تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد11
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

گنجینه همه چیز نزد ما است

در اینجا به بخشی از آیات آفرینش، و نشانه های عظمت خدا در زمین، می پردازد تا بحث پیشین تکمیل گردد.

نخست از خود زمین شروع کرده می فرماید: ((ما زمین را گسترش ‍ دادیم)) (و الارض مددناها).

((مد)) در اصل به معنی گسترده ساختن و بسط دادن است، و به احتمال قوی در اینجا اشاره به سر برآوردن خشکیهای زمین از زیر آب است، زیرا میدانیم
@@تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 53 @@@

در آغاز تمام سطح کره زمین بر اثر بارانهای سیلابی زیر آب پنهان بود، و سالیان درازی بر این منوال گذشت، بارانهای سیلابی فرو نشستند، آبها در گودالهای زمین جای گرفتند، و خشکیها تدریجا از زیر آب نمایان گشتند، این همان چیزی است که در روایات اسلامی عنوان ((دحو الارض)) معروف شده است.

و از آنجا که آفرینش کوهها با آن فوائد زیادی که دارند یکی از نشانه های توحید است، به ذکر آن پرداخته و اضافه می کند ((ما در زمین کوههای مستقر و ثابتی انداختیم)) (و القینا فیها رواسی).

تعبیر به القاء (افکندن) در مورد کوهها با اینکه می دانیم کوهها همان چین خوردگیهای زمین هستند که بر اثر سرد شدن تدریجی پوسته زمین و یا به خاطر مواد آتشفشانی به وجود آمده اند ممکن است از این نظر باشد که القاء به معنی ایجاد نیز آمده است، در زبان روز مره خود نیز می گوئیم که ما برای فلان زمین طرحی ریختیم و چند اطاق در آن انداختیم یعنی بنا کردیم و ایجاد نمودیم.

به هر حال این کوهها علاوه بر اینکه از ریشه به هم پیوسته اند و همچون زرهی زمین را در برابر فشار درونی از لرزشها حفظ می کنند، و علاوه بر اینکه قدرت طوفانها را در هم شکسته و وزش باد و نسیم را به دقت کنترل می نمایند، محل خوبی برای ذخیره آبها به صورت برف و یا چشمه ها می باشند.

مخصوصا تکیه روی کلمه ((رواسی)) جمع ((راسیه)) به معنی ثابت و پا بر جا، اشاره لطیفی است به آنچه در بالا بیان کردیم که آنها هم خودشان ثابتند و هم مایه ثبات پوسته زمین و زندگی انسانها می باشند.

به سراغ مهمترین عامل زندگی بشر و همه جانداران یعنی گیاهان می رود، و می فرماید: ((ما در روی زمین از هر گیاه موزون رویاندیم)) (و انبتنا فیها من کل شیء موزون).
@@تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 54 @@@

چه تعبیر زیبا و رسائی ای است تعبیر به ((موزون)) که در اصل از ماده ((وزن)) به معنی شناسائی اندازه هر چیز گرفته شده است**الوزن معرفة قدر الشیء (مفردات راغب).*** و اشاره به حساب دقیق و نظم شگرف و اندازه های متناسب در همه اجزای گیاهان است که هر یک از آنها بلکه هر یک از اجزاء آنها از ساقه و شاخه و برگ و گلبرگ و تخم و میوه حساب و کتاب معینی دارد.

در کره زمین شاید صدها هزار نوع گیاه داریم با خواص مختلف و آثار متنوع و گوناگون که شناخت هر یک دریچه ای است برای شناخت ((الله)) و برگ هر کدام از آنها دفتری است از معرفت کردگار.

این احتمال نیز در معنی این جمله داده شده است که منظور روئیدن معادن مختلف در کوهها می باشد زیرا عرب کلمه ((انبات)) را درباره معدن نیز به کار می برد.

در بعضی از روایات نیز اشاره به این معنی شده است، در روایتی از امام باقر (علیهالسلام) می خوانیم: که تفسیر این آیه را از حضرتش پرسیدند، فرمود: ((منظور این است که خداوند در کوهها معادن طلا و نقره و جواهرات و سایر فلزات آفریده است)).**تفسیر نور الثقلین جلد 3 صفحه 6 (توجه داشته باشید که طبق این تفسیر ضمیر فیها به کوهها برمی گردد).***

این احتمال نیز وجود دارد که منظور از انبات (رویاندن) در اینجا معنی وسیعی است که همه مخلوقاتی را که خداوند در زمین ایجاد کرده است، فرا می گیرد، در سوره نوح از قول این پیامبر بزرگ می خوانیم که به مردم می گفت و الله انبتکم من الارض نباتا: ((خداوند شما را همچون گیاهی از زمین رویانید)) (نوح - 17).
@@تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 55 @@@

و به هر حال هیچ مانعی ندارد که آیه مفهوم گسترده ای داشته باشد که گیاهان و انسانها و معادن و مانند آن را شامل شود.

و از آنجا که وسائل زندگی انسان منحصر به گیاهان و معادن نیست در آیه بعد به تمام این مواهب اشاره کرده می گوید: ((ما انواع وسائل زندگی را برای شما در زمین قرار دادیم)) (و جعلنا لکم فیها معایش).

نه تنها برای شما بلکه برای همه موجودات زنده ((و کسانی که شما روزی آنها را نمی دهید)) و از دسترس شما خارجند (و من لستم له برازقین).

آری برای همه آنها نیازمندیهایشان را فراهم ساختیم.

((معایش)) جمع ((معیشة)) و آن وسیله و نیازمندیهای زندگی انسان است، که گاهی خود به دنبال آن می رود، و گاهی آن به سراغ او می آید.

گرچه بعضی از مفسران کلمه ((معایش)) را تنها تفسیر به زراعت و گیاهان و یا خوردنیها و نوشیدنیها کرده اند، ولی پیدا است که مفهوم لغت کاملا وسیع است و تمام وسائل حیات را شامل می شود.

مفسران در جمله ((من لستم له برازقین)) دو تفسیر گفته اند:

نخست اینکه همانگونه که در بالا گفتیم خداوند می خواهد مواهب خویش را هم درباره انسانها و هم درباره حیوانات و موجودات زنده ای که انسان توانائی تغذیه آنها ندارد بیان کند.

دیگر اینکه خداوند می خواهد به انسانها گوشزد نماید که ما هم وسیله زندگی برای شما در این زمین قرار دادیم و هم موجودات زنده ای در اختیارتان گذاردیم (مانند چهار پایان) که شما توانائی بر روزی دادن آنها ندارید، خداوند
@@تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 56 @@@

آنها را روزی می دهد هر چند این کار بدست شما انجام پذیرد.**بنا بر تفسیر (من) در جمله (من لستم له برازقین) عطف بر ضمیر (لکم) می باشد و بنا بر تفسیر دوم عطف بر (معایش) _ بعضی از مفسران نسبت به تفسیر اول ایراد کرده اند که اسم ظاهر مجرور عطف بر ضمیر مجرور نمی شود مگر با تکرار حرف جر، یعنی در اینجا لازم بود لام بر سر (من) نیز وارد شود، دیگر اینکه چگونه کلمه (من) به غیر انسان از موجودات زنده اطلاق شده ولی هیچیک از این دو ایراد وارد نیست زیرا عدم تکرار حرف جر در عبارات عرب شاهد و مثال دارد، و همچنین اطلاق من بر موجودات غیر عاقل، از طرفی بر تفسیر دوم نیز می توان این خرده را گرفت که کلمه معایش آنچنان مفهوم وسیعی دارد که همه وسائل زندگی حتی چهارپایان و مانند آنها را شامل می شود بنابراین بعد از ذکر معایش نیازی به ذکر آن نبوده است و به همین دلیل ما تفسیر اول را ترجیح دادیم.***

ولی به نظر ما تفسیر اول صحیحتر به نظر می رسد و دلیل ادبی آن را نیز در ذیل صفحه آوریم.

در حدیثی که از تفسیر علی بن ابراهیم نقل شده نیز تأییدی برای این تفسیر می یابیم آنجا که در معنی جمله ((من لستم له برازقین)) می گوید: لکل ضرب من الحیوان قدرنا شیئا مقدرا: ((برای هر یک از حیوانات چیزی مقدر داشتیم)).**تفسیر نور الثقلین جلد 3 صفحه 9.***

و در آخرین آیه مورد بحث، در حقیقت به پاسخ سؤالی می پردازد که برای بسیاری از مردم پیدا می شود و آن اینکه چرا خداوند آنقدر از ارزاق و مواهب در اختیار انسانها نمی گذارد که بی نیاز از هر گونه تلاش ‍ و کوشش باشند.

می فرماید: ((خزائن و گنجینه های همه چیز نزد ما است، ولی ما جز به اندازه معین آنرا نازل نمی کنیم)) (و ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله
@@تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 57 @@@

الا بقدر معلوم).

بنابراین چنان نیست که قدرت ما محدود باشد و از تمام شدن ارزاق وحشتی داشته باشیم، بلکه منبع و مخزن و سرچشمه همه چیز نزد ما است، و ما توانائی بر ایجاد هر مقدار در هر زمان داریم، ولی همه چیز این عالم حساب دارد و ارزاق و روزیها نیز به مقدار حساب شده ای از طرف خدا نازل می گردد.

لذا در جای دیگر از قرآن می خوانیم: و لو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فی الارض و لکن ینزل بقدر ما یشاء: ((اگر خداوند روزی را بی حساب برای بندگانش بگستراند از جاده حق منحرف می شوند و لکن به اندازه ای که می خواهد نازل می گرداند)) (شوری - 27).

کاملا روشن است که تلاش و کوشش برای زندگی علاوه بر اینکه تنبلی و سستی و دل مردگی را از انسانها دور می سازد: و حرکت و نشاط می آفریند، وسیله بسیار خوبی برای اشتغال سالم فکری و جسمی آنها است، و اگر چنین نبود و همه چیز بی حساب در اختیار انسان قرار داشت معلوم نبود دنیا چه منظره ای پیدا می کرد؟

یک مشت انسانهای بیکار، با شکمهای سیر، و بدون هیچگونه کنترل، غوغائی به پا می کردند، چرا که می دانیم مردم این جهان همچون انسانهای بهشتی نیستند که هر گونه شهوت و خودخواهی و غرور و انحراف از دل و جانشان شسته شده باشد، بلکه انسانهائی هستند با همه صفات نیک و بد که باید در کوره این جهان قرار گیرند و آبدیده شوند، و چه چیز بهتر از تلاش و حرکت و اشتغال سالم می تواند آنان را آبدیده کند.

بنابراین همانگونه که فقر و نیاز، انسان را به انحراف و بدبختی می کشاند بی نیازی بیش از حد نیز منشاء فساد و تباهی است.
@@تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 58 @@@

نکته ها: