تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد13
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

عصای موسی و ید بیضا

بدون شک پیامبران برای اثبات ارتباط خود با خدا نیاز به معجزه دارند و گرنه هر کس می تواند دعوی پیامبری کند، بنابراین شناخت پیامبران راستین از دروغین جز از طریق معجزه میسر نیست، این معجزه می تواند در محتوای خود دعوت و کتاب آسمانی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) باشد، و نیز می تواند امور دیگری از قبیل معجزات حسی و جسمی باشد بعلاوه معجزه در روح خود پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نیز مؤثر است و به او قوت قلب و قدرت ایمان و استقامت می بخشد.

به هر حال موسی ( علیه السلام ) پس از دریافت فرمان نبوت باید سند آن را هم دریافت دارد، لذا در همان شب پر خاطره، موسی ( علیه السلام ) دو معجزه بزرگ از خدا دریافت داشت .

قرآن این ماجرا را چنین بیان می کند:

خداوند از موسی سؤال کرد: ((چه چیز در دست راست تو است ای موسی ؟!)) (و ما تلک بیمینک یا موسی ). این سؤال ساده که تواءم با لطف و محبت است علاوه بر اینکه موسی را که طبعا در آن حال غرق طوفانهای روحانی شده بود آرامش بخشید، مقدمه ای بود برای بازگو کردن یک حقیقت بزرگ . موسی در پاسخ ((گفت این قطعه چوب عصای من است )) (قال هی عصای ).
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 178@@@
و از آنجا که مایل بود سخنش را با محبوب خود که برای نخستین بار در را به روی او گشوده است ادامه دهد، و نیز از آنجا که شاید فکر میکرد تنها گفتن این عصای من است کافی نباشد، بلکه منظور بازگو کردن آثار و فوائد آنست، اضافه کرد: من بر آن تکیه می کنم (اتوکؤعلیها).

((و برگ درختان را با آن برای گوسفندانم فرو می ریزم )) (و اهش بها علی غنمی ).**(اهش) از ماده (هش) (بفتح هاء) به معنی زدن بر برگ درختان و ریختن آن است***

علاوه بر این فوائد و نتایج دیگری نیز در آن دارم )) (ولی فیها مارب اخری ).**(مآرب) جمع (ماربه) به معنی حاجت و نیاز و مقصود است***

البته پیدا است، عصا برای صاحبان آن چه فوائدی دارد، گاهی از آن به عنوان یک وسیله دفاعی در مقابل حیوانات موذی و دشمنان استفاده میکنند، گاهی در بیابان سایبان به توسط آن میسازند، گاه ظرف به آن بسته و از نهر عمیق آب می کشند.

به هر حال موسی در تعجب عمیقی فرو رفته بود که در این محضر بزرگ این چه سؤالی است و من چه جوابی دارم میگویم، آن فرمانهای قبل چه بود؟ و این استفهام برای چیست ؟

ناگهان ((به او فرمان داده شد ای موسی عصایت را بیفکن ))! (قال القها یا موسی ).

((موسی فورا و بدون فوت وقت عصا را افکند، ناگهان مار عظیمی شد
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 179@@@
و شروع به حرکت کرد)) (فالقاها فاذا هی حیة تسعی ).

((تسعی )) از ماده ((سعی )) به معنی راه رفتن سریع است که به مرحله دویدن نرسد.

در اینجا ((به موسی دستور داده شد که آن را بگیر، و نترس، ما آن را به همان صورت نخستین باز میگردانیم ))! (قال خذها و لا تخف سنعیدها سیرتها الاولی ).**(سیره) آنچنانکه راغب در مفردات می گوید: به معنی حالت باطنی است اعم از اینکه غریزی باشد یا اکتسابی بعضی نیز آن را در اینجا به معنی هیئت و صورت تفسیر کرده اند***

در آیه 31 سوره قصص میخوانیم ((ولی مدبرا و لم یعقب یا موسی اقبل و لا تخف )): ((موسی با مشاهده کردن آن مار عظیم، ترسید و فرار کرد، خداوند بار دیگر فرمود: ای موسی بازگرد و نترس )).

گر چه مساله ترس موسی در اینجا برای جمعی از مفسران سؤال انگیز شده است که این حالت با شجاعتی که در موسی سراغ داریم و عملا در طول عمر خود به هنگام مبارزه با فرعونیان به ثبوت رسانید، بعلاوه از شرائط کلی انبیاء است چگونه سازگار است ؟

ولی با توجه به یک نکته پاسخ آن روشن می شود، زیرا طبیعی هر انسانی است - هر قدر هم شجاع و نترس باشد - که اگر ببیند ناگهان قطعه چوبی تبدیل به مار عظیمی شود و سریعا به حرکت درآید، موقتا متوحش ‍ می شود و خود را کنار می کشد، مگر آنکه در برابر او این صحنه بارها تکرار شود، این عکس - العمل طبیعی هیچگونه ایرادی بر موسی نخواهد بود و با آیه 39 احزاب که می گوید: الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احدا الا الله : ((کسانی که ابلاغ رسالتهای الهی میکنند و از او می ترسند، و از هیچکس جز
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 180@@@
او ترسی ندارند)) منافاتی ندارد، این یک وحشت طبیعی زودگذر و موقتی در برابر یک حادثه کاملا بیسابقه و خارق عادت است .

سپس به دومین معجزه مهم موسی اشاره کرده به او دستور می دهد: ((دست خود را در گریبانت فرو بر، تا سفید و روشن بیرون آید، بی آنکه عیب و نقصی در آن باشد، و این معجزه دیگری برای تو است )) (و اضمم یدک الی جناحک تخرج بیضاء من غیر سوء آیة اخری ).**(آیة) منصوب است از جهت اینکه اسمی است که در محل قرار گرفته حال برای ضمیری که در تخرج مستتر است***

گرچه در تفسیر جمله ((و اضمم یدک الی جناحک ...)) مفسران عبارات گوناگونی دارند، ولی با توجه به آیه 32 سوره قصص که می گوید: اسلک یدک فی جیبک و آیه 12 سوره نمل که می گوید: و ادخل یدک فی جیبک به خوبی استفاده می شود که موسی مامور بوده است دست خود را در گریبانش فرو برد و تا زیر بغل یا پهلو ادامه دهد (چرا که جناح در اصل به معنی بال پرندگان است و در اینجا میتواند کنایه از زیر بغل بوده باشد).

((بیضاء)) به معنی سفید است، و جمله ((من غیر سوء)) اشاره به این است که سفیدی دست تو بر اثر بیماری پیسی و مانند آن نخواهد بود، به دلیل اینکه درخشندگی خاصی دارد، در یک لحظه ظاهر و در لحظه دیگری از بین می رود. ولی از بعضی روایات استفاده می شود که دست موسی در آن حالت، نورانیت فوق العادهای پیدا کرد، اگر چنین بوده است باید قبول کرد که جمله من غیر سوء مفهوم دیگری جز آنچه در بالا گفتیم خواهد داشت یعنی نورانیتی دارد بدون عیب، نه چشم را آزار می رساند و نه لکه تاریکی در میان آن دیده می شود و نه غیر آن .
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 181@@@
در آخرین آیه مورد بحث به عنوان یک نتیجهگیری از آنچه در آیات قبل بیان شد میفرماید: ((ما اینها را در اختیار تو قرار دادیم تا آیات بزرگ خود را به تو نشان دهیم )) (لنریک من آیاتنا الکبری ).

پیدا است که منظور از ((آیات کبری )) همان دو معجزه مهمی است که در بالا آمد، و اینکه بعضی از مفسران احتمال داده اند، اشاره به معجزات دیگری است که بعد از آن خداوند در اختیار موسی گذاشت بسیار بعید به نظر میرسد.