تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد17
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

مجازاتهای تربیتی

به دنبال بحثی که پیرامون گنهکاران و مجازات دردناک آنها در آیات قبل گذشت، در آیات مورد بحث به یکی از الطاف خفی الهی در مورد آنان که همان مجازاتهای خفیف دنیوی و بیدار کننده است اشاره می کند، تا معلوم شود خدا هرگز نمی خواهد بنده ای گرفتار عذاب جاویدان شود، به همین دلیل از تمام وسائل بیدار کننده برای نجات آنها استفاده می کند.

پیامبران الهی می فرستد، کتب آسمانی نازل می کند، نعمت می دهد، به مصیبت گرفتار می سازد، و اگر هیچیک از اینها سودی نداشت، چنین کسانی جز آتش دوزخ سرنوشتی نخواهند داشت

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 159@@@

می فرماید: ((ما آنها را از عذاب نزدیک این دنیا قبل از عذاب بزرگ آخرت می چشانیم، شاید بیدار شوند و باز گردند)) (و لنذیقنهم من العذاب الادنی دون العذاب الاکبر لعلهم یرجعون ).

مسلما عذاب ادنی معنی گسترده ای دارد که غالب احتمالاتی را که مفسران به طور جداگانه در تفسیر آن نوشته اند در برمی گیرد.

از جمله اینکه منظور مصائب و درد و رنجها است .

یا قحطی و خشکسالی شدید هفت ساله ای که مشرکان در مکه به آن گرفتار شدند، تا آنجا که مجبور گشتند از لاشه مردارها تغذیه کنند!

یا ضربه شدیدی است که بر پیکر آنها در جنگ ((بدر)) وارد شد.

و مانند اینها.

اما اینکه بعضی احتمال داده اند منظور ((عذاب قبر)) یا ((مجازات در رجعت )) است، صحیح به نظر نمی رسد، زیرا با جمله ((لعلهم یرجعون )) (شاید از اعمال خود باز گردند) سازگار نیست .

البته باید به این نکته توجه داشت که در این دنیا نیز عذابهائی وجود دارد که به هنگام نزول آن درهای توبه بسته می شود و آن عذاب استیصال است یعنی مجازاتهائی که برای نابودی اقوام سرکش به هنگامی که هیچ وسیله بیداری در آنها مؤثر نگردد نازل می شود، و طبعا این گونه عذاب نیز از موضوع بحث آیه خارج است .

و اما ((عذاب اکبر)) به معنی عذاب روز قیامت است که از هر مجازاتی بزرگتر و دردناکتر است .

در اینکه چرا ((ادنی )) (نزدیکتر) در برابر ((اکبر)) (بزرگتر) قرار گرفته ؟ در حالی که یا باید ((ادنی )) در مقابل ((ابعد)) (دورتر) و یا ((اصغر)) در مقابل ((اکبر)) قرار گیرد، نکته ای دارد که بعضی از مفسران به آن اشاره کرده اند

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 160@@@

و آن اینکه عذاب دنیا دارای دو وصف است ((کوچک بودن )) و ((نزدیک بودن )) و به هنگام تهدید مناسب نیست که روی کوچک بودن آن تکیه شود، بلکه باید روی نزدیک بودنش تکیه کرد.

و عذاب آخرت، نیز دارای دو وصف است : ((دور بودن )) و ((بزرگ بودن )) و در مورد آن نیز مناسب این است که روی بزرگ بودنش تکیه شود نه دور بودنش (دقت کنید)

تعبیر به ((لعل )) در جمله لعلهم یرجعون - چنانکه قبلا نیز گفته ایم - به خاطر این است که چشیدن عذابهای هشدار دهنده، علت تامه برای بیداری نیست، بلکه جزء علت است، و نیاز به زمینه آماده دارد، و بدون این شرط به نتیجه نمی رسد، و کلمه لعل اشاره به این حقیقت است

ضمنا از این آیه یکی از فلسفه های مهم مصائب و بلاها و رنجها که از سؤال انگیزترین مسائل در بحث توحید و خداشناسی و عدل پروردگار است روشن می گردد.

نه تنها در اینجا که در آیات دیگر قرآن نیز به این حقیقت اشاره شده است، از جمله در آیه 94 سوره اعراف می خوانیم و ما ارسلنا فی قریة من نبی الا اخذنا اهلها بالباساء و الضراء لعلهم یضرعون : ((ما در هیچ شهر و دیاری پیامبری نفرستادیم مگر اینکه مردم آنجا را گرفتار مشکلات و زیانها ساختیم تا بیدار شوند و به درگاه خدا روی آورند)).

و از آنجا که هر گاه هیچیک از وسائل بیدار کننده، حتی مجازات الهی سود ندهد راهی جز انتقام پروردگار از این گروه که ظالمترین افرادند وجود ندارد، در آیه بعد چنین می فرماید:

((چه کسی ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او تذکر

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 161@@@

داده شده و او از آن اعراض کرده و روی برگردانده است )) (و من اظلم ممن ذکر بایات ربه ثم اعرض عنها).

((مسلما ما از این مجرمان بی ایمان انتقام خواهیم گرفت )) (انا من المجرمین منتقمون ).

اینها در حقیقت کسانی هستند که نه مواهب و نعمتهای الهی در آنها مؤثر افتاده، و نه عذاب و بلای هشدار دهنده او، بنابر این ظالمتر از اینها کسی نیست، و اگر از آنها انتقام گرفته نشود از چه کسی انتقام گرفته شود؟!

روشن است که با توجه به آیات گذشته منظور از ((مجرمان )) در اینجا منکران مبدء یا معاد و گنهکاران بی ایمان است .

در آیات قرآن بارها گروهی به عنوان ((اظلم )) (ظالمترین افراد) معرفی شده اند، هر چند تعبیرهای آن مختلف است، اما در واقع همه به ریشه کفر و شرک و بی ایمانی بازمی گردد، بنابر این مفهوم ((ظالمترین )) که به اصطلاح صفت عالی است، خدشه دار نمی شود.

تعبیر به ((ثم )) در آیه فوق که معمولا برای بیان فاصله می باشد ممکن است اشاره به این باشد که به این گونه افراد مجال کافی برای مطالعه داده می شود، هرگز مخالفتهای ابتدائی آنها سبب انتقام الهی نمی گردد، اما بعد از پایان گرفتن فرصت لازم، مستحق انتقام خداوند خواهند شد.

ضمنا باید توجه داشت تعبیر به ((انتقام )) از نظر لغت عرب به معنی ((مجازات کردن )) است، هر چند مفهوم ((تشفی قلب )) (فرونشاندن سوز درون ) در مفهوم این کلمه در استعمالات روزمره افتاده است ولی در معنی اصلی لغوی آن وجود ندارد.

لذا این تعبیر در مورد خداوند بزرگ در قرآن مجید کرارا به کار رفته، در حالی که او برتر و بالاتر از این مفاهیم است او فقط از روی حکمت کار می کند.

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 162@@@