تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد17
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

مساله خاتمیت

این آیه آخرین سخنی است که خداوند در ارتباط با مساله ازدواج پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) با همسر مطلقه زید برای شکستن یک سنت غلط جاهلی، بیان می دارد، و جواب کوتاه و فشرده ای است به عنوان آخرین جواب، و ضمنا حقیقت مهم دیگری را که مساله خاتمیت است به تناسب خاصی در ذیل آن بیان می کند.

نخست می فرماید: ((محمد پدر هیچیک از مردان شما نبود)) (ما کان محمد ابا احد من رجالکم ).

نه ((زید)) و نه دیگری، و اگر یک روز نام پسر محمد بر او گذاردند این تنها یک عادت و سنت بود که با ورود اسلام و نزول قرآن بر چیده شد نه یک رابطه طبیعی و خویشاوندی .

البته پیامبر فرزندان حقیقی به نام ((قاسم )) و ((طیب )) و ((طاهر)) و ((ابراهیم )) داشت، ولی طبق نقل مورخان همه آنها قبل از بلوغ، چشم از جهان بستند، و لذا نام ((رجال )) (مردان ) بر آنها اطلاق نشد.**(تفسیر قرطبی) و تفسیر (المیزان) ذیل آیه مورد بحث***

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 337@@@

امام حسن و امام حسین (علیه السلام ) که آنها را فرزندان پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می خواندند، گرچه به سنین بالا رسیدند، ولی به هنگام نزول این آیه هنوز کودک بودند، بنابر این جمله ما کان محمد ابا احد من رجالکم که به صورت فعل ماضی آمده است بطور قاطع در آن هنگام در حق همه صادق بوده است .

و اگر در بعضی از تعبیرات خود پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می خوانیم ((انا و علی ابوا هذه الامة )): ((من و علی پدران این امتیم )) مسلما منظور پدر نسبی نبوده بلکه ابوت ناشی از تعلیم و تربیت و رهبری بوده است .

با این حال ازدواج با همسر مطلقه زید که قرآن فلسفه آنرا صریحا شکستن سنتهای نادرست ذکر کرده چیزی نبود که باعث گفتگو در میان این و آن شود، و یا به خواهند آنرا دستاویز برای مقاصد سوء خود کنند.

سپس می افزاید: ارتباط پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) با شما تنها از ناحیه رسالت و خاتمیت می باشد ((او رسول الله و خاتم النبیین است )) (و لکن رسول الله و خاتم النبیین ).

بنابر این صدر آیه ارتباط نسبی را بطور کلی قطع می کند و ذیل آیه ارتباط معنوی ناشی از رسالت و خاتمیت را اثبات می نماید، و از اینجا پیوند صدر و ذیل روشن می شود.

از این گذشته اشاره به این حقیقت نیز دارد که در عین حال علاقه او فوق علاقه یک پدر به فرزند است، چرا که علاقه او علاقه رسول به امت می باشد، آنهم رسولی که می داند بعد از او پیامبر دیگری نخواهد آمد، و باید آنچه مورد نیاز امت است تا دامنه قیامت برای آنها با دقت و با نهایت دلسوزی پیش بینی کند.

و البته خداوند عالم و آگاه همه آنچه را در این زمینه لازم بوده در اختیار او گذارده، از اصول و فروع و کلیات و جزئیات در تمام زمینه ها، و لذا در پایان آیه می فرماید: ((خداوند به هر چیز عالم و آگاه بوده و هست )) (و کان الله بکل شی ء علیما).

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 338@@@

این نکته نیز قابل توجه است که خاتم انبیاء بودن، به معنی ((خاتم المرسلین )) بودن نیز هست، و اینکه بعضی از دین سازان عصر ما برای مخدوش کردن مساله خاتمیت به این معنی چسبیده اند که قرآن پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) را خاتم انبیاء شمرده، نه خاتم رسولان این یک اشتباه بزرگ است، چرا که اگر کسی خاتم انبیاء شد به طریق اولی ((خاتم رسولان )) نیز هست، زیرا مرحله ((رسالت )) مرحله ای است فراتر از مرحله ((نبوت )) (دقت کنید).

این سخن درست به این می ماند که بگوئیم : فلان کس در سرزمین حجاز نیست، چنین کسی مسلما در مکه نخواهد بود، اما اگر بگوئیم در مکه نیست، ممکن است در نقطه دیگری از حجاز باشد، بنابر این اگر پیامبر را ((خاتم المرسلین )) می نامید ممکن بود ((خاتم انبیاء)) نباشد، اما وقتی می گوید او ((خاتم انبیاء)) است، مسلما ((خاتم رسولان )) نیز خواهد بود، و به تعبیر مصطلح نسبت ((نبی )) و ((رسول )) نسبت ((عموم و خصوص مطلق است )) (باز هم دقت کنید)

نکته ها: