تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد10
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

2 - منظور از جمله لکل قوم هاد چیست ؟

جمعی از مفسران گفته اند که این هر دو صفت ((منذر)) و ((هادی )) به پیامبر بر می گردد و در واقع جمله چنین بوده است انت منذر و هاد لکل قوم : ((تو بیم دهنده و هدایت کننده برای هر جمعیتی هستی )).

ولی این تفسیر خلاف ظاهر آیه فوق است، چرا که ((واو)) جمله ((لکل قوم هاد)) را از ((انما انت منذر)) جدا کرده است، آری اگر کلمه ((هاد))، قبل از ((لکل قوم )) بود این معنی کاملا قابل قبول بود ولی چنین نیست .

دیگر اینکه هدف این بوده است که دو قسم دعوت کننده به سوی حق را بیان کند: اول دعوت کننده ای که کارش انذار است، و دیگر دعوت کننده ای که کارش هدایت است .

حتما سؤال خواهید کرد که میان ((انذار)) و ((هدایت )) چه تفاوت است ؟.

در پاسخ میگوئیم که انذار برای آن است که گمراهان از بیراهه به راه آیند، و در متن صراط مستقیم جای گیرند ولی هدایت برای این است که مردم را پس از آمدن به راه به پیش ببرد.

در حقیقت ((منذر)) همچون ((علت محدثه )) و ایجاد کننده است، و هادی به منزله ((علت مبقیه )) و نگهدارنده و پیش برنده، و این همان چیزی است که ما از آن تعبیر به ((رسول )) و امام می کنیم، رسول، تاسیس شریعت می کند و امام حافظ و نگهبان شریعت است (شک نیست که هدایت کننده بر شخص ‍ پیامبر در موارد دیگر اطلاق شده اما به قرینه ذکر منذر در آیه فوق می فهمیم که منظور از هدایت کننده کسی است که راه پیامبر را ادامه می دهد و حافظ و نگهبان
@@تفسیر نمونه جلد 10 صفحه 131@@@
شریعت او است ).

روایات متعددی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) در کتب شیعه و اهل تسنن نقل شده که فرمود: ((من منذرم و علی هادی است )) این تفسیر را کاملا تایید می کند به عنوان نمونه به چند روایت از آنها اشاره می کنیم :

1 - ((فخر رازی )) در ذیل همین آیه در تفسیر این جمله از ابن عباس چنین نقل می کند:

وضع رسول الله یده علی صدره فقال انا المنذر، ثم اوما الی منکب علی (علیهالسلام ) و قال انت الهادی بک یهتدی المهتدون من بعدی : ((پیامبر دستش را بر سینه خود گذاشت و فرمود: منم منذر! سپس به شانه علی اشاره کرد و فرمود توئی هادی ! و بوسیله تو بعد از من هدایت یافتگان هدایت می شوند)).**تفسیر کبیر فخر رازی جلد 19 صفحه 14***

این روایت را دانشمند معروف اهل تسنن علامه ابن کثیر در تفسیر خود، و همچنین علامه ابن صباغ مالکی در ((فصول المهمه )) و گنجی شافعی در ((کفایة الطالب )) و طبری در تفسیر خود و ابو حیان اندلسی در کتاب تفسیرش به نام ((بحر المحیط)) و همچنین علامه نیشابوری در تفسیر خویش و گروه دیگری نقل کرده اند.

2 - حموینی که از علمای معروف اهل تسنن است در کتاب ((فرائد السمطین )) از ابو هریره اسلمی چنین نقل می کند: ان المراد بالهادی علی (علیهالسلام ).

3 - میرغیاث الدین نویسنده کتاب ((حبیب السیر)) در جلد دوم کتاب خود صفحه 12 چنین مینویسد، قد ثبت بطرق متعدده انه لما نزل قوله تعالی انما انت منذر و لکل قوم هاد قال لعلی انا المنذر و انت الهادی بک یا علی یهتدی المهتدون من بعدی ((به طرق متعددی نقل شده هنگامی که آیه ((انما انت منذر
@@تفسیر نمونه جلد 10 صفحه 132@@@
و لکل قوم هاد)) نازل شد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) به علی (علیهالسلام ) فرمود من منذرم و تو هادی ای علی ! بوسیله تو هدایت یافته گان هدایت می شوند)).

آلوسی در ((روح المعانی )) و شبلنجی در ((نور الابصار)) و شیخ سلیمان قندوزی در ((ینابیع الموده )) نیز این حدیث را به همان عبارت یا نزدیک به آن نقل کرده اند.

گر چه راوی این حدیث در غالب طرق آن ابن عباس است، ولی منحصر به ابن عباس نیست، بلکه از ابو هریره (طبق نقل حموینی ) و از خود علی (علیهالسلام ) (طبق نقل ثعلبی ) نیز روایت شده است، آنجا که فرمود المنذر النبی و الهادی رجل من بنی هاشم یعنی نفسه : ((منذر پیامبر است و هدایت کننده مردی از بنی هاشم است که منظور حضرت خود او بود)).**برای توضیح بیشتر به کتاب نفیس احقاق الحق جلد 3 صفحه 87 به بعد و کتب مختلف تفسیر اهل تسنن و شیعه مراجعه شود***

گر چه در این احادیث تصریح به مساله ولایت و خلافت بلافصل نشده است ولی با توجه به اینکه هدایت به معنی وسیع کلمه منحصر به علی (علیهالسلام ) نبود بلکه همه علمای راستین و یاران خاص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) این برنامه را انجام می دادند، معلوم می شود معرفی علی (علیهالسلام ) به عنوان هادی به خاطر امتیاز و خصوصیتی است که او داشته است، او برترین مصداق هادی بوده و چنین مطلبی جدا از ولایت و خلافت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) نخواهد بود.
@@تفسیر نمونه جلد 10 صفحه 133@@@