تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد11
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

اهل ذکر کیانند؟

در روایات متعددی که از طرق اهلبیت (علیهمالسلام) وارد شده می خوانیم که اهل ذکر امامان (علیهمالسلام) هستند، از جمله در روایتی از امام علی بن موسی الرضا (علیهماالسلام) می خوانیم که در پاسخ سؤال از آیه فوق فرمود: نحن اهل الذکر و نحن المسؤلون: ((ما اهل ذکریم، و از ما باید سؤال شود)).**تفسیر نور الثقلین جلد 3 صفحه 55 و 56.***

و در روایت دیگری از امام باقر (علیه السلام) می خوانیم که در تفسیر همین آیه فرمود: الذکر القرآن، و آل الرسول اهل الذکر، و هم المسؤلون: ((ذکر، قرآن است، و اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اهل ذکرند، و از آنها باید سؤال کرد)).**همان***

در بعضی دیگر می خوانیم که ((ذکر)) شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است و اهلبیت او اهل الذکر هستند.**همان***

روایات متعدد دیگری نیز به همین مضمون رسیده.
@@تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 244 @@@

در بسیاری از تفاسیر و کتب اهل سنت نیز روایاتی به همین مضمون می خوانیم از جمله در تفسیرهای دوازده گانه معروف اهل سنت از ابن عباس در ذیل آیه فوق چنین نقل شده که گفت: هو محمد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین (علیهماالسلام) هم اهل الذکر و العقل و البیان: ((اینان محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهماالسلام) هستند آنها اهل ذکرند و اهل علم و عقل و بیان)).**احقاق الحق جلد 3 صفحه 482 _ منظور از تفسیرهای دوازده گانه تفسیر ابویوسف و ابن حجر و مقاتل بن سلیمان و وکیع بن جراح و یوسف بن موسی و تفسیر قتاده و تفسیر حرب الطائی و تفسیر سدی و مجاهد و مقاتل بن حیان و ابوصالح و محمد بن موسی الشیرازی است. حدیث دیگری از جابر جعفی در تفسیر همین آیه در کتاب ثعلبی نقل شده که می گوید لما نزلت هذه الایه قال علی (ع) نحل اهل الذکر: (هنگامی که آیه فوق نازل شد علی (ع) فرمود: اهل ذکر مائیم) (به همان مدرک فوق مراجعه شود).***

این نخستین بار نیست که ما در روایاتی که در تفسیر آیات قرآن وارد شده است بیان مصداق های معینی را می بینیم که مفهوم وسیع آیه را هرگز محدود نمی کند، و همانگونه که گفتیم: ذکر به معنی هر گونه آگاهی و یاد آوری و اطلاع است، و اهل الذکر، آگاهان و مطلعین را در همه زمینه ها در بر می گیرد.

ولی از آنجا که قرآن مجید نمونه بارز یادآوری و علم و آگاهی است به آن ((ذکر)) اطلاق شده و همچنین شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز مصداق روشن ذکر است، به همین ترتیب امامان معصومین که اهلبیت او و وارث علم او هستند، روشنترین مصداق اهل الذکرند.

ولی قبول همه این مسأله هیچگونه منافاتی با عمومیت مفهوم آیه و همچنین مورد نزول آن که دانشمندان اهل کتاب است ندارد، و به همین دلیل علمای اصول و فقهای ما در مباحث مربوط به اجتهاد و تقلید و پیروی ناآگاهان در مسائل دینی از آگاهان و مجتهدین به این آیه استدلال کرده اند.
@@تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 245 @@@

در اینجا این سؤال پیش می آید که در روایتی که در عیون الاخبار از امام علی بن موسی الرضا (علیهماالسلام) نقل شده است می خوانیم که امام به آن کسانی که آیه فوق را به دانشمندان یهود و نصاری تفسیر کرده بودند خرده می گیرد و می گوید: ((سبحان الله مگر چنین چیزی ممکن است؟ اگر ما به علمای یهود و نصاری مراجعه کنیم مسلما ما را به مذهب خود دعوت می کنند، سپس فرمود: اهل ذکر ما هستیم)).**تفسیر نور الثقلین جلد 3 صفحه 57.***

ولی پاسخ این سؤال روشن است، امام این سخن را به کسانی می گوید که آیه را منحصرا به معنی مراجعه به علمای اهل کتاب در هر عصر و زمان تفسیر کرده بودند، در حالی که مسلما چنین نیست در عصر و زمانی همچون عصر و زمان امام علی بن موسی الرضا (علیهماالسلام) هرگز مردم موظف نبودند که برای درک حقایق به علمای یهود و نصاری مراجعه کنند، در این گونه اعصار، مرجع علمای اسلام که در راءس آنها ائمه اهلبیت (علیهمالسلام) قرار داشتند بودند.

به عبارت دیگر اگر مشرکان عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای آگاهی از این مسأله که پیامبران خدا همیشه از جنس بشر بودند وظیفه داشتند به آگاهان از اهل کتاب مراجعه کنند، مفهومش این نیست که تمام مردم در هر زمانی باید به آنها مراجعه نمایند، بلکه هر مسأله ای را در هر زمانی باید از آگاهان نسبت به آن مسأله پرسید، و این مطلب روشنی است.

به هر حال آیه فوق بیانگر یک اصل اساسی اسلامی در تمام زمینه های زندگی مادی و معنوی است و به همه مسلمانان تاءکید می کند که آنچه را نمی دانند از اهل اطلاعش بپرسند و پیش خود در مسائلی که آگاهی ندارند دخالت نکنند.

به این ترتیب ((مسأله تخصص)) نه تنها در زمینه مسائل اسلامی و دینی از سوی قرآن به رسمیت شناخته شده، بلکه در همه زمینه ها مورد قبول و تاءکید
@@تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 246 @@@

است، و روی این حساب بر همه مسلمانان لازم است که در هر عصر و زمان افراد آگاه و صاحب نظر در همه زمینه ها داشته باشند که اگر کسانی مسائلی را نمی دانند به آنها مراجعه کنند.

ولی ذکر این نکته نیز لازم است که باید به متخصصان و صاحب نظرانی مراجعه کرد که صداقت و درستی و بی نظری آنها ثابت و محقق است، آیا ما هرگز به یک طبیب آگاه و متخصص در رشته خود که از صداقت و درستکاریش در همان کار خود، مطمئن نیستیم مراجعه می کنیم؟! لذا در مباحث مربوط به تقلید و مرجعیت، صفت عدالت را در کنار اجتهاد و یا اعلمیت قرار داده اند، یعنی مرجع تقلید هم باید عالم و آگاه به مسائل اسلامی باشد و هم با تقوا و پرهیزکار.
@@تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 247 @@@