مغرور ارزش را تنها منحصر در مال و قدرتهای مادی و نفرات خود میدانند، حتی معیار شخصیت در پیشگاه خدا را در این چهار چوب تصور میکنند، چنانکه در آیات فوق نمونه ای از آن دیدیم، و نمونه های فراوان دیگری از آن در قرآن مجید به چشم میخورد.

1 - فرعون جبار و زر و زورپرست به اطرافیانش می گوید: من باور نمیکنم موسی از طرف خدا باشد اگر راست می گوید پس چرا دست بند طلا به او داده نشده است ؟! فلو لا القی علیه سورة من ذهب (سوره زخرف آیه 53).

او حتی نداشتن چنین زر و زیوری را دلیل بر پستی مقام موسی می شمرد و می گوید: (ام انا خیر من هذا الذی هو مهین ) (سوره زخرف آیه 52).

2 - مشرکان عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) از اینکه قرآن به مرد تهیدستی نازل شده تعجب میکردند، و میگفتند لو لا نزل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم : چرا این قرآن بر شخصیت بزرگ و مرد ثروتمندی از سرزمین مکه یا طائف نازل نشده است ؟! (زخرف آیه 31).

3 - بنی اسرائیل به ((اشموئیل )) پیغمبر زمانشان در مورد انتخاب ((طالوت )) به فرماندهی لشکر ایراد کردند، و گفتند: ((نحن احق بالملک منه و لم یوت سعة من المال )): ما از او به فرماندهی و حکومت سزاوارتریم، چرا که از دودمان معروفیم، بعلاوه طالوت ثروتی ندارد؟! (سوره بقره 247).

4 - مشرکان ثروتمند قوم نوح به او ایراد کردند چرا این افراد اراذل و پست اطراف تو را گرفته اند؟! و منظورشان از پستی، نداشتن مال و ثروت بود!

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 113@@@

((قالوا انمومن لک و اتبعک الارذلون )): آیا ما به تو ایمان بیاوریم در حالی که اراذل به تو ایمان آورده اند؟! (سوره شعراء آیه 111).

5 - همین ایراد را ثروتمندان مکه به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم ) کردند که از چه رو اطراف تو را پا برهنه ها گرفته اند؟ ما حتی از بوی بدن اینها ناراحت میشویم، اگر آنها را از خود برانی ما در کنار توئیم، قرآن در سوره کهف سخت به آنها می تازد، با شدیدترین لحنی آنها را تهدید میکند، و به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) دستور میدهد: تو باید با مردانی همنشین باشی که هر چند تهیدستند اما قلبشان مملو از عشق خدا است و صبح و شام رو به درگاه خدا می آورند، و جز او کسی را نمی خواهند، ای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) با اینها باش و هرگز روی از اینها مگردان و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداة و العشی یریدون وجهه و لا تعد عیناک عنهم (کهف - 28).

روی این جهات نخستین و مهمترین گام اصلاحی انبیاء در هم شکستن این چارچوبه های ارزشی دروغین بود، آنها با تعلیماتشان این معیارهای غلط را در هم ریختند، و ارزشهای اصیل الهی را جانشین آن ساختند و با یک ((انقلاب فرهنگی )) محور شخصیت را از اموال و اولاد و ثروت و جاه و شهرت قبیله و فامیل به تقوا و ایمان و عمل صالح مبدل ساختند.

نمونه آن را در آیات مورد بحث خواندیم که بعد از کشیدن خط بطلان بر ((اموال )) و ((اولاد)) به عنوان یک وسیله تقرب در پیشگاه الهی و گفتن و ما اموالکم و لا اولادکم بالتی تقربکم عندنا زلفی بلافاصله ارزش اصیل را با جمله الا من آمن و عمل صالحا جانشین آن میکند.

آیه شریفه : ((ان اکرمکم عند الله اتقاکم )) که به صورت یک شعار اسلامی درآمده، بعد از نفی ارزشهای وابسته به قبیله و عشیره بیانگر همین انقلاب فکری و ارزشی است .

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 114@@@

طبق این آیه (سوره حجرات - 13) هیچ چیز جز تقوا، ایمان توام با احساس مسئولیت و پاکی عمل، معیار ارزیابی شخصیت انسانها و قربشان در درگاه خدا نیست، و هر کس از این معیار اصیل سهم بیشتری دارد مقربتر و گرامیتر است .

جالب اینکه در محیط عربستان قبل از آنکه تعلیمات حیاتبخش اسلام و قرآن ظهور کند بر اثر حاکمیت نظام ارزشی زر و زور محصول آن محیط مشتی غارتگر و زورگو همچون ((ابو سفیانها)) و ((ابو جهلها)) و ((ابولهبها)) بود.

اما از همان محیط بعد از انقلاب نظام ارزشی سلمانها و بوذرها و مقدادها و عمار یاسرها برخاستند.

جالب اینکه قرآن مجید در سوره زخرف بعد از ذکر آیاتی که در فوق به آن اشاره کردیم، می گوید: نه تنها زرق و برق مادی دلیل بر شخصیت نیست بلکه اگر مفاسدی از این رهگذر به وجود نمی آمد ما برای کافران خانه هائی قرار میدادیم که سقفهایش از نقره و پله ها و نردبانهای (گرانقیمتی ) داشته باشد که به وسیله آن به طبقات بالا روند، و برای اطاقهای آنها درهائی (پر زرق و برق ) و تختهائی (زیبا) قرار میدادیم که بر آن تکیه کنند، و هر گونه زیوری را در اختیار آنها میگذاردیم، ولی اینها همه متاع زندگی دنیا است و سرای آخرت نزد پروردگارت برای پرهیزگاران است (و لو لا ان یکون الناس امة واحدة لجعلنا لمن یکفر بالرحمن لبیوتهم سقفا من فضة و معارج علیها یظهرون - و لبیوتهم ابوابا و سررا علیها یتکئون - و زخرفا و ان کل ذلک لما متاع الحیاة الدنیا و الاخرة عند ربک للمتقین ) (زخرف آیات 33 - 34 - 35).


اینها همه برای این است که ارزشهای دروغین جای ارزشهای واقعی انسانی را نگیرد.

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 115@@@