تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد10
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 30 - 32

آیه و ترجمه

کَذَلِک أَرْسلْنَک فی أُمَّةٍ قَدْ خَلَت مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَا عَلَیهِمُ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْک وَ هُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبی لا إِلَهَ إِلا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکلْت وَ إِلَیْهِ مَتَابِ(30)

وَ لَوْ أَنَّ قُرْءَاناً سیرَت بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطعَت بِهِ الاَرْض أَوْ کلِّمَ بِهِ الْمَوْتی بَل لِّلَّهِ الاَمْرُ جَمِیعاً أَ فَلَمْ یَایْئَسِ الَّذِینَ ءَامَنُوا أَن لَّوْ یَشاءُ اللَّهُ لَهَدَی النَّاس جَمِیعاً وَ لا یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِیبهُم بِمَا صنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تحُلُّ قَرِیباً مِّن دَارِهِمْ حَتی یَأْتیَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یخْلِف الْمِیعَادَ(31)

وَ لَقَدِ استهْزِیَ بِرُسلٍ مِّن قَبْلِک فَأَمْلَیْت لِلَّذِینَ کَفَرُوا ثمَّ أَخَذْتهُمْ فَکَیْف کانَ عِقَابِ(32)

ترجمه :

30 - همانگونه (که پیامبران پیشین را فرستادیم ) تو را به میان امتی فرستادیم که پیش از آنها امتهای دیگری آمدند و رفتند، تا آنچه را به تو وحی نموده ایم بر آنها بخوانی در حالی که آنها به رحمان (خداوندی که رحمتش همگان را فرا گرفته ) کفر می ورزند بگو او پروردگار من است، معبودی جز او نیست، بر او توکل کردم و بازگشتم به سوی او است .

31 - اگر بوسیله قرآن کوهها به حرکت در آیند و زمینها قطعه قطعه شوند، و بوسیله آن با مردگان سخن گفته شود (باز هم ایمان نخواهند آورد!) ولی همه آنها در اختیار خداست آیا آنها که ایمان آورده اند نمی دانند که اگر خدا بخواهد همه مردم را (به اجبار) هدایت می کند (اما هدایت اجباری سودی ندارد) و پیوسته مصائب کوبنده ای بر کافران - بخاطر اعمالشان - وارد می شود و یا به نزدیکی خانه آنها فرود می آید تا وعده (نهائی ) خدا فرا رسد، خداوند در وعده خود تخلف نمی کند.

32 - (تنها تو را استهزا نکردند) پیامبران پیش از تو را نیز استهزا نمودند، من به کافران مهلت دادم سپس آنها را گرفتم دیدی مجازات (من ) چگونه بود؟!
@@تفسیر نمونه جلد 10 صفحه 219@@@

شان نزول :

مفسران گفته اند که آیه نخست در صلح حدیبیه در سال ششم هجرت نازل شده است، در آن هنگام که می خواستند صلح نامه را بنویسند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) به علی (علیهالسلام ) فرمود: بنویس ‍ بسم الله الرحمن الرحیم ... سهیل بن عمرو و سایر مشرکان، گفتند ما ((رحمان )) را نمی شناسیم ! تنها یک رحمان داریم و آن در یمامه است (مقصودشان مسیلمه کذاب بود که دعوی نبوت داشت ) بلکه باید بنویسی ((باسمک اللهم )) همانگونه که در زمان جاهلیت می نوشتند، سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) به علی (علیهالسلام ) فرمود: بنویس این صلحنامه ای است که محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم )... مشرکان قریش گفتند: اگر تو رسول خدا بودی و ما با تو جنگ می کردیم و راه خانه خدا را بر تو می بستیم، بسیار ستمکار بودیم (دعوا در همین رسالت تو است ) و لکن بنویس این صلحنامه محمد بن عبد الله است !...

در این هنگام یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) برآشفتند و گفتند: اجازه بده ما با اینها پیکار کنیم، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: نه، همانگونه که اینها می خواهند بنویس، در این هنگام آیه فوق نازل شد، و در مورد لجاجت و بهانه گیری و مخالفت آنها با نام رحمان که از اوصاف قطعی خداوند است آنها را شدیدا سرزنش کرد. این شان نزول در صورتی صحیح است که ما این سوره را مدنی بدانیم تا با داستان صلح حدیبیه سازگار باشد، اما اگر - آنچنان که مشهور است - مکی بدانیم نوبت به این بحث نمی رسد.

مگر اینکه شان نزول این آیه را پاسخ به گفتار مشرکان که در سوره فرقان آمده است بدانیم که در برابر دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) به سجده کردن برای رحمان، گفتند ما رحمان را نمی شناسیم (اسجدوا للرحمن قالوا و ما الرحمن - فرقان آیه 60) و در هر حال آیه فوق منهای شان نزول مفهوم روشنی دارد که در تفسیر آن
@@تفسیر نمونه جلد 10 صفحه 220@@@
خواهید خواند.

در مورد شان نزول آیه دوم نیز بعضی از مفسران بزرگ گفته اند که در پاسخ جمعی از مشرکان مکه نازل شده است، که در پشت خانه کعبه نشسته بودند و به دنبال پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) فرستادند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) (به امید هدایت آنها) نزد آنها آمد، عرض کردند: اگر دوست داری از تو پیروی کنیم این کوههای مکه را بوسیله قرآنت عقب بران تا کمی این زمین تنگ و محدود ما گسترش یابد! و زمین را بشکاف و چشمه ها و نهرهائی در اینجا پدید آور تا درختان غرس کنیم، و زراعت نمائیم ! تو به گمان خود کمتر از داود نیستی که خداوند کوهها را برای او مسخر کرده بود که با او همصدا شده، تسبیح خدا می گفتند، یا اینکه باد را مسخر ما گردان که بر دوش آن سوار شویم و به شام رویم و مشکلات خود را حل کنیم و ما یحتاج را تهیه نمائیم و همان روز باز گردیم !، همان گونه که مسخر سلیمان بود، تو به گمان خود از سلیمان کمتر نیستی و نیز جدت ((قصی )) (جد طایفه قریش ) یا هر کس دیگر از مردگان ما را می خواهی زنده کن تا از او سؤال کنیم آیا آنچه تو میگوئی حق است یا باطل، زیرا عیسی (علیهالسلام ) مردگان را زنده می کرد و تو کمتر از عیسی نیستی !

در این هنگام آیه دوم مورد بحث نازل شد و به آنها گوشزد کرد که همه آنچه را میگوئید از سر لجاجت است نه برای ایمان آوردن، و گر نه معجزه کافی برای ایمان آوردن ارائه شده است .

تفسیر :