تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد10
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

سرانجام کفران نعمتها

در این آیات روی سخن به پیامبر است و در حقیقت ترسیمی از یکی از موارد ((شجره خبیثه )) در آن به چشم میخورد.

نخست می فرماید: آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را تبدیل به کفران کردند (ا لم تر الی الذین بدلوا نعمت الله کفرا).

((و سرانجام قوم خود را به دارالبوار و سرزمین هلاکت و نیستی فرستادند)) (و احلوا قومهم دارالبوار).

اینها همان ریشه های شجره خبیثه و رهبران کفر و انحرافند،
@@تفسیر نمونه جلد 10 صفحه 343@@@
همچون وجود پیامبر که نعمتی بالاتر از آن نبوده است در دامانشان قرار گرفت که میتوانستند با استفاده از آن در مسیر سعادت، یک شبه ره صد ساله را طی کنند، اما تعصب کورکورانه و لجاجت و خودخواهی و خودپرستی سبب شد که این بزرگترین نعمت را کنار گذارند، نه تنها خودشان که قومشان را نیز در این عمل وسوسه کنند و هلاکت و بدبختی را برای آنها به ارمغان آورند.

گرچه مفسران بزرگ به پیروی از روایاتی که در منابع اسلامی وارد شده گاهی این نعمت را به وجود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) تفسیر کرده اند، و گاهی به ائمه اهلبیت (علیهمالسلام ) و کفران کنندگان این نعمت را گاهی ((بنی امیه )) و بنی مغیرة و گاهی همه کفار عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) معرفی نموده اند، ولی مسلما مفهوم آیه وسیع است و اختصاص به گروه معینی ندارد و همه کسانی را که نعمتی از نعمتهای خدا را کفران کنند شامل می شود.

ضمنا آیه فوق این واقعیت را ثابت می کند که استفاده از نعمتهای الهی، و مخصوصا نعمت رهبری پیشوایان بزرگ که از مهمترین نعمتها است، نتیجه و ثمرهاش عائد خود انسان می شود، و کفران این نعمتها و پشت کردن به این رهبری پایانی جز هلاکت و سرنگون شدن به دارالبوار ندارد.

قرآن ((سپس دارالبوار)) را چنین تفسیر می کند: جهنم است که در شعله های سوزانش فرو میروند و بدترین قرارگاهها است )) (جهنم یصلونها و بئس القرار).**(یصلون) از ماده (صلی) به معنی آتش افروختن و به آتش سوختن و مبتلا به آتش شدن و با آتش کباب کردن آمده است***

در آیه بعد اشاره به یکی از بدترین انواع کفران نعمت که آنها مرتکب
@@تفسیر نمونه جلد 10 صفحه 344@@@
می شدند کرده می گوید: ((آنها برای خدا شریکهائی قرار دادند تا مردم را به این وسیله از راه او گمراه سازند)) (و جعلوا لله اندادا لیضلوا عن سبیله ).

و چند روزی در سایه این شرک و کفر و منحرف ساختن افکار مردم از آئین و طریق حق بهرهای از زندگی مادی و ریاست و حکومت بر مردم می برند.

ای پیامبر ((به آنها بگو: از این زندگی ناپایدار و بی ارزش مادی بهره بگیرید اما بدانید سرانجام کار شما آتش ‍ است )) (قل تمتعوا فان مصیرکم الی النار).

با اینکه نه این زندگی شما زندگی است که بدبختی است و نه این ریاست و حکومت شما ارزشی دارد که تبهکاری و دردسر و مصیبت است، ولی با اینهمه این زندگی در برابر سرانجامی که دارید تمتع محسوب می شود، همانگونه که در آیه دیگر می خوانیم : قل تمتع بکفرک قلیلا انک من اصحاب النار: ((بگو اندکی از کفر خود بهره گیر که سرانجام از اصحاب آتشی )) (زمر - 8).

نکته ها :

1 - در تعبیرات معمولی گفته می شود فلان شخص نعمت خدا را کفران کرد، ولی در آیه فوق می خوانیم آنها نعمت خدا را تبدیل به کفر و کفران کردند این تعبیر خاص ممکن است به خاطر یکی از دو مطلب باشد:

الف - منظور تبدیل شکر نعمت به کفران است، یعنی آنها لازم بود که در برابر نعمتهای پروردگار شکرگزار باشند، اما این شکر را تبدیل به کفران کردند (در حقیقت کلمه شکر در تقدیر است و در تقدیر چنین بوده : الذین بدلوا شکر نعمت الله کفرا).

ب - منظور این است که آنها خود نعمت را تبدیل به ((کفر)) کردند،
@@تفسیر نمونه جلد 10 صفحه 345@@@
در حقیقت نعمتهای الهی وسائلی است که طرز برداشت از آنها بستگی به اراده خود انسان دارد، همانگونه که ممکن است از نعمتها در مسیر ایمان و خوشبختی و نیکی بهره برداری کرد، در مسیر کفر و ظلم و بدی هم می توان آنها را به کار گرفت، این نعمتها همچون مواد اولیه هستند که به کمک آنها همه گونه محصول و فراورده می توان تهیه نمود، ولی در اصل برای خیر و سعادت آفریده شده اند.

2 ((کفران نعمت )) تنها به این نیست که انسان ناسپاسی خدا گوید، بلکه هر گونه بهره گیری انحرافی و سوء استفاده از نعمت، کفران نعمت است . اصولا حقیقت کفران نعمت همین است و ناسپاسگوئی در درجه دوم قرار دارد.

همانگونه که شکران نعمت - چنانکه سابقا هم گفتیم - به معنی صرف نعمت در آن هدفی است که برای آن آفریده شده، و سپاسگوئی با زبان در درجه بعد است، اگر هزار بار با زبان الحمد لله بگوئی ولی عملا از نعمت سوء استفاده کنی کفران نعمت کرده ای !

در همین عصری که ما زندگی می کنیم بارزترین نمونه این تبدیل نعمت به کفران، به چشم میخورد، نیروهای مختلف جهان طبیعت در پرتو هوش و ابتکار خدادادی بشر به دست انسان مهار شده، و در مسیر منافع او به کار افتاده است .

اکتشافات علمی و اختراعات صنعتی چهره این جهان را دگرگون ساخته بارهای سنگین از روی دوش ‍ انسانها برداشته شده و بر دوش چرخهای کارخانه ها قرار گرفته است .

مواهب و نعمتهای الهی بیش از هر زمان دیگر است، و وسائل نشر اندیشه و گسترش علم و دانش و آگاهی از همه اخبار جهان در دسترس همگان قرار گرفته و می بایست در چنین عصر و زمان مردم این جهان از هر نظر انسانهای خوشبختی
@@تفسیر نمونه جلد 10 صفحه 346@@@
باشند، هم از نظر مادی و هم از نظر معنوی .

ولی به خاطر تبدیل این نعمتهای بزرگ الهی به کفر و صرف کردن نیروهای شگرف طبیعت در راه طغیان و بیدادگری و به کار گرفتن اختراعات و اکتشافات در طریق هدفهای مخرب به گونه ای که هر پدیده تازه صنعتی نخست مورد بهره برداری تخریبی قرار می گیرد و جنبه های مثبت آن در درجه بعد است، خلاصه این ناسپاسی بزرگ که معلول دور افتادن از تعلیمات سازنده پیامبران خدا است، سبب شده که، قوم و جمعیت خود را به دار البوار بکشانند.

همان دار البواری که مجموعه ای است از جنگهای منطقه ای و جهانی، با همه آثار تخریبیش، و همچنین ناامنیها و ظلمها و فسادها و استعمارها و استثمارها که سرانجام دامان بنیانگذارانش را نیز می گیرد، چنانکه در گذشته دیدیم و امروز هم با چشم میبینیم .

و چه جالب قرآن پیش بینی کرده که هر قوم و ملتی کفران نعمتهای خدا کنند مسیرشان به سوی دار البوار است .