تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد13
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

بگو: خداوندا علم مرا افزون کن

آیات فوق در واقع اشاره ای است به مجموع آنچه در آیات قبل پیرامون مسائل تربیتی مربوط به قیامت و وعد و وعید آمده است .

می فرماید: ((این گونه ما آن را به صورت قرآنی عربی (فصیح و گویا) نازل کردیم و انواع تهدیدها را به عبارات و بیانات مختلف بیان نمودیم، شاید آنها تقوی پیشه کنند یا لااقل تذکری برای آنها گردد)) (و کذلک انزلناه قرآنا عربیا و صرفنا فیه من الوعید لعلهم یتقون او یحدث لهم ذکرا).

تعبیر به ((کذلک )) در واقع، اشاره به مطالبی است که قبل از این آیه بیان
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 311@@@
شده است، و درست به این می ماند که انسان مطالب بیدارکننده و عبرت انگیزی برای دیگری بگوید، و بعد اضافه کند: اینچنین باید پند داد، (بنابراین نیاز به تفسیرهای دیگری که بعضی از مفسران در اینجا گفته اند و از معنی آیه دور است نداریم ).

کلمه ((عربی )) گرچه به معنی زبان عربی است، ولی از دو نظر در اینجا اشاره به فصاحت و بلاغت قرآن و رسا بودن مفاهیم آن می باشد:

نخست اینکه : اصولا زبان عربی - به تصدیق زبانشناسان جهان - یکی از رساترین لغات، و ادبیات آن از قویترین ادبیات است .

دیگر اینکه گاه جمله ((صرفنا)) اشاره به بیانات مختلفی است که قرآن از یک واقعیت دارد، مثلا مساله وعید و مجازات مجرمان را، گاهی در لباس بیان سرگذشت امتهای پیشین، و گاهی به صورت خطاب به حاضران، و گاهی در شکل ترسیم حال آنها در صحنه قیامت و گاه به لباسهای دیگر بیان می کند.

تفاوت جمله ((لعلهم یتقون )) با جمله ((یحدث لهم ذکرا)) ممکن است از این نظر باشد که در جمله نخست می گوید: هدف پیدایش تقوا به صورت کامل است، و در جمله دوم هدف آن است که اگر تقوای کامل حاصل نشود لااقل بیداری و آگاهی حاصل گردد که فعلا تا حدودی او را محدود کند و در آینده سرچشمه حرکت و جنبش ‍ شود.

این احتمال نیز وجود دارد که جمله اول اشاره به تحقق تقوا برای ناپرهیزکاران و دومی اشاره به تذکر و یادآوری برای پرهیزکاران است، چنانکه در آیه 2 سوره انفال می خوانیم : اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا:

((وقتی که آیات قرآن بر مؤمنان خوانده می شود بر ایمانشان افزوده می گردد)).

در حقیقت در آیه فوق اشاره به دو اصل از اصول مؤثر تعلیم و تربیت شده است نخست مساله صراحت در بیان و رسا بودن عبارات و روشن و دلنشین بودن
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 312@@@
آنها، و دیگر بیان مطالب در لباسهای گوناگون است که موجب تکرار و ملالت نشود، و سبب نفوذ در دلها می گردد.

آیه بعد اضافه می کند: ((بلند مرتبه است خداوندی که سلطان بر حق است )) (فتعالی الله الملک الحق ).

ممکن است ذکر کلمه ((حق )) بعد از کلمه ((ملک )) به خاطر این باشد که مردم معمولا از کلمه ((ملک )) (سلطان ) خاطره بدی دارند، و ظلم و ستم و خودکامگی از آن در ذهنشان تداعی می شود، لذا بلافاصله می فرماید: ((خداوند ملک بر حق است )).

و از آنجا که گاه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بخاطر عشق به فراگیری قرآن و حفظ آن برای مردم به هنگام دریافت وحی عجله می کرد و کاملا مهلت نمی داد تا جبرئیل سخن خود را تمام کند در دنباله این آیه چنین به او تذکر داده می شود: ((نسبت به قرآن عجله مکن پیش ‍ از آنکه وحی آن تمام شود)) (و لا تعجل بالقرآن من قبل ان یقضی الیک وحیه ).

((و بگو پروردگارا! علم مرا افزون کن )) (و قل رب زدنی علما).

از بعضی دیگر از آیات قرآن نیز استفاده می شود که پیامبر به هنگام نزول وحی شور مخصوصی داشت که سبب می شد برای دریافت وحی عجله کند مانند ((لا تحرک به لسانک لتعجل به ان علینا جمعه و قرآنه فاذا قراءناه فاتبع قرآنه )): زبانت را به خاطر عجله به هنگام دریافت وحی حرکت مده، بر ما است که آن را در سینه تو جمع کنیم تا بتوانی آنرا تلاوت نمائی، سپس هنگامی که ما آنرا بر تو خواندیم از تلاوت آن پیروی کن )).**سوره قیامت آیه 15 تا 17***
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 313@@@
نکته ها: