تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد17
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

تکیه گاه مطمئن !

بعد از پایان اندرزهای دهگانه لقمان در زمینه مبداء و معاد و راه و رسم زندگی و برنامه های اجتماعی و اخلاقی قرآن برای تکمیل آن به سراغ بیان نعمتهای الهی می رود تا حس شکرگزاری مردم را برانگیزد، شکری که سرچشمه ((معرفة الله )) و انگیزه اطاعت فرمان او می شود.**بعضی از مفسران مانند (آلوسی) در (روح المعانی) و فخر رازی در (تفسیر کبیر) آیات مورد بحث را مربوط به آیات قبل از ذکر وصایای لقمان دانسته اند که مشرکان را مخاطب ساخته می گوید: (این خلق خداست نشان دهید بتها چه آفرینشی داشتند؟) و در آیات مورد بحث می گوید: (آیا ندیدید که خداوند آنچه را در آسمان و زمین است مسخر شما گردانید ولی ذیل این آیه و آیات بعد از آن و روایاتی که در تفسیر آن وارد شده با عمومیت مفهوم آیه سازگارتر است***

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 64@@@

روی سخن را به همه انسانها کرده می گوید: ((آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است مسخر فرمان شما کرد که در مسیر منافع و سود شما حرکت کنند))؟ (الم تروا ان الله سخر لکم، ما فی السموات و ما فی الارض ).

تسخیر موجودات آسمانی و زمینی برای انسان مفهوم وسیعی دارد که هم شامل اموری می شود که در قبضه اختیار او است و با میل و اراده اش در مسیر منافع خود به کار می گیرد، مانند بسیاری از موجودات زمینی، یا اموری که در اختیار انسان نیست اما خداوند آنها را مامور ساخته که به انسان خدمت کند، همچون خورشید و ماه .

بنابر این، همه موجودات مسخر فرمان خدا در طریق سود انسانها هستند خواه مسخر فرمان انسان باشند یا نه، و به این ترتیب لام در ((لکم )) به اصطلاح لام منفعت است .**درباره تسخیر موجودات برای انسان در جلد 10 ذیل آیه 2 سوره رعد صفحه 120 بحث های دیگری نیز داشتیم***

سپس می افزاید: ((خداوند نعمتهای خود را - اعم از نعمتهای ظاهر و باطن - بر شما گسترده و افزون ساخت )) (و اسبغ علیکم نعمه ظاهرة و باطنة ).

((اسبغ )) از ماده ((سبغ )) (بر وزن صبر) در اصل به معنی پیراهن یا زره گشاد و وسیع و کامل است، سپس به نعمت گسترده و فراوان نیز اطلاق شده است .

در اینکه منظور از نعمتهای ((ظاهر)) و ((باطن )) در این آیه چیست ؟ مفسران بسیار سخن گفته اند.

بعضی نعمت ((ظاهر)) را چیزی می دانند که برای هیچکس قابل انکار نیست

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 65@@@

همچون آفرینش و حیات و انواع روزیها، و نعمتهای ((باطن )) را اشاره به اموری می دانند که بدون دقت و مطالعه قابل درک نیست (مانند بسیاری از قدرتهای روحی و غرائز سازنده ).

بعضی نعمت ((ظاهر)) را اعضای ظاهر و نعمت ((باطن )) را قلب شمرده اند.

بعضی دیگر نعمت ((ظاهر)) را زیبائی صورت و قامت راست و سلامت اعضاء و نعمت ((باطن )) را ((معرفة الله )) دانسته اند.

در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می خوانیم که ((ابن عباس )) از آن حضرت در این زمینه سؤال کرد، فرمود: ((ابن عباس ! نعمت ظاهر اسلام است، و آفرینش کامل و منظم تو بوسیله پروردگار و روزی هائی که به تو ارزانی داشته .

و اما نعمت باطن، پوشاندن زشتیهای اعمال تو و رسوا نکردنت در برابر مردم است )).**(مجمع البیان) ذیل آیه مورد بحث***

در حدیث دیگری از امام باقر (علیه السلام ) می خوانیم : ((نعمت آشکار، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و معرفة الله و توحید است که پیامبر آورده، و اما نعمت پنهان، ولایت ما اهلبیت و پیمان دوستی با ما است )).**همان***

ولی در حقیقت هیچگونه منافاتی در میان این تفسیرها وجود ندارد و هر کدام یکی از مصداقهای روشن نعمت ظاهر و باطن را بیان می کند، بی آنکه مفهوم گسترده آن را محدود سازد.

و در پایان آیه از کسانی سخن می گوید که نعمتهای بزرگ الهی را که از درون و برون، انسان را احاطه کرده، کفران می کنند، و به جدال و ستیز در برابر حق برمی خیزند، می فرماید: ((بعضی از مردم هستند که در باره خداوند بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنی، مجادله می کنند)) (و من الناس من یجادل فی الله بغیر علم و لا هدی و لا کتاب منیر).

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 66@@@

و بجای اینکه بخشنده آنهمه نعمتهای آشکار و نهان را بشناسند، رو به سوی شرک و انکار، از سر جهل و لجاجت می آورند.

در اینکه فرق در میان ((علم )) و ((هدایت )) و ((کتاب منیر)) چیست ؟ شاید بهترین بیان این باشد که ((علم )) اشاره به ادراکاتی است که انسان از طریق عقل و خرد خویش درک می کند، و ((هدی )) اشاره به معلمان و رهبران الهی و آسمانی و دانشمندانی است که می توانند در این مسیر دست او را بگیرند و به سر منزل مقصود برسانند، و منظور از ((کتاب منیر)) کتابهای آسمانی می باشد که از طریق وحی، قلب و جان انسان را پر فروغ می سازند.

در حقیقت این گروه لجوج نه خود دانشی دارند، و نه به دنبال راهنما و رهبری هستند، و نه از وحی الهی استمداد می جویند، و چون راه هدایت در این سه امر منحصر است لذا با ترک آنها به وادی گمراهی و وادی شیاطین کشیده شده اند.

آیه بعد به منطق ضعیف و سست این گروه گمراه اشاره کرده می گوید: ((هنگامی که به آنها گفته شود، از آنچه خداوند نازل کرده پیروی کنید می گویند: نه، ما از چیزی پیروی می کنیم که پدران خود را بر آن یافتیم ))! (و اذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما وجدنا علیه آبائنا).

و از آنجا که پیروی از نیاکان جاهل و منحرف، جزء هیچ یک از طرق سه گانه هدایت آفرین فوق نیست، قرآن از آن به عنوان راه شیطانی یاد کرده می فرماید: ((آیا حتی اگر شیطان آنها را دعوت به عذاب آتش فروزان کند باز هم باید از او تبعیت کنند))؟! (او لو کان الشیطان یدعوهم الی عذاب السعیر).**مفسران معمولا (لو) را در اینجا به معنی شرطیه گرفته اند که جزای آن محذوف است و در تقدیر چنین است لو کان الشیطان یدعوهم الی عذاب السعیر ایتبعونه***

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 67@@@

در حقیقت قرآن در اینجا پوشش پیروی از سنت نیاکان را که ظاهری فریبنده دارد کنار می زند و چهره واقعی عمل آنها را که همان پیروی از شیطان در مسیر آتش دوزخ و جهنم است آشکار می سازد.

آری رهبری شیطان به تنهائی کافی است که انسان با آن مخالفت کند، هر چند در لفافه های دعوت به سوی حق بوده باشد که مسلما یک پوشش ‍ انحرافی است و دعوت به سوی آتش دوزخ نیز به تنهائی کافی برای مخالفت است هر چند دعوت کننده مجهول الحال باشد، حال اگر دعوت کننده شیطان و دعوتش به سوی آتش افروخته جهنم باشد تکلیف روشن است .

آیا هیچ عاقلی دعوت پیامبران الهی را به سوی بهشت رها می کند و به دنبال دعوت شیطان به سوی جهنم می رود؟!

سپس به بیان حال دو گروه مؤمن خالص و کفار آلوده پرداخته، آنها را در مقایسه با یکدیگر و مقایسه با آنچه در مورد پیروان شیطان و مقلدان کور و کر نیاکان بیان کرده، مورد توجه قرار می دهد، می گوید: ((کسی که قلب و جان خود را تسلیم خدا کند و در آستان پروردگار سر تسلیم و اطاعت فرود آورد در حالی که محسن و نیکوکار باشد به دستگیره محکمی چنگ زده است )) (و من یسلم وجهه الی الله و هو محسن فقد استمسک بالعروة الوثقی ).

منظور از ((تسلیم وجه برای خدا)) در حقیقت اشاره به توجه کامل با تمام وجود به ذات پاک پروردگار است زیرا ((وجه )) (به معنی صورت ) به خاطر آنکه شریفترین عضو بدن و مرکز مهمترین حواس انسانی است به عنوان کنایه از ذات او به کار می رود.

تعبیر به ((هو محسن )) از قبیل ذکر عمل صالح بعد از ایمان است .

چنگ زدن به دستگیره محکم تشبیه لطیفی از این حقیقت است که انسان برای

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 68@@@

نجات از قعر دره مادیگری و ارتقاء به بلندترین قله های معرفت و معنویت و روحانیت نیاز به یک وسیله محکم و مطمئن دارد این وسیله چیزی جز ایمان و عمل صالح نیست، غیر آن، همه پوسیده و پاره شدنی و مایه سقوط و مرگ است، علاوه بر این آنچه باقی می ماند این وسیله است، و بقیه همه فانی و نابود شدنی است .

و لذا در پایان آیه می فرماید: ((عاقبت همه کارها به سوی خدا است )) (و الی الله عاقبة الامور).

در حدیثی که در تفسیر برهان از طرق اهل سنت از امام علی بن موسی الرضا (علیهم السلام ) از پیامبر گرامی اسلام نقل شده چنین آمده : سیکون بعدی فتنة مظلمة، الناجی منها من تمسک بالعروة الوثقی، فقیل یا رسول الله و ما العروة الوثقی ؟ قال ولایة سید الوصیین، قیل یا رسول الله و من سید الوصیین ؟ قال : امیر المؤمنین، قیل یا رسول الله و من امیر المؤمنین ؟ قال مولی المسلمین و اما مهم بعدی، قیل یا رسول الله و من مولی المسلمین و امامهم بعدک ؟ قال : اخی علی بن ابی طالب (علیه السلام ): ((بعد از من فتنه ای تاریک و ظلمانی خواهد بود تنها کسانی از آن رهائی می یابند که به عروة الوثقی چنگ زنند، عرض کردند: ای رسولخدا عروة الوثقی چیست ؟ فرمود: ولایت سید اوصیاء است .

عرض کردند یا رسول الله سید اوصیاء کیست ؟ فرمود: امیر مؤمنان .

عرض کردند امیر مؤمنان کیست ؟ فرمود مولای مسلمانان و پیشوای آنان بعد از من، باز برای اینکه پاسخ صریحتری بگیرند عرض کردند او کیست ؟ فرمود: برادرم علی بن ابی طالب (علیه السلام )** (تفسیر برهان) جلد 3 صفحه 279 ذیل آیه مورد بحث***

روایات دیگری نیز در همین ازمنه که منظور از ((عروة الوثقی )) دوستی اهلبیت (علیهم السلام ) یا دوستی آل محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) یا امامان از فرزندان حسین (علیه السلام ) است نقل شده .**برای توضیح بیشتر به (تفسیر برهان) جلد 3 صفحه 278 و 279 مراجعه فرمائید***

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 69@@@

بارها گفته ایم که این تفسیرها بیان مصداقهای روشن است، و منافات با مصادیق دیگری همچون توحید و تقوی و مانند آن ندارد.

سپس به بیان حال گروه دوم پرداخته می گوید: ((کسی که کافر شود و این حقایق روشن را انکار کند، کفر او تو را غمگین نسازد)) (و من کفر فلا یحزنک کفره ).

چرا که تو وظیفه ات را به خوبی انجام داده ای، او است که بر خویشتن ظلم و ستم می کند.

این گونه تعبیرات که در قرآن مجید مکرر آمده است نشان می دهد که پیغمبر گرامی اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) از اینکه مشاهده می کرد گروهی جاهل و لجوج، راه خدا را با اینهمه دلائل روشن و نشانه های واضح، ترک می گویند و به بیراهه سر می نهند، سخت رنج می برد، و آنقدر غمگین، و اندوهناک می شد که بارها خداوند او را دلداری می دهد، و چنین است راه و رسم یک رهبر دلسوز.

و نیز نگران مباش که گروهی در دنیا با اینکه کفر می ورزند و ظلم و ستم می کنند، از نعمتهای الهی متنعمند، و گرفتار مجازات نیستند، زیرا دیر نشده است ((بازگشت همه آنها به سوی ما است و ما آنها را از اعمالشان و نتائج تلخ و شوم آن، آگاه می سازیم )) (الینا مرجعهم فننبئهم بما عملوا).

نه تنها از اعمالشان آگاهیم که از نیات و اسرار درون دلهایشان نیز باخبریم ((زیرا خداوند از آنچه در درون سینه ها است آگاه است )) (ان الله علیم بذات الصدور).

این تعبیر که خداوند مردم را در قیامت از اعمالشان با خبر می سازد یا از آنچه در آن اختلاف داشتند با خبر می کند، در آیات فراوانی از قرآن مجید نازل شده است و با توجه به اینکه ((ننبئکم )) از ماده ((نبا)) می باشد، و ((نباء))

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 70@@@

طبق آنچه راغب در مفردات آورده به خبری گفته می شود که محتوا و فایده مهمی دارد و صریح و آشکار و خالی از هر گونه کذب است، روشن می شود که این تعبیرات اشاره به آن است که خداوند در قیامت چنان افشاگری از اعمال انسانها می کند که جای هیچگونه اعتراض و انکار برای کسی باقی نمی ماند، آنچه را مردم در این دنیا انجام می دهند و غالبا به دست فراموشی می سپارند، همه را مو به مو ظاهر می سازد، و برای حساب و جزا آماده می کند.

حتی آنچه در دل انسان می گذرد و هیچکس جز خدا از آن آگاه نیست، همه را به صاحبان آنها گوشزد می کند!.

سپس می افزاید بهره آنها از زندگی دنیا تو را شگفت زده نکند، ((ما کمی از متاع دنیا در اختیار آنان می گذاریم - و متاع دنیا هر چه باشد کم و ناچیز است - سپس آنها را بالاجبار به عذاب شدید می کشانیم )) عذابی مستمر و دردناک (نمتعهم قلیلا ثم نضطرهم الی عذاب غلیظ).


این تعبیر ممکن است اشاره به آن باشد که آنها تصور نکنند، در این جهان از قبضه قدرت خداوند خارجند، خود او می خواهد آنها را برای آزمایش و اتمام حجت و مقاصدی دیگر آزاد بگذارد، و همین متاع قلیل به آنها نیز از سوی او است، و چقدر متفاوت است حال این گروه که ذلیلانه و بالاجبار به عذاب غلیظ الهی کشانده می شوند با آنها که تمام وجودشان در اختیار خدا است و چنگ به عروة الوثقی زده اند، در دنیا پاک و نیکوکار زندگی می کنند و در آخرت در جوار رحمت الهی متنعمند.

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 71@@@