تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد8
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

یکی از نشانه های حق و باطل

این آیات نیز همچنان استدلالات مربوط به مبدء و معاد را تعقیب می کند
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 282@@@
و در نخستین آیه به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) دستور می دهد ((به آنها بگو آیا هیچیک از این معبودهائی که شما شریک خدا قرار داده اید می تواند آفرینش را ایجاد کند و سپس باز گرداند)) (قل هل من شرکائکم من یبدؤا الخلق ثم یعیده).

بعد اضافه می کند بگو خداوند آفرینش را آغاز کرده و سپس باز می گرداند (قل الله یبدؤا الخلق ثم یعیده).

((با اینحال چرا از حق روی می گردانید و در بیراهه سرگردان می شوید)) (فانی تؤفکون).

در اینجا دو سؤال پیش می آید نخست اینکه مشرکان عرب غالبا اعتقاد به معاد مخصوصا به شکلی که قرآن می گوید نداشتند با اینحال چگونه قرآن از آنها اعتراف می خواهد.

دیگر اینکه در آیه قبل سخن از اعتراف مشرکان بود ولی در اینجا به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) دستور می دهد، که تو اعتراف به این واقعیت کن! این تفاوت تعبیر برای چیست؟

اما با توجه به یک نکته جواب هر دو سؤال روشن می شود و آن اینکه: گر چه مشرکان به معاد (معاد جسمانی) عقیده نداشتند ولی همین اندازه که معتقد بودند آغاز آفرینش از خدا است برای پذیرش معاد کافی است چرا که هر کس آغاز را انجام داده قادر به اعاده آن نیز هست بنابراین اعتقاد به مبدء با کمی دقت معاد را اثبات می کند.

و از اینجا روشن می شود که چرا به جای مشرکان، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) اعتراف به این واقعیت می کند، زیرا گر چه ایمان به معاد از لوازم ایمان به مبدء است، اما چون آنها توجه به این ملازمه نداشتند، طرز تعبیر عوض شده و پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) به جای آنها اعتراف می کند.
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 283@@@
بار دیگر به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) دستور می دهد ((به آنها بگو آیا هیچیک از معبودهای ساختگی شما هدایت به سوی حق می کنند))؟ (قل هل من شرکائکم من یهدی الی الحق).

زیرا معبود باید رهبر عبادت کنندگان خود باشد، آن هم رهبری به سوی حق، در حالی که معبودهای مشرکان اعم از بتهای بی جان و جاندار هیچکدام قادر نیستند بدون هدایت الهی کسی را به سوی حق رهنمون گردند، چون هدایت به سوی حق نیاز به مقام عصمت و مصونیت از خطا و اشتباه دارد و این بدون رهبری و حمایت خداوند ممکن نیست.

لذا بلافاصله اضافه می کند: بگو تنها خداوند هدایت به سوی حق می کند (قل الله یهدی للحق).

با این حال ((آیا کسی که هدایت به سوی حق شایسته تر برای پیروی است یا آن کس که خود هدایت نمی شود مگر آنکه هدایتش کنند)) (اءفمن یهدی الی الحق احق ان یتبع اءمن لا یهدی الا ان یهدی).**(یهدی) در اصل (یهتدی) بود که (تا) در آن تبدیل به (دال) و در آن ادغام شده است.***

و در پایان آیه با بیانی توبیخ آمیز و سرزنش بار می گوید: ((شما را چه می شود؟ چگونه قضاوت می کنید))؟ (فما لکم کیف تحکمون).

و در آخرین آیه اشاره به سرچشمه و عامل اصلی انحرافات آنها کرده می گوید: ((اکثر آنها جز از پندار و گمان پیروی نمی کنند، در حالی که گمان و پندار هرگز انسان را بی نیاز از حق نمی کند و به حق نمی رساند)) (و ما یتبع اکثرهم الا ظنا ان الظن لا یغنی من الحق شیئا).

سرانجام با لحنی تهدید آمیز نسبت به این گونه افرادی که تابع هیچ منطق
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 284@@@
و حسابی نیستند می فرماید: ((خداوند به آنچه آنها انجام می دهند عالم است)) (ان الله علیم بما یفعلون).