تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد18
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

مال و فرزند دلیل قرب به خدا نیست !

از آنجا که در آیات گذشته سخن از اغواگری مستکبران بود در آیات مورد بحث گوشه ای از این اغواگری را منعکس میسازد و ضمنا به پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم ) نیز دلداری میدهد که اگر با تو مخالفت کنند تعجب مکن مخالفت مستکبران مرفه با پیامبران راستین یک شیوه دائمی آنها بوده است .

می گوید: ما هرگز در هیچ شهر و دیاری پیامبر انذار کننده ای نفرستادیم مگر اینکه مترفین - همان متنعمان مغرور و مست نعمت - میگفتند ما به آنچه شما به آن فرستاده شده اید کافریم، و آنچه را نامش پیام الهی می نهید قبول نداریم (و ما ارسلنا فی قریة من نذیر الا قال مترفوها انا بما ارسلتم به کافرون ).

((نذیر)) به معنی بیم دهنده، اشاره به پیامبران الهی است که مردم را از عذاب الهی در برابر کجرویها و بیدادگریها و گناه و فساد بیم میدادند.

((مترفوها)) جمع ((مترف )) از ماده ((ترف )) (بر وزن طرف ) به معنی تنعم است، و مترف به کسی می گویند که فزونی نعمت و زندگی مرفه او را مست

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 106@@@

و مغرور و غافل کرده و به طغیان گری واداشته است .**(لسان العرب) جلد 9 صفحه 17***

آری معمولا کسانی که در صف اول مخالفین انبیاء بودند این گروه مترف طغیانگر غافل بودند که چون تعلیمات انبیاء را از یک سو مزاحم کامجوئی و هوسرانی خود میدیدند، و از سوی دیگر مدافع حقوق محرومانی که با غصب حقوق آنها به این زندگی پر زرق و برق رسیده بودند، و از سوی سوم آنها همیشه برای پاسداری مال و ثروتشان قدرت حکومت را یدک میکشیدند، و پیامبران را در تمام این جهات در نقطه مقابل خود میدیدند، لذا فورا به مبارزه برمی خاستند.

عجب اینکه آنها انگشت روی حکم و تعلیم خاصی نمیگذاشتند، بلکه در بست میگفتند ما به تمام آنچه شما مبعوث شده اید کافریم و حتی یک گام هم با شما همراه نیستیم که این خود بهترین دلیل بر لجاجت و عناد آنها در برابر حق بود.

این معنی مساله مهمی است که قرآن در آیات مختلف از آن پرده برداشته که غالبا محرومان، نخستین کسانی بودند که دعوت انبیاء را لبیک میگفتند، و متنعمین مغرور نیز اولین گروهی بودند که علم مخالفت را برمی داشتند.

با اینکه منکران دعوت انبیاء مسلما منحصر به این گروه نبودند، ولی غالبا عاملان فساد و داعیان به شرک و خرافات آنها بودند که دائما سعی داشتند دیگران را هم به زور به این طرق به کشانند.

در آیات 23 زخرف، 116 سوره هود، و 33 سوره مومنون نیز همین معنی آمده است .

نه تنها در برابر انبیاء که در برابر هر قدم اصلاحی از ناحیه هر دانشمند مصلح و عالم مجاهدی برداشته شود این گروه سر به مخالفت برمیدارند، و برای

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 107@@@

در هم شکستن برنامه های مصلحان توطئه میچینند و از هیچ جنایتی روی گردان نیستند.

آیه بعد به منطق پوشالی آنها که در هر زمانی برای اثبات برتری خود متوسل میشدند و به اغفال عوام میپرداختند اشاره کرده، می گوید: و آنها گفتند ما از همه ثروتمندتر و پراولادتریم (و قالوا نحن اکثر اموالا و اولادا).

خداوند به ما محبت دارد هم اموال فراوان در اختیار ما نهاده، و هم نیروی انسانی بسیار، و این دلیل بر لطف او در حق ما و نشانه مقام و موقعیت ما در نزد او است و ما (نور چشمیها) هرگز مجازات نخواهیم شد! (و ما نحن بمعذبین ).

مگر خداوند عزیز کرده های خود را هم مجازات میکند؟! اگر ما مطرود درگاه او بودیم این همه نعمت چرا به ما میداد؟! خلاصه آبادی دنیای ما دلیل روشنی بر آبادی آخرت ماست !

بعضی از مفسران احتمال داده اند که جمله ((و ما نحن بمعذبین )) دلیل بر آن است که آنها بطور کلی منکر قیامت و عذاب بودند. ولی آیات بعد نشان میدهد که این جمله ناظر به این معنا نیست، بلکه منظورشان این بوده که آنها به دلیل ثروتشان مقرب درگاه خدایند.

آیه بعد این منطق پوشالی و عوامفریبانه را به عالیترین وجهی پاسخ میدهد و در هم میکوبد، روی سخن را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) کرده، میفرماید: به آنها بگو پروردگار من روزی را برای هر کس ‍ بخواهد گسترش میدهد، و برای هر کس بخواهد سخت میگیرد (و اینها همه طبق مصالحی است که برای آزمون خلق و نظام زندگی انسان لازم میداند و ربطی به قدر و مقام در درگاه خدا ندارد (قل ان ربی یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر).

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 108@@@

بنا بر این هرگز نباید وسعت روزی را دلیل بر سعادت، و تنگی روزی را دلیل بر شقاوت شمرد اما اکثر مردم از این واقعیت بیخبرند (و لکن اکثر الناس لا یعلمون ).

البته اکثریت ناآگاه و بیخبر چنین هستند و گرنه این مساله برای آگاهان واضح و روشن است .

سپس با صراحت بیشتری همین معنی را تعقیب کرده، می گوید: هرگز چنان نیست که اموال و اولادتان شما را نزد ما مقرب سازد (و ما اموالکم و لا اولادکم بالتی تقربکم عندنا زلفی ).**(زلفی) و (زلفة) به معنی مقام و منزلت و منزلگاه آمده است (مفردات راغب) و بهمین دلیل منازل شب را زلف اللیل گویند-تعبیر به (التی) به خاطر آن است که در بسیاری از موارد ضمیر مفرد مونث به جمع مکسر بر می گردد بنابراین در این جا نیازی به تقدیر نیست***

این اشتباه بزرگی است که دامنگیر گروهی از عوام شده است که تصور میکنند آنها که در این جهان از نظر مادی گرفتار محرومیتند مغضوب و مطرود درگاه خدا هستند و آنها که در رفاه نعمت غوطه ورند محبوب و مقبول او می باشند.

چه بسیار افراد محرومی که با این وسیله آزمایش میشوند و به برترین مقامات میرسند، و چه بسیار افراد متنعمی که اموال و ثروتشان بلای جانشان و مقدمه مجازاتشان است .

مگر قرآن در آیه 15 سوره تغابن صریحا نمیگوید: انما اموالکم و اولادکم فتنه و الله عنده اجر عظیم اموال فرزندان شما وسیله آزمایش ‍ شما هستند و پاداش عظیم نزد خدا است .

این سخن بدان معنی نیست که انسان دست از تلاش و کوشش لازم برای

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 109@@@

زندگی بر دارد، بلکه هدف این است که داشتن امکانات اقتصادی و نیروی انسانی فراوان هرگز معیار ارزش معنوی انسانها در پیشگاه خدا نمیشود.

سپس به معیار اصلی ارزشهای انسانها و آنچه مایه تقرب به درگاه خدا میشود پرداخته (به صورت یک استثنای منفصل ) می گوید: مگر کسانی که ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند که برای آنها در برابر اعمالشان پاداش مضاعف است، و در غرفه های بهشتی در نهایت امنیت به سر میبرند (الا من امن و عمل صالحا فاولئک لهم جزاء الضعف بما عملوا و هم فی الغرفات آمنون ).**تعبیر به (جزاء الضعف) از قبیل اضافه موصوف به صفت است***

بنا بر این تمام معیارها به این دو امر باز میگردد ایمان و عمل صالح از هر کس و در هر زمان و در هر مکان، و از هر قشر و هر گروه، و تفاوت انسانها در پیشگاه خدا به تفاوت درجات ایمان و مراتب عمل صالح آنها است، و جز این چیز دیگری نیست .

حتی علم دانش و انتساب به افراد بزرگ، حتی به پیامبران، اگر توام با این دو معیار نباشد به تنهائی چیزی بر ارزش انسان نمی افزاید.

اینجا است که قرآن با صراحت بی نظیرش قلم بطلان بر تمام پندارهای انحرافی و خرافی در زمینه عوامل قرب به پروردگار، و ارزش وجودی انسان کشیده، و معیار اصیل را در دو چیز خلاصه کرده که همه انسانها قدرت بر تحصیل آن را دارند، و امکانات و محرومیتهای مادی در آن مؤثر نیست .

آری اموال و اولاد نیز اگر در این مسیر قرار گیرند به همین صبغه الهی در می آیند و رنگ ایمان و عمل صالح میپذیرند، و مایه قرب خدا میشوند، اما اموال و اولادی که انسان را از خدا دور سازند و همچون بتی مورد پرستش قرار گیرند و مایه فساد و افساد گردند آتشگیره های جهنمند، و به گفته قرآن : دشمن جان انسان و دشمن سعادت او هستند: یا ایها الذین آمنوا ان من ازواجکم

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 110@@@

و اولادکم عدوا لکم ما حذروه : ((ای کسانی که ایمان آورده اید بعضی از همسران و فرزندان شما دشمن شما هستند، از آنها بر حذر باشید))! (تغابن - 14).

ضمنا چنانکه قبلا نیز اشاره کرده ایم ضعف تنها به معنی دو چندان نیست، بلکه به معنی چند برابر آمده است، و در آیه مورد بحث به همین معنی است، زیرا میدانیم پاداش هر کار نیک در نزد خدا حداقل ده برابر است، من جاء بالحسنه فله عشر امثالها (انعام - 160) و گاه به مراتب از این هم فراتر میرود.

((غرفات )) جمع ((غرفه )) به معنی حجره هائی است در طبقه بالا قرار گرفته که هم نور بیشتر دارد و هم هوای بهتر، و هم از آفات به دور است، به همین دلیل این تعبیر در مورد برترین منازل بهشت به کار رفته است .

این لغت در اصل از ماده ((غرف )) (بر وزن برف ) به معنی بالا بردن و برداشتن چیزی است .

تعبیر به آمنون (کسانی که در امنیت به سر میبرند) در مورد بهشتیان تعبیر بسیار جامعی است که آرامش روح و جسم آنها را از هر نظر منعکس ‍ میکند، چرا که نه ترس فنا و زوال و مرگ دارند، و نه ترس هجوم دشمن، و نه بیماری و آفت و اندوه، و نه حتی ترس از ترس ! و نعمتی برتر از این نیست که انسان از هر نظر در امنیت به سر برد، همان گونه که بلائی بدتر از ناامنی در جنبه های مختلف زندگی وجود ندارد.

و در آیه بعد گروه مقابل آنها را توصیف کرده و می گوید: اما آنها که برای انکار و ابطال آیات ما تلاش و کوشش میکنند، نه خود ایمان دارند و نه اجازه میدهند دیگران در راه حق گام نهند، در حالی که چنین میپندارند که میتوانند از چنگال قدرت ما فرار کنند، آنها در عذاب دردناک روز قیامت احضار میشوند

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 111@@@

(و الذین یسعون فی آیاتنا اولئک فی العذاب محضرون ).

آنها همان کسانی هستند که با استفاده از اموال و اولاد و نفرات خود به تکذیب انبیاء پرداخته اند و به وسوسه خلق خدا مشغول شدند و آنچنان مغرور بودند که گمان میکردند از چنگال عذاب الهی میگریزند، ولی همگی به فرمان خدا در دل آتش سوزان دوزخ احضار میشوند.

جمله اولئک فی العذاب محضرون چون سخنی از زمان آینده در آن نیست، ممکن است اشاره به این معنی باشد که آنها هم اکنون نیز گرفتار عذابند، چه عذابی برتر از این زندانی که با مال و اولاد برای خود ساخته اند؟!

این احتمال نیز وجود دارد که تعبیر فوق به خاطر آن باشد که این وعده الهی چنان مسلم است که گوئی الان در آن قرار دارند، همان گونه که در جمله ((فهم فی الغرفات آمنون )) آمده است .

تعبیر به ((معاجزین )) به طوری که بعضی از ارباب لغت گفته اند به معنی این است که آنها چنین میپندارند که میتوانند از حوزه قدرت خدا و مجازاتش فرار کنند، در حالی که این پنداری باطل و بی اساس ‍ است .**(لسان العرب) و (مفردات راغب) (معاجزین) را به معنی (ظانین انهم یعجزون الله) تفسیر کرده اند و در حقیقت شبیه تعبیر (یخادعون الله و رسوله) که در آیه 9 سوره بقره است زیرا باب مفاعله گاه به این معنا می آید***

نکته ها: