تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد11
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 106 - 111

آیه و ترجمه

مَن کفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعْدِ إِیمَنِهِ إِلا مَنْ أُکرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطمَئنُّ بِالایمَنِ وَ لَکِن مَّن شرَحَ بِالْکُفْرِ صدْراً فَعَلَیْهِمْ غَضبٌ مِّنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ(106)

ذَلِک بِأَنَّهُمُ استَحَبُّوا الْحَیَوةَ الدُّنْیَا عَلی الاَخِرَةِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکفِرِینَ(107)

أُولَئک الَّذِینَ طبَعَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ سمْعِهِمْ وَ أَبْصرِهِمْ وَ أُولَئک هُمُ الْغَفِلُونَ(108)

لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فی الاَخِرَةِ هُمُ الْخَسِرُونَ(109)

ثُمَّ إِنَّ رَبَّک لِلَّذِینَ هَاجَرُوا مِن بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَهَدُوا وَ صبرُوا إِنَّ رَبَّک مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ(110)

یَوْمَ تَأْتی کلُّ نَفْسٍ تجَدِلُ عَن نَّفْسِهَا وَ تُوَفی کلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَت وَ هُمْ لا یُظلَمُونَ(111)

ترجمه:

106 - کسانی که بعد از ایمان کافر شوند - به جز آنها که تحت فشار واقع شده اند در حالی که قلبشان آرام با ایمان است - آری آنها که سینه خود را برای پذیرش کفر گشوده اند غضب خدا بر آنها است و عذاب عظیمی در انتظارشان!.

107 - این بخاطر آنست که زندگی دنیا (و پست) را بر آخرت ترجیح دادند، و خداوند افراد بی ایمان (و لجوج) را هدایت نمی کند.

108 - آنها کسانی هستند که خدا (بر اثر فزونی گناه) بر قلب و گوش و چشمانشان مهر نهاده (به همین دلیل چیزی نمی فهمند) و غافلان واقعی آنهایند.

109 - و قطعا آنها در آخرت زیانکارانند.

110 - اما پروردگار تو نسبت به کسانی که بعد از فریب خوردن (به ایمان بازگشته اند و) هجرت کردند و جهاد و استقامت در راه خدا به خرج دادند پروردگار تو بعد از انجام این کارها غفور و رحیم است (و آنها را مشمول رحمت می سازد).

111 - به یاد آورید روزی را که هر کس (در فکر خویشتن است و) به دفاع از خود برمی خیزد و نتیجه اعمال هر کسی بی کم و کاست به او داده می شود و به آنها ظلم نخواهد شد.

شان نزول:

بعضی از مفسران در شان نزول آیه نخست چنین نقل کرده اند که این آیه در مورد گروهی از مسلمانان نازل گردید که در چنگال مشرکان گرفتار شدند و آنها را مجبور به بازگشت از اسلام و اظهار کلمات کفر و شرک کردند.

آنها ((عمار)) و پدرش ((یاسر)) و مادرش ((سمیه)) و ((صهیب)) و ((بلال)) و ((خباب)) بودند، پدر و مادر عمار در این ماجرا سخت مقاومت کردند و کشته شدند، ولی عمار که جوان بود آنچه را مشرکان می خواستند به زبان آورد.

این خبر در میان مسلمانان پیچید، بعضی غائبانه عمار را محکوم کردند و گفتند: عمار از اسلام بیرون رفته و کافر شده، پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: چنین نیست
@@تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 418 @@@

ان عمارا ملاء ایمانا من قرنه الی قدمه و اختلط الایمان بلحمه و دمه: چنین نیست (من عمار را به خوبی می شناسم) عمار از فرق تا قدم مملو از ایمان است و ایمان با گوشت و خون او آمیخته است (او هرگز دست از ایمان بر نخواهد داشت و به مشرکان نخواهد پیوست).

چیزی نگذشت که عمار گریه کنان به خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: مگر چه شده است؟

عرض کرد ای پیامبر! بسیار بد شده، دست از سرم بر نداشتند تا نسبت به شما جسارت کردم و بتهای آنها را به نیکی یاد نمودم!

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با دست مبارکش اشک از چشمان عمار پاک می فرمود و می گفت: اگر باز تو را تحت فشار قرار دادند، آنچه می خواهند بگو (و جان خود را از خطر رهائی بخش).

در این هنگام آیه من کفر بالله من بعد ایمانه الا من اکره... نازل گردید و مسائل را در این رابطه روشن ساخت.**تفسیر مجمع البیان ذیل آیات مورد بحث.***

تفسیر: