تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد11
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

2 - مرتد فطری، و ملی، و فریب خوردگان

اسلام در مورد کسانی که هنوز اسلام را نپذیرفته اند، سختگیری نمی کند (منظور اهل کتاب است) و آنها را با دعوت مستمر و تبلیغات پیگیر منطقی به اسلام فرا می خواند، هر گاه نپذیرفتند و حاضر شدند طبق شرائط ذمه همزیستی مسالمت آمیز با مسلمانان داشته باشند نه تنها به آنها امان می دهد بلکه حفظ مال و جان و منافع مشروعشان را بر عهده می گیرد.

ولی در مورد کسانی که اسلام را پذیرا شوند سپس عدول کنند فوق العاده سختگیر است چرا که این عمل موجب تزلزل جامعه اسلامی می گردد و یکنوع قیام بر ضد رژیم و حکومت اسلامی محسوب می شود و غالبا دلیل به سوء نیت است، و سبب می شود که اسرار جامعه اسلامی به دست دشمنان افتد.

لذا چنین کسی اگر پدر یا مادرش هنگام انعقاد نطفه او مسلمان بوده و به تعبیر ساده تر اگر مسلمانزاده باشد و از اسلام بر گردد و در دادگاه اسلامی به ثبوت رسد خونش را مباح می شمرد، اموال او باید در میان وارثانش ‍ تقسیم گردد و همسرش از او جدا شود، و توبه او در ظاهر پذیرفته نیست، یعنی این احکام سه گانه درباره چنین کسی به هر حال اجرا می شود، ولی اگر واقعا پشیمان گردد توبه او در پیشگاه خدا پذیرفته خواهد شد، (البته اگر مجرم زن باشد توبه اش مطلقا پذیرفته خواهد شد).

ولی اگر شخص از اسلام برگشته، مسلمانزاده نباشد به او تکلیف توبه
@@تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 427 @@@

می کنند و اگر توبه کرد مورد قبول واقع خواهد شد و همه مجازاتها از میان خواهد رفت.

گرچه حکم سیاسی مرتد فطری برای آنها که از محتوای آن آگاه نیستند ممکن است یکنوع خشونت و تحمیل عقیده و سلب آزادی اندیشه تلقی گردد.

ولی اگر به این واقعیت توجه کنیم که این احکام مربوط به کسی نیست که اعتقادی در درون دارد و در مقام اظهار آن بر نیامده، بلکه تنها کسی را شامل می شود که به اظهار یا تبلیغ پردازد، و در حقیقت قیام بر ضد رژیم موجود جامعه کند، روشن می شود که این خشونت بی دلیل نیست، و با مساله آزادی اندیشه نیز منافات ندارد، و همانگونه که گفته ایم شبیه این قانون در بسیاری از کشورهای شرق و غرب با تفاوتهائی وجود دارد.

توجه به این نکته نیز لازم است که: پذیرش اسلام باید طبق منطق باشد، مخصوصا کسی که از پدر یا مادر مسلمان تولد یافته و در یک محیط اسلامی پرورش دیده، بسیار بعید به نظر می رسد که محتوای اسلام را تشخیص نداده باشد، بنابر این عدول و بازگشت او به توطئه و خیانت شبیه تر است تا به اشتباه و عدم درک حقیقت و چنین کسی استحقاق چنان مجازاتی را دارد.

ضمنا احکام هرگز تابع یک فرد و دو فرد نیست بلکه مجموع را به طور کلی باید در نظر گرفت.**در ترکیب جمله (من کفر بالله...) در میان مفسران گفتگو است: بعضی آن را شرح و توضیحی برای جمله قبل دانسته اند و به اصطلاح بدل از (الذین لایؤمنون بآیات الله) گرفته اند، و بعضی دیگر آن را بدل از (کاذبون) دانسته اند، جمعی نیز آن را مبتدای محذوف الخبر گرفته اند و معتقدند در تقدیر چنین بوده: (من کفر بالله من بعد ایمانه فعلیهم غضب من الله و لهم عذاب عظیم) در حقیقت جزای شرط محذوف شده زیرا جمله بعد دلالت بر آن دارد. احتمال چهارمی وجود دارد که بهترین ترکیب به نظر می رسد و آن اینکه: خبر این مبتدا همان است که در خود آیه آمده است و محذوف نیست، و جمله (لکن من شرح بالکفر صدرا) توضیج مجددی از مبتدا است، چرا که جمله استثنائیه میان آن و خبر فاصله افکنده است، و اینگونه تعبیرات در ادبیات زبانهای دیگر نیز دیده می شود، مثلا در فارسی می گوئیم: کسی که بعد از ایمان کافر شود، البته به استثنای کسانی که تحت فشار واقع شده اند و قلبشان مملو از ایمان است، آری چنین کسی که بعد از اسلام کافر شده است مشمول غضب الهی است (دقت کنید).***
@@تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 428 @@@