تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد18
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

هیچ کس مجبور به پیروی وسوسه های شیطان نیست !

این آیات در حقیقت یکنوع نتیجه گیری کلی از داستان قوم سبا است که در آیات گذشته آمده بود و دیدیم چگونه آنها بر اثر تسلیم در برابر هوای نفس و وسوسه های شیطان گرفتار آن همه بدبختی و ناکامی شدند.

در نخستین آیه می فرماید: به یقین ابلیس گمان خود را درباره آنها (و هر جمعیتی که از ابلیس پیروی کنند) محقق یافت ! (و لقد صدق علیهم ابلیس ظنه ).

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 73@@@

((آنان همگی از او پیروی کردند جز گروه اندکی از مومنان )) (فاتبعوه الا فریقا من المومنین ).

یا به تعبیر دیگر پیش بینی ابلیس که بعد از سرپیچی از سجده برای آدم و طرد شدن از درگاه کبریائی خداوند گفت فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین : به عزتت سوگند که همه آنها را جز بندگان مخلصت گمراه خواهم کرد درباره این گروه درست از آب در آمد.**نمل-19***

گرچه او این سخن را از روی گمان و تخمین گفت ولی همین گمان و تخمین سرانجام به واقعیت پیوست، و این سست اراده ها و ضعیف الایمانها گروه گروه به دنبال او حرکت کردند، تنها گروه اندکی از مومنین بودند که زنجیرهای وسوسه های شیطان را در هم شکستند، و فریب دامهای او را نخوردند، آزاد آمدند و آزاد زیستند و آزاد رفتند، گرچه آنها از نظر عدد کم بودند ولی از نظر ارزش هر کدام با جهانی برابری داشتند: اولئک هم الاقلون عددا و الا کثرون عند الله قدرا.**نهج البلاغه کلمات قصار***

در آیه بعد در رابطه با وسوسه های ابلیس و کسانی که در حوزه نفوذ او قرار می گیرند، و آنها که بیرون از این حوزه اند، به دو مطلب اشاره می کند: نخست می گوید: شیطان سلطه ای بر آنها نداشت و کسی را به پیروی خود مجبور نمی کند (و ما کان له علیهم من سلطان ).

این ما هستیم که اجازه ورود به او می دهیم و پروانه عبورش را از مرزهای کشور تن به درون قلبمان صادر می کنیم !

این همان است که قرآن در جای دیگر از گفتار خود شیطان نقل می کند: و ما کان لی علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی : ((من سلطهای بر شما

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 74@@@

نداشتم جز اینکه شما را دعوت کردم و شما هم دعوت مرا اجابت نمودید)) (ابراهیم - 22).

ولی پیدا است بعد از اجابت دعوت او از ناحیه افراد بی ایمان و هواپرست او آرام نمی نشیند و پایه های سلطه خود را بر وجود آنان مستحکم می کند.

لذا در دنباله آیه می افزاید: هدف از آزادی ابلیس در وسوسه هایش این بود، که مومنان به آخرت از افراد بی ایمان و کسانی که در شکند شناخته شوند (الا لنعلم من یومن بالاخرة ممن هو منها فی شک ).**بنابراین معنی که در تفسیر آیه گفتیم استثناء در اینجا استثنای متصل است به قرینه چیزی که در آیه 42 سوره حجر آمده: ان عبادی لیس لک علیهم سلطان الا من اتبعک من الغاوین، زیرا ظاهر این آیه آن است که شیطان بر غاوین سلطه پیدا می کند- البته بعضی از مفسران احتمال استثنای منقطع نیز داده اند***

بدیهی است خداوند از ازل به همه چیز که در این جهان تا ابد واقع می شود آگاه است، بنابراین جمله ((لنعلم )) مفهومش این نیست که ما مومنان را به آخرت را از آنها که در شک و تردیدند نمی شناسیم، باید وسوسه های شیطان به میان آید تا شناخته شوند، بلکه منظور از این جمله تحقق عینی علم خداوند است، چرا که خداوند هرگز به علمش از باطن اشخاص و اعمال بالقوه آنها کسی را مجازات نمی کند، بلکه باید میدان امتحان فراهم گردد، وسوسه های شیاطین و هوای نفس شروع شود تا هر کس آنچه در درون دارد با کمال آزادی اراده و اختیار بیرون ریزد، و علم خدا تحقق عینی یابد، زیرا تا در خارج عملی انجام نشود استحقاق ثواب و عقاب حاصل نمی شود.

به تعبیر دیگر: تا آنچه بالقوه است فعلیت نیابد تنها به حسن باطن یا سوء باطن، کسی را پاداش نمی دهند و مجازات نمی کنند.

و در پایان آیه به عنوان یک هشدار به همه بندگان می گوید: و پروردگار

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 75@@@

تو حافظ همه چیز و نگاهبان آن است (و ربک علی کل شی ء حفیظ).

تا پیروان شیطان تصور نکنند چیزی از اعمال و گفتار آنها در این جهان از بین می رود یا خداوند آن را فراموش می کند، نه، هرگز، بلکه خداوند همه را برای روز جزا نگهداری و حفظ می نماید.

@@تفسیر نمونه جلد 18 صفحه 76@@@