تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد13
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آفرینش آسمان و زمین بازیچه نیست

از آنجا که در آیات گذشته این حقیقت منعکس بود که ظالمان بی ایمان هدفی برای آفرینش خود جز عیش و نوش قائل نبودند، و در واقع عالم را بی هدف می پنداشتند، قرآن مجید در آیات مورد بحث برای ابطال این طرز فکر و اثبات وجود هدف با ارزشی برای آفرینش کل جهان مخصوصا انسانها چنین می گوید:

((ما آسمان و زمین و آنچه میان آن دو است بیهوده نیافریدیم )) (و ما خلقنا السماء و الارض و ما بینهما لاعبین )
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 370@@@
این زمین گسترده، این آسمان پهناور، و این همه موجودات متنوع و بدیعی که در صحنه آنها است نشان می دهد، غرض مهمی در کار بوده است، آری هدف این بوده که از یکسو بیانگر آن آفریننده بزرگ باشند و نشانه ای از عظمتش، و از سوی دیگر دلیلی بر ((معاد)) باشد و گرنه این همه غوغا برای این چند روز معنی نداشت .

آیا ممکن است انسانی در وسط بیابانی، کاخ مجهزی با تمام وسائل فراهم کند، تنها برای اینکه در تمام عمر یک ساعت از آنجا می گذرد، در آن استراحت می کند؟

کوتاه سخن اینکه : اگر این جهان با عظمت را از دریچه چشم مردم بی ایمان بنگریم پوچ و بی هدف است، تنها ایمان به ((مبدء)) و ((معاد)) است که آن را هدفدار می کند.

آیه بعد می گوید: اکنون که مسلم شد عالم بی هدف نیست، این هم مسلم است که هدف این آفرینش، سرگرمی خدا به امر خلقت نبوده است که این سرگرمی نامعقولی است : ((به فرض محال که ما می خواستیم وسیله ای برای سرگرمی خود انتخاب کنیم چیزی انتخاب می کردیم که متناسب ما باشد)) (لو اردنا ان نتخذ لهوا لاتخذناه من لدنا ان کنا فاعلین ).

در حقیقت ((لعب )) به معنی کار بی هدف است، و ((لهو)) اشاره به هدفهای نامعقول یا سرگرمیهاست .

آیه مورد بحث بازگوی دو حقیقت است : نخست با توجه به کلمه ((لو)) که در لغت عرب برای امتناع است، اشاره به این می کند که محال است هدف پروردگار سرگرمی خویشتن باشد.
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 371@@@
سپس می گوید: به فرض که هدف سرگرمی بود باید سرگرمی مناسب ذات او باشد، از عالم مجردات و مانند آن، نه عالم محدود ماده .

سپس با لحن قاطعی برای ابطال اوهام بیخردانی که دنیا را بی هدف یا تنها مایه سرگرمی می پندارند چنین می گوید: این جهان، مجموعه ای است از حق و واقعیت، چنین نیست که اساس آن بر باطل بوده باشد ((بلکه ما حق را بر سر باطل می کوبیم تا آنرا نابود و هلاک سازد و باطل محو و نابود می شود)) (بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق ).

و در پایان آیه می گوید: ((اما وای بر شما از این توصیفی که از بی هدفی عالم می کنید)) (و لکم الویل مما تصفون ).

یعنی ما همواره دلائل عقلی و استدلالات روشن و معجزات آشکار خود را در برابر پندارها و اوهام بیهوده گرایان قرار می دهیم، تا در نظر اندیشمندان و صاحبان عقل، این پندارها درهم کوبیده و نابود شود.

دلائل شناسائی خدا روشن است، دلائل وجود معاد آشکار، براهین حقانیت انبیاء، واضح، و در حقیقت برای آنها که لجوج و بهانه گیر نیستند، حق از باطل کاملا قابل شناسائی است .

قابل توجه اینکه : جمله ((نقذف )) از ماده ((قذف )) به معنی پرتاب کردن است، مخصوصا پرتاب کردن از راه دور، و از آنجا که پرتاب از راه دور، شتاب
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 372@@@
و سرعت و قوت بیشتری دارد، این تعبیر بیانگر قدرت پیروزی حق بر باطل است، کلمه ((علی )) نیز مؤید این معنی است، زیرا این کلمه معمولا در موارد ((علو)) به کار می رود.

جمله ((ید مغه )) که به گفته راغب به معنی شکستن جمجمه و مغز سر است که حساسترین نقطه بدن انسان محسوب می شود، تعبیر رسائی است برای غالب بودن لشگر حق، غلبه ای چشمگیر و قاطع .

تعبیر به ((اذا)) نشان می دهد که حتی در آنجائی که انتظار نمی رود حق پیروز شود ما این برنامه را انجام می دهیم .

تعبیر به ((زاهق )) که به معنی چیزی است که به کلی مضمحل شده نیز تاکید دیگری است بر این منظور.

و اینکه جمله ((نقذف )) و ((یدمغ )) به صورت فعل مضارع آمده دلیل بر استمرار این برنامه است .

نکته :