تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد14
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

بخش مهم دیگری از مناسک حج

در تعقیب بحثهائی که پیرامون مناسک حج در آیات پیشین گذشت، در آیات مورد بحث به بخش دیگری از این مناسک اشاره کرده، نخست چنین می گوید: ((بعد از آن باید آلودگیها و زوائد بدن را بر طرف سازند)) (ثم لیقضوا تفثهم ).

((و به نذرهای خود وفا کنند)) (و لیوفوا نذورهم ).
@@تفسیر نمونه جلد 14 صفحه 86@@@
((و طواف خانه کعبه، خانهای که خدا آن را از گزند حوادث مصون داشته و آزاد کرده است بجا آوردند)) (و لیطوفوا بالبیت العتیق ).

((تفث )) به گفته بسیاری از ارباب لغت و مفسران معروف، به معنی چرک و کثافت و زوائد بدن همچون ناخن و موهای اضافی است و به گفته بعضی در اصل به چرکهای زیر ناخن و مانند آن گفته می شود.**اقتباس از قاموس اللغة، و مفردات راغب، و کنزالعرفان و تفسیر مجمع البیان و تفاسیر دیگر.***

گر چه بعضی از ارباب لغت منکر وجود چنین ریشهای در لغت عرب شده اند ولی گفته ای را که راغب در مفردات آورده که یک عرب بیابانی به مخاطب خود که بسیار کثیف و آلوده بود گفت : ما اتفثک و ادرنک ؟: ((چقدر کثیف و آلوده ای ))؟

دلیل بر این است که این واژه عربی است و ریشه در لغت عرب دارد.

در روایات اسلامی نیز کرارا این جمله، به گرفتن ناخن و پاکیزه کردن بدن و کنار گذاشتن احرام تفسیر شده است، و به تعبیر دیگر این جمله اشاره به برنامه ((تقصیر)) است که از مناسک حج محسوب می شود.

در بعضی از روایات نیز به ((تراشیدن سر)) که یکی دیگر از طرق تقصیر است تفسیر شده .

در ((کنز العرفان )) از ((ابن عباس )) نقل شده که در تفسیر این آیه می گفت : ((منظور انجام تمام مناسک حج است )).**کنز العرفان جلد 1 صفحه 270.***

ولی هیچگونه دلیلی بر گفته ابن عباس در اینجا نداریم .

جالب اینکه در حدیثی از امام صادق (علیه السلام ) می خوانیم که آن حضرت، جمله ((ثم لیقضوا تفثهم )) را تفسیر به ملاقات امام کرد، و هنگامی که راوی از این مساءله توضیح خواست و اشاره به تفسیر این آیه در مورد گرفتن ناخن و مانند آن
@@تفسیر نمونه جلد 14 صفحه 87@@@
کرد، امام (علیه السلام ) فرمود: قرآن، ظاهر و باطنی دارد)) یعنی مساءله ملاقات امام در اینجا مربوط به باطن آیه است .**نور الثقلین جلد 3 صفحه 492.***

این حدیث ممکن است اشاره به یک نکته لطیف باشد که زوار خانه خدا بعد از انجام مناسک حج همان گونه که آلودگی های بدن را برطرف می سازند، باید آلودگیهای روح و جان خود را با ملاقات امام (علیه السلام ) و پیشوای خود بر طرف نمایند به خصوص که در بسیاری از اعصار، خلفای جبار اجازه چنین ملاقاتی را در شرائط عادی نمی دادند، و مراسم حج بهترین فرصت برای رسیدن به این هدف بود.

و به همین مناسبت در حدیث دیگری از امام باقر (علیه السلام ) می خوانیم : تمام الحج لقاء الامام : ((تکمیل حج به آن است که انسان امام را ملاقات کند)).**وسائل الشیعه ج 10 صفحه 255 (ابواب المزار باب 2 حدیث 12).***

در واقع هر دو تطهیر است یکی تطهیر ظاهر از چرکها و آلودگیها، و دیگری تطهیر باطن از نا آگاهی و مفاسد اخلاقی .

و اما منظور از وفای به نذر آن است که بسیاری از مردم نذر می کردند که در صورت توفیق برای حج علاوه بر مناسک حج، قربانیهای اضافی و صدقات یا کارهای خیری انجام دهند و گاه می شد که بعد از رسیدن به مقصد نذرهای خود را به دست فراموشی می سپردند، قرآن تاءکید می کند که در وفای به نذر کوتاهی نکنند.**بعضی از مفسران احتمال داده اند که منظور از (نذور) انجام مناسک حج است، ولی با مراجعه به موارد استعمال کلمه نذر در قرآن مجید روشن می شود که به هنگام اطلاق کلمه نذر همان معنی معروف و معهود از آن اراده می شود، بنابراین استعمال آن در (مناسک حج) بدون قرینه خلاف ظاهر است.***

اما اینکه چرا کعبه را ((بیت العتیق )) گفته اند؟ با توجه به اینکه ((عتیق ))
@@تفسیر نمونه جلد 14 صفحه 88@@@
از ماده ((عتق )) به معنی آزاد شدن از بند رقیت است ممکن است از این نظر باشد که خانه کعبه از قید ملکیت بندگان آزاد است و در هیچ زمانی جز خدا مالکی نداشته است و نیز از قید سیطره جبارانی همچون ابرهه ها آزاد شده است .

یکی از معانی ((عتیق )) گرامی و گرانبها است که این مفهوم نیز در خانه کعبه به وضوح دیده می شود. دیگر از معانی ((عتیق )) قدیم است، چنانکه راغب در مفردات می گوید: العتیق المتقدم فی الزمان او المکان او الرتبه : ((عتیق چیزی است که از نظر زمان یا مکان و یا مرتبه متقدم باشد)) این نیز روشن است که خانه کعبه قدیمیترین کانون توحید است و به گفته قرآن اولین خانهای است که برای انسانها بر پا شده (آل عمران - 96).

به هر حال هیچ مانعی ندارد که اطلاق این کلمه بر خانه خدا به ملاحظه تمام این امتیازات در آن باشد، هر چند هر یک از مفسران به بخشی از آن اشاره کرده اند و یا در روایات مختلف در هر یک به نکته ای اشاره شده است .

و اما اینکه منظور از ((طواف )) در آخرین جمله آیه فوق کدام طواف است در میان مفسران گفتگو است (می دانیم بعد از مراسم عید قربان در منی، حجاج باید دو طواف بجا آورند که طواف اول را معمولا ((طواف زیارت )) و طواف دوم را ((طواف نساء)) می نامند).

بعضی از فقهاء و مفسران معتقدند چون لفظ آیه قید و شرطی ندارد مفهوم آن عام است و شامل طواف زیارت و طواف نساء و حتی طواف عمره هم می شود.**کنز العرفان جلد 1 صفحه 271.***

در حالی که بعضی دیگر عقیده دارند منظور از آن تنها ((طواف زیارت )) است که بعد از بیرون آمدن از احرام حج واجب می شود.**مجمع البیان این تفسیر را ذیل آیه مورد بحث از بعضی از مفسران _ بی آنکه نام ببرد _ نقل کرده است.***
@@تفسیر نمونه جلد 14 صفحه 89@@@
ولی در روایات متعددی که از طرق اهلبیت (علیهمالسلام ) به ما رسیده تصریح شده که منظور از آن ((طواف نساء)) است : امام صادق (علیه السلام ) در تفسیر و لیوفوا نذورهم و لیطوفوا بالبیت العتیق فرمود: ((منظور طواف نساء است )).**وسائل الشیعه جلد 9 صفحه 390 ابواب الطواف باب 2.***

همین معنی از امام علی بن موسی الرضا (علیهماالسلام ) نیز نقل شده است .**همان***

این همان طوافی است که اهل سنت آن را ((طواف وداع )) می نامند.

به هر حال تفسیر اخیر با توجه به احادیث فوق قویتر به نظر می رسد به خصوص ‍ اینکه ممکن است از جمله ((ثم لیقضوا تفثهم )) این معنی نیز استفاده شود که علاوه بر پاک کردن بدن از چرک و موهای زائد برای تکمیل آن باید از بوی خوش نیز استفاده شود، و می دانیم استفاده از بوی خوش در حج تنها بعد از طواف و سعی زیارت جائز است و طبعا در اینحال طواف دیگری جز طواف نساء بر ذمه او نمانده است (دقت کنید).

آیه بعد به عنوان یک جمع بندی اشاره به بحثهای آیات گذشته کرده می گوید: ((برنامه حج و مناسک آن چنین است که گفته شد)) ((ذلک )).**این کلمه جمله محذوفی دارد و در تقدیر چنین است (کذلک امر الحج و المناسک).***

بعد برای تاءکید بر اهمیت وظائفی که بیان گردید اضافه می کند: ((و هر کس ‍ برنامه های الهی را بزرگ بشمرد و احترام آنها را حفظ کند برای او نزد پروردگارش ‍ بهتر است )) (و من یعظم حرمات الله فهو خیر له عند ربه ).

روشن است که ((حرمات )) در اینجا اشاره به ((اعمال و مناسک حج )) است و ممکن است احترام خانه کعبه خصوصا و حرم مکه عموما نیز بر آن افزوده شود.

بنابراین، تفسیر آن به خصوص ((محرمات )) یعنی آنچه از آن نهی شده به طور کلی، یا تمام واجبات، خلاف ظاهر آیات است .
@@تفسیر نمونه جلد 14 صفحه 90@@@
ضمنا باید توجه داشت ((حرمات )) جمع ((حرمة )) در اصل به معنی چیزی است که باید احترام آن حفظ شود و در برابر آن بی حرمتی نگردد.

سپس به تناسب احکام احرام به حلال بودن چهار پایان اشاره کرده می گوید: ((چهار پایان (همچون شتر و گاو و گوسفند) بر شما حلال شده است، مگر آنچه بر شما خوانده می شود و دستور منعش صادر خواهد گشت )) (و احلت لکم الانعام الا ما یتلی علیکم ).

جمله ((الا ما یتلی علیکم )) ممکن است اشاره به تحریم صید بر محرم بوده باشد که در سوره مائده که بعدا نازل گردیده، در آیه 95 به آن اشاره شده است یا ایها الذین آمنوا لا تقتلوا الصید و انتم حرم : ((ای کسانی که ایمان آورده اید در حال احرام کشتار صید نکنید.

و نیز ممکن است اشاره به جملهای باشد که در ذیل آیه مورد بحث راجع به تحریم قربانیانی که برای بتها ذبح می کردند آمده است، زیرا می دانیم حلال بودن حیوان تنها در صورتی است که به هنگام ذبح آنها نام خدا گفته شود، نه نام بتها و نه هیچ نام دیگر.

در پایان این آیه دو دستور دیگر در رابطه با مراسم حج و مبارزه با سنتهای جاهلیت بیان می کند:

نخست می گوید: ((از پلیدیها، از بتها اجتناب کنید)) (فاجتنبوا الرجس من الاوثان ).

((اوثان )) جمع ((وثن )) (بر وزن کفن ) به معنی سنگهائی است که مورد پرستش اقوام جاهلی قرار می گرفت، و در اینجا اوثان توضیح کلمه رجس است که قبلا ذکر شده، به این ترتیب می گوید: از پلیدی اجتناب کنید، بعد می گوید: پلیدی همان بتها هستند.

این نکته نیز قابل توجه است که بت پرستان عصر جاهلیت خونهای حیوانات
@@تفسیر نمونه جلد 14 صفحه 91@@@
قربانی را بر سر و روی بتهاشان می ریختند و منظرهای بسیار زشت و پلید و تنفر آمیز پیدا می کرد که تعبیر فوق ممکن است اشاره به آن نیز باشد.

دستور دوم این است که : ((از سخن باطل و بی اساس بپرهیزید)) (و اجتنبوا قول الزور).

نکته :